تازه های علوم شناختی

تازه های علوم شناختی

فصلنامه تازه های علوم شناختی 1383 شماره 23 و 24 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

هنجاریابی آزمون خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 80 تعداد دانلود : 429
هدف: هدف تحقیق حاضر، هنجاریابی آزمون خلاقیت عایدی (CT) در دبیرستان های منطقه شش تهران بود. روش: این مطالعه هنجاریابی با استفاده از آزمون خلاقیت عابدی روی دانش آموزان 36 دبیرستان که به صورت تصادفی از منطقه شش تهران انتخاب شده بودند، اجرا گردید. از تعداد کل دانش آموزان، 819 نفر انتخاب شدند که از این تعداد 410 نفر پسر و 409 نفر دختر بودند. ابزار پژوهش از نظر همخوانی درونی و پایایی آزمون - بازآزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT) به عنوان شاخص روایی همزمان برای آزمون خلاقیت عابدی استفاده شد. یافته ها: ضریب پایایی آزمون - بازآزمون خرده آزمون های CT در مقوله سیالی 0.023، بسط 0.444، ابتکار 0.614 و انعطاف پذیری 0.595 به دست آمد. ضریب همسانی درونی برای CT از 0.48 تا 0.68 )میانگین (0.595 درجه بندی شد. پایین بودن همسانی درونی برخی خرده آزمون ها ممکن است به دلیل تعداد کم پرسش ها و ماهیت ناهمگن سوال ها باشد. ضریب همبستگی بین خرده آزمون های CT و TTCT برای سیالی 0.468، بسط -0.195، ابتکار 0.424 و انعطاف پذیری 0.361 )میانگین (0.265 به دست آمد. این رابطه سطح پایین، حاکی از مسایل اجرایی درونی و نمره گذاری TTCT روی یک گروه آزمودنی ها و یا نشانه ای از تفاوت های اصلی ساختارهایی است که به وسیله دو ابزار اندازه گیری می شود و یا ترکیب هر دو عامل می باشد. در مقایسه میانگین گروه دختران و پسران در مقولات سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری تفاوت معنادار نبود، اما در مقوله بسط تفاوت میانگین معنادار بود و گروه دختران (نسبت به پسران) از نظر بسط در سطح بالاتری قرار داشتند. نتیجه گیری: زمان مورد نیاز برای اجرا و نمره گذاری TTCT، کاربرد گسترده آن را برای سنجش خلاقیت محدود می کند. آزمون CT به دلیل آنکه اجرا و نمره گذاری آن به زمان کمتری نیاز دارد، جانشینی برای TTCT است و چنانچه روایی و پایایی آن افزایش یابد، می تواند برای اجرای گروهی مورد استفاده قرار گیرد.
۲.

دفعات باخت و مقادیر آن: کدام یک تأثیر منفی بیشتری بر ما می گذارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش انگیزش درونی و بیرونی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : 247 تعداد دانلود : 885
مقدمه: در سال های اخیر، تعیین میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل اندازه پاداش یا گزند، دفعات آنها، میزان تاخیر ارایه آنها و احتمال بروز پاداش یا گزند، در تصمیم گیری مخاطره آمیز مورد توجه پژوهشگران علوم شناختی قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مقادیر و دفعات برد و باخت بر آزمودنی ها انجام شد. روش: در این مطالعه مقطعی - تحلیلی، 110 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان، در مرحله اول به وسیله نسخه فارسی ساده شده آزمون قمار دانشگاه آیووا در دو گروه مجزا مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: بررسی نتایج هر دو مرحله آزمون، نشانگر جهت گیری بیشتر افراد به سمت کارت های B و D (دفعات باخت کم، با مقادیر بالا) )با میانگین انتخاب های 30.10 و 31.90 در آزمون اصلی از 100 انتخاب هر فرد( در مقایسه با کارت های A و C (دفعات باخت زیاد، با مقادیر کم) )با میانگین انتخاب های 18.14 و (19.86 بود، به طوری که نمره اصلی آزمون که نشانگر میزان جهت گیری به سمت کارت های سودبخش C) و (D در مقایسه با کارت های ضررده A) و (B می باشد، تا حد 3.5 کاهش یافت. این مطلب در مورد میانگین زمان انتخاب از دسته کارت ها نیز صادق بود، بدین ترتیب که افراد از کارت های B و D )در مقایسه با کارت های A و (C با سرعت بیشتری انتخاب کردند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر اهمیت بیشتر دفعات باخت نسبت به مقادیر آن بود، به این معنی که افراد مورد مطالعه، بین کارت هایی که دفعات یکسانی از باخت با مقادیر متفاوت داشتند، تفاوت معنی داری قایل نشدند، اما در بین کارت هایی که مقادیر یکسانی از باخت با دفعات متفاوت (کم و زیاد) داشتند به طور معنی دار به سمت دفعات باخت کمتر سوق پیدا کردند. این مطلب با نتایج مطالعات دیگر متفاوت و بیانگر استراتژی های متفاوت در تصمیم گیری مخاطره آمیز است.
۳.

اثر ضد درد کاربامازپین در آزمون فرمالین(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 729 تعداد دانلود : 146
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر پرازوسین )آنتاگونیست گیرنده های ?1 آدرنرژیک(، یوهمبین )آنتاگونیست گیرنده های ?2 آدرنرژیک(، بیکوکولین )آنتاگونیست گیرنده های (GABAA)، CGP35348 )آنتاگونیست گیرنده های (GABAB و لیدوکایین (مسدد کانال سدیم) بر خاصیت ضد درد کابارمازپین در هر دو فاز آزمون فرمالین، در موش کوچک سفید آزمایشگاهی نژاد NMRI بود. روش: در این مطالعه تجربی - مداخله ای اثر ضد درد کاربامازپین، پرازوسین، یوهمبین، بیکوکولین، CGP35348 و لیدوکایین با تزریق داخل صفاقی این داروها در آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت. به علاوه تاثیر داروهای فوق بر اثر ضد درد کاربامازپین نیز بررسی گردید. از آزمون فرمالین به عنوان یک مدل درد مزمن استفاده شد. در این مدل، فرمالین 0.5 درصد به عنوان یک ماده محرک دردزا به کف پای موش سوری تزریق گردید و به رفتار حیوان در قبال تزریق فرمالین داده شد. داده های مربوط به دقایق صفر تا پنج به عنوان معیارهای اندازه گیری درد حاد و دقایق 15 تا 60 به عنوان معیار اندازه گیری درد مزمن در نظر گرفته شدند. یافته ها: تزریق داخل صفاقی مقادیر متفاوت کاربامازپین 3)، 5، 7، 15 و (mg/kg 30، لیدوکایین 5)، 10 و (mg/kg 20، پرازوسین 0.125) و 0.25، (mg/kg 0.5، یوهمبین 0.25)، 0.5 و (mg/kg 1، بیکوکولین 1)، 3 و (mg/kg 5 و CGP35348 100) و (mg/kg 200 در هر دو فاز آزمون فرمالین اثرات ضد درد داشت. هیچ یک از این داروها به استثنای لیدوکایین، تاثیری بر پاسخ ضد درد کاربامازپین نداشت. تجویز همزمان لیدوکایین اثر ضد درد کاربامازپین در فاز اول آزمون فرمالین را تقویت کرد، اما بر فاز دوم تاثیری نداشت. البته ذکر این نکته لازم است که تجویز بیکوکولین (mg/kg 0.75) به بروز هیپرآلژزیا در فاز دوم آزمون فرمالین منجر گردید، که احتمالا به علت انسداد گروهی از گیرنده های GABAA و در نتیجه القای درد می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثر لیدوکایین بر کاربامازپین در فاز حاد، می توان نتیجه گرفت که دست کم بخشی از اثرات ضد درد کاربامازپین در فاز اول با ساز و کار کانال های سدیمی مرتبط می باشد.
۴.

نقش گیرنده های GABA A نواحی CA 1 هیپوکامپ در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری نظریه های یادگیری
تعداد بازدید : 716 تعداد دانلود : 137
هدف: هیپوکامپ از مراکز اصلی یادگیری وابسته به پاداش است و با در نظر گرفتن توزیع وسیع گیرنده های GABAA در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی، احتمال می رود این گیرنده ها در یادگیری وابسته به پاداش نقش داشته باشند. در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دو طرفه درون هیپوکامپی آگونیست یا آنتاگونیست گیرنده های GABAA بر اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین، در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفته است. روش: در این مطالعه تجربی - مداخله ای، از موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ، نژاد ویستار، با وزن تقریبی 200 تا 240 گرم استفاده شد. کلیه حیوانات با دستگاه استرئوتاکس در نواحی CA1 هیپوکامپ پشتی به صورت دو طرفه کانول گذاری و پس از طی دوره بهبود، وارد آموزش های شرطی سازی و القای «ترجیح مکان شرطی شده» (CPP) شدند. روش مورد استفاده برای CPP شامل یک دوره پنج روزه با سه مرحله مجزای زیر بود: -1 مرحله پیش شرطی سازی؛ -2 مرحله شرطی سازی؛ -3 مرحله آزمون یا بیان پاداش. یافته ها: تزریق زیر جلدی مقادیر مختلف مرفین در یک روش وابسته به تعداد، ترجیح یک مکان شرطی شده (CCP) را القا نمود. تزریق موسیمول، به عنوان آگونیست گیرنده GABAA داخل CA1، توانست CPP القا شده به وسیله مرفین را به طور معنی دار مهار کند. تزریق دو طرفه مقادیر مختلف بیکوکولین داخل نواحی CA1 هیپوکامپ، همراه با یک مقدار بی اثر مرفین سبب القای معنی دار CPP گردید. موسیمول یا بیکوکولین به تنهایی بر شرطی سازی مکانی اثری نداشتند. همچنین نتایج نشان دادند که واکنش القا شده به وسیله تزریق دو طرفه موسیمول به CA1، با پیش تیمار به وسیله بیکوکولین برگشت پذیر است. از سوی دیگر، تزریق دو طرفه موسیمول یا بیکوکولین داخل CA1، بیان CPP مرفین را به طور معنی دار کاهش داد، در حالی که بر فعالیت حرکتی در مرحله آزمون اثری نداشت. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که گیرنده های GABAA نواحی CA1 هیپوکامپ، در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین نقش مهمی به عهده دارند.
۵.

کارکردهای اجرایی در کودکان با و بدون اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 962 تعداد دانلود : 844
هدف: پژوهش حاضر کارکردهای اجرایی شامل سازمان دهی، تصمیم گیری - برنامه ریزی و بازداری را در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بررسی می کند. روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، 60 دانش آموز مقطع ابتدایی در دو گروه 30 نفره با اختلال هماهنگی رشدی )براساس (DSM-IV و میانگین سنی 8.2 سال و گروه عادی با میانگین سنی 8.5 سال بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن داده ها، از آزمون های توانایی حرکتی پایه، آزمون عصبی روان شناختی و شخصیتی کولیج و همین طور آزمون هوش ماتریس های رنگی ریون استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل تحلیل شدند. یافته ها: این کودکان در کارکردهای اجرایی سازمان دهی و تصمیم گیری - برنامه ریزی با گروه عادی تفاوت داشتند، ولی در زمینه کارکرد بازداری هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق می توان برای کاهش نارسایی کارکردهای اجرایی، راهبردهای زیر را پیشنهاد نمود: تاکید بر کار شخصی و اضافی خارج از مدرسه؛ استفاده از ابزارهای برنامه ریزی مثل ساعت، تقویم و رایانه؛ تاکید بر آموزش مهارت های تفکر و حل مساله؛ و استفاده از داروهای محرک روانی.
۶.

فراوانی اختلالات خلقی یک قطبی و دو قطبی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 768 تعداد دانلود : 290
هدف: هدف این مطالعه تعیین فراوانی مادام العمر اختلالات خلقی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: 85 45) زن و 40 مرد( بیمار 18-65 ساله مبتلا به MS، به روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب و با استفاده از مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته، بر اساس ملاک های DSM-IV ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها به تناسب، از آزمون های آماری خی دو و من- ویتنی استفاده شد. یافته ها: فراوانی مادام العمر اختلالات خلقی در بیماران مبتلا به MS، 34.5 درصد بود که از این میزان، 15.6 درصد به اختلال افسردگی طبقه بندی نشده، 8.2 درصد به اختلال دوقطبی نوع اول، 5.9 درصد به اختلال افسردگی عمده، 2.4 درصد به اختلال دو قطبی طبقه بندی نشده، 1.2 درصد به اختلال دیس تایمیک و 1.2 درصد به اختلال دو قطبی نوع دوم مبتلا بودند. نتیجه گیری: مجموع فراوانی اختلالات خلقی در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس قابل توجه و سهم اختلالات دو قطبی بیش از انتظار است. از آنجا که بسیاری از این اختلالات قابل درمان می باشند، پزشکان می باید در تشخیص، درمان و پیگیری به موقع اختلالات روانپزشکی بیماران MS از آگاهی و حساسیت کافی برخوردار باشند.
۷.

اثر خستگی شناختی و هوش هیجانی بر حل مسایل شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 583 تعداد دانلود : 978
هدف: برای بررسی اثر خستگی شناختی و هوش هیجانی بر حل مسایل شناختی، این پژوهش طراحی و اجرا شد. روش: در این پژوهش مداخله ای کنترل شده، ابتدا بر اساس مقیاس حالت فراخلقی (TMMS)، از میان 408 دانشجو، 120 دانشجوی دختر و پسر دارای هوش هیجانی یک انحراف استاندارد بالاتر و پایین تر از میانگین انتخاب و به طور تصادفی در هشت گروه 15 نفره جایگزین شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول بسته به موقعیت، آزمودنی ها در گروه های شاهد و آزمایش با مسایل تشخیصی قابل کنترل و غیرقابل کنترل رو به رو شدند و در مرحله دوم، برای مقایسه، گروه ها در موقعیت آزمون قرار گرفتند. در نهایت، داده ها به وسیله تحلیل واریانس سه راهه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: عملکرد افراد دارای سطوح هوش هیجانی مختلف، یکسان نبود. به عبارتی، هوش هیجانی بالا نمایانگر عملکرد بهتر در حل مساله بود و از نظر سطوح هوش هیجانی، بین دختران و پسران تفاوتی دیده نشد. عملکرد حل مساله دختران (نسبت به پسران) بیشتر تحت تاثیر خستگی شناختی بود. قدرت حل مساله افرادی که خستگی شناختی را تجربه می کردند، تابعی از سطح هوش هیجانی آنها نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بالا، برای مطالعه عملکرد افراد در موقعیت حل مساله، تمرکز بر نقش متغیرهای هوش هیجانی و خستگی شناختی ضروری به نظر می رسد.
۸.

تأثیر بازی های رایانه ای بر توانایی چرخش ذهنی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره نوجوانی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی طراحی فضاهای آموزشی
تعداد بازدید : 24 تعداد دانلود : 20
هدف: گسترش روزافزون محبوبیت بازی های رایانه ای در میان کودکان و نوجوانان، محققان را بر آن داشته است تا به مطالعه تاثیرات شناختی، عاطفی و رفتاری این بازی ها بر استفاده کنندگان بپردازند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر توانایی چرخش ذهنی می باشد. چرخش ذهنی نوعی توانایی فضایی است که در آن شخص باید مجسم کند که اگر یک شکل دو یا سه بعدی، به اندازه معینی حول یک محور بچرخد، پس از چرخش چگونه ظاهر خواهد شد. روش: در این مطالعه مداخله ای روانشناختی در میان 162 دانش آموز کلاس اول و دوم راهنمایی 12-13) ساله( یک پرسشنامه محقق ساخته توزیع و از طریق پرسشنامه، میزان آشنایی گروه نمونه با بازی رایانه ای «تتریس» کنترل گردید. سپس از میان آنها 60 نفر به طور تصادفی انتخاب و به چهار گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا، هر چهار گروه به طور همزمان در موقعیت پیش آزمون به آزمون چرخش تصویری پاسخ دادند. پس از آن دو گروه آزمایشی دختر و پسر در طول چهار هفته و در شش جلسه 30 دقیقه ای به بازی «تتریس» پرداختند و بلافاصله بعد از آموزش هر چهار گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده به وسیله آزمون t مستقل و t وابسته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توانایی چرخش ذهنی پسران و دختران در پیش آزمون تفاوت معناداری نداشت، اما پس از اجرای کاربندی آزمایشی، توانایی چرخشی ذهنی نوجوانان در پس آزمون افزایش یافت و این افزایش نمرات در دختران بیشتر از پسران بود. نتیجه گیری: الگوهای عوامل محیطی، اجتماعی و زیستی به این نتیجه گیری منجر می شوند که توانایی فضایی و به ویژه چرخش ذهنی دختران و زنان، در مقایسه با پسران و مردان از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است.
۹.

رابطه خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با اهداف تسلط، عملکردگرا و عملکرد گریز دانش آموز، والدین، معلم و کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط مدرسه
تعداد بازدید : 656 تعداد دانلود : 219
هدف: در این پژوهش، سوال ها و فرضیه هایی مطرح شده است که مهمترین آنها عبارت است از بررسی رابطه بین اهداف یادگیری (دانش آموز، خانواده، معلم و کلاس) با خود ناتوان سازی. روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پایه اول تا سوم دوره متوسطه شهر اصفهان تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 190 دانش آموز دختر و پسر بود که از 20 مدرسه شهر اصفهان به شیوه تصادفی مرحله ای، از بین دانش آموزان پنج ناحیه شهر انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مجموعه مقیاس های الگوهای یادگیری سازگار بود. یافته ها: نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که متغیرهای اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد گریزی دانش آموز، اهداف تبحری کلاس، اهداف عملکرد گریزی کلاس و به طور جداگانه رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی پسران دارند. سایر نتایج نیز نشان داد که در گروه دانش آموزان دختر اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد کلاس و اهداف تبحری والدین به طور مجزا، رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی دارند. ضمنا، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پسران به طور معنی داری بیشتر از دختران از راهبردهای خودناتوان سازی استفاده می کنند. نتیجه گیری: بهتر است نظام آموزشی به گونه ای تغییر یابد که اساس ارزشیابی آن میزان رشد صلاحیت ها و تسلط افراد بر موضوع یادگیری باشد و نه رتبه و نمره، و نیز بر فرآیند پیشرفت دانش آموزان و در نظر گرفتن پاداش برای رشد میزان یادگیری و کنجکاوی آنها تمرکز شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۴