مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
افتادن
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک برنامة مداخلة تمرینی بر عملکردهای حرکتی مرتبط با افتادن در مردان سالمند بدون فعالیت بدنی منظم بود. برای این منظور از بین 130 سالمند شرکت کننده درآزمون غربالگری، 39 آزمودنی انتخاب و دردو گروه تمرین (20 نفر) و کنترل (19 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های 60 تا 70 ساله ها در گروه آزمایش 68/73 در گروه کنترل 75/43 درصد بودند. همچنین آزمودنی های 71 سال و بالاتر در گروه آزمایش 31/26 و در گروه کنترل 25/56 درصد بود. گروه آزمایش در یک برنامة مداخلة تمرینی به مدت 10 هفته (هفته ای سه جلسة 90 دقیقه ای) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های 30 ثانیه نشستن روی صندلی، آزمون بنشین و برسان، تعادل ایستا (چشم باز و بسته)، بلند شو برو، 10 متر راه رفتن با و بدون مانع استفاده شد. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و برای تجزیه و تحلیل اندازه های عملکرد حرکتی، از آزمون های کلوموگروف – اسمیرنوف و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد پس از 10 هفته برنامة مداخلة تمرینی، میانگین نمرة پس آزمون گروه آزمایش درقدرت اندام تحتانی (37/27 تکرار)، انعطاف پذیری (28/29 سانتی متر)، تعادل ایستا با چشم باز (94/60) و چشم بسته (36/19 ثانیه)، چابکی و تعادل پویا (10/4 ثانیه)، سرعت 10 متر راه رفتن 35/3 ثانیه) و سرعت 10 متر راه رفتن با مانع (03/4 ثانیه) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل، بهبود معنی داری یافت (05/0 P<). یافته های این پژوهش مؤید تأثیر اعمال مداخله های تمرینی به ویژه تمرین قدرتی بر بهبود عوامل حرکتی مرتبط با افتادن و پیشگیری احتمالی از افتادن ها در سالمندان است.
اثر یک دوره برنامه تمرینی پیلاتس بر افسردگی و برخی کارکردهای حرکتی مرتبط با افتادن در زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تاثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر افسردگی و برخی کارکردهای حرکتی مرتبط با افتادن در سالمندان انجام شد. تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود. نمونه تحقیق 30 زن سالمند با محدوده سنی 62 تا 80 سال بودند که در سال1390 به مرکز توانبخشی سالمندان شهرکرد مراجعه کردند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند برای ارزیابی افسردگی از فرم کوتاه افسردگی سالمندان، تعادل از آزمون های دسترسی عملکردی و زماندار برخاستن و برگشتن و سرعت راه رفتن از آزمون 10 متر راه رفتن استفاده شد. گروه تجربی به مدت 12 هفته در تمرینات پیلاتس شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد تمرینات پیلاتس باعث کاهش 801/19 درصدی افسردگی در گروه تجربی شد. در سرعت معمولی (218/9 درصد) و حداکثر سرعت (055/9 درصد) راه رفتن گروه تجربی افزایش معناداری بدست آمد. همچنین پیشرفت معنی داری در تعادل ایستا (703/16 درصد) و تعادل پویا (263/7 درصد) مشاهده شد. اما تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل مشاهده نشد. لذا به نظر می رسد تمرینات پیلاتس می تواند در کاهش افسردگی، بهبود تعادل ایستا و پویا و سرعت راه رفتن زنان سالمند، موثر باشد.
همبستگی بین تغییرات در اندازه های روان شناختی و عملکردی مرتبط با تعادل و افتادن مردان سالمند متعاقب یک برنامه ی تمرینی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزیابی همبستگی بین تغییرات در اندازه های روان شناختی و عملکردی مرتبط با افتادن مردان سالمند متعاقب یک برنامه ی تمرینی - ترکیبی و مقایسه ی میزان تأثیر تمرین بر این متغیرها بود. نمونه ی آماری، 31 سالمند بالای 60 سال بودند که به طور تصادفی به دو گروه مداخله (با میانگین سنی 39/4±08/66) و کنترل (با میانگین سنی 33/7±14/70) تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه مشخصات فردی، آزمون نشستن و برخاستن 30 ثانیه، بنشین و برسان، تعادل روی یک پا، بلندشدن و رفتن، 10متر راه رفتن، مقیاس اعتماد به تعادل ویژه ی فعالیت ها و کارآمدی افتادن – بین المللی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با آزمون t مستقل، محاسبه ی درصد تغییر، ضریب همبستگی پیرسون و اندازه ی اثر انجام شد. میانگین نمره ی آزمون های قدرت عضلانی اندام تحتانی، انعطاف پذیری، چابکی و تعادل پویا، سرعت حرکت، تعادل ایستا، مقیاس ترس از افتادن و اعتماد به تعادل در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری بهبود یافت (P≤0.05). تأثیر برنامه ی مداخله ی تمرینی بر اندازه های عملکردی و روان شناختی یکسان نبود. بیشترین اندازه ی اثر به ترتیب در قدرت اندام تحتانی و اعتماد به تعادل و کمترین اندازه ی اثر در انعطاف پذیری و ترس از افتادن مشاهده شد. تغییرات قدرت عضلانی با تغییرات سرعت و تغییرات انعطاف پذیری با تغییر چابکی و سرعت به طور معناداری همبسته بود (P≤0.05). بین تغییرات در اندازه های عملکردی و روان شناختی، همبستگی معناداری وجود نداشت (P≤0.05). هم چنین بین میزان تغییرات در ترس از افتادن و اعتماد به تعادل، همبستگی معناداری مشاهده شد (P≤0.05, r=-0.66). بنابراین، برنامه ی تمرینی به اضافه ی برنامه ی آموزش درباره ی افتادن، بر بهبود عوامل روان شناختی و عملکردی مرتبط با تعادل و افتادن مردان سالمند مؤثر بود.
پیش بینی نشانگان افسردگی سالمندان براساس میزان فعالیت بدنی و ویژگی های جمعیت شناختی: بررسی نقش سن و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت بدنی آثار فیزیولوژیک، روان شناختی و اجتماعی مثبتی دارد. با وجود این، رابطة فعالیت بدنی با افسردگی سالمندان در کشور ناشناخته است. این تحقیق به منظور بررسی ارتباط فعالیت بدنی با افسردگی طراحی شد. جامعة آماری، سالمندان شهر اراک در سال 1392 بودند که 263 نفر در تحقیق شرکت کردند. داده ها با پرسشنامة ""ویژگی های جمعیت شناختی""، ""مقیاس افسردگی سالمندان-فرم 15سؤالی"" و ""سنجش سریع فعالیت بدنی"" (RAPA) جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی، آزمون تی، آنالیز کوواریانس و با نرم افزار SPSS-16 تحلیل شد.
یافته ها نشان داد افسردگی با سن، اشتغال، سابقة افتادن، وضعیت اقتصادی، فعالیت بدنی، تحصیلات و سلامتی ادراک شده رابطة معنا داری دارد ( 05/0P≤). متغیرهای فعالیت بدنی، سابقة افتادن در یک سال گذشته، وضعیت اقتصادی و سلامتی ادراک شده افسردگی را پیش بینی کردند (R2= 0.358; P≤0.05). میانگین نمرة فعالیت بدنی مردان سالمند از زنان سالمند به طور معنا داری بالاتر بود. میانگین نمرة فعالیت بدنی سالمندان 60 تا 69 سال نسبت به همتایان 70 تا 79 سال و 80 سال و بالاتر نیز به طور معنا داری بالاتر بود ( 05/0P≤). در میانگین نمرة افسردگی، تفاوت مرتبط با سن و جنس یافت نشد. این یافته ها بر تأثیر فعالیت بدنی بر افسردگی در سالمندی تأکید دارد.
شناخت، تعادل و گام برداری در سالمندان مبتلا به دمانس: یک رویکرد شناختی حرکتی برای کاهش خطر افتادن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر تمرینات شناختی حرکتی در بهبود شناخت، تعادل و گام برداری است که پیش تر به عنوان عوامل خطرزای افتادن معرفی شده اند. مداخله تمرینی با رویکرد شناختی حرکتی به مدت 3 ماه با پیگیری دو ماهه روی 40 سالمند در دو گروه افراد مبتلا به دمانس (20) و افراد دارای وضعیت شناختی طبیعی (20) انجام شد. از این تعداد نیمی مرد و نیم دیگر زن بودند. ارزیابی ها شامل تجزیه و تحلیل عوامل خطرزای افتادن (گام برداری، تعادل و وضعیت شناختی) به علاوه ارزیابی متغیرهای افتادن و شاخص های عملکردی بود. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آزمودنی های مبتلا به دمانس بهبود معنی داری در پارامترهای مختلف شناخت، تعادل و گام برداری پس از دوره مداخله داشتند که در 2 ماه پیگیری نیز حفظ شد. این بهبودها با کاهش افتادن و ترس از افتادن و نیز عملکرد بهبود یافته در آزمون های برخاستن و حرکت کردن زماندار و دسترسی عملکردی همراه بود (05/0>P). همچنین همبستگی متوسطی بین یکی از پارامترهای تعادل (مسافت نوسان COP در محور AP) با سابقه افتادن برای گروه دمانس مشاهده شد (75/0=r، 05/0>P). یافته ها بیان کننده کاهش معنی داری در خطر افتادن در این قشر آسیب پذیر در نتیجه بهبود عوامل خطرزای افتادن حاصل از مداخله بود. بهبود در این عوامل با تعداد افتادن های کمتر که توسط پرستاران و خود سالمندان گزارش شد همراه بود. این مطالعه می تواند به توسعه یک رویکرد جدید برای پیشگیری و مقابله با خطر افتادن در سالمندان دارای اختلال شناختی کمک کند.
تأثیر تکلیف دوگانه، مجرد و ترکیبی بر راه رفتن زنان سالمند با تجربه افتادن و بدون تجربه افتادن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تکلیف دوگانه، مجرد و ترکیبی بر راه رفتن زنان سالمند با تجربه افتادن و بدون تجربه افتادن می باشد. بدین منظور، 120 زن سالمند شهرستان بابل که در دامنه سنی 80 60 سال قرار داشتند به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به شکل تصادفی در گروه های کنترل و تمرینی دوگانه، مجرد و ترکیبی جای گرفتند. جهت سنجش کیفیت راه رفتن سالمندان از آزمون برخاستن و حرکت کردن زمان دار استفاده شد. پس از مرحله پیش آزمون، گروه های مختلف تمرینی بر اساس برنامه مشخص با توجه به گروه خود، به تمرین راه رفتن با شرایط تکلیف مجرد، دوگانه و ترکیبی پرداختند و پس از دوماه، مجدداً در آزمون برخاستن و حرکت کردن زمان دار حضور یافتند. شایان ذکر است که آزمون در دو شرایط تکلیف مجرد و تکلیف دوگانه برای تمام گروه ها انجام پذیرفت. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان می دهد که اثر مداخله و اثر تعاملی مداخله در گروه در دو شرایط آزمون با اجرای تکلیف مجرد و تکلیف دوگانه معنادار می باشد (0.05≥P)، اما تفاوت بین این دو شرایط در پس آزمون معنادار نیست. این احتمال وجود دارد که افزایش قابلیت شناختی و جسمانی زنان سالمند، زمینه ساز بهبود امتیازات کیفیت راه رفتن آن ها بوده است.
مقایسه اثرات برنامه تمرینی ثبات مرکزی با و بدون استفاده از نوروفیدبک بر ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : بیشتر مطالعات پیشین نشان داده اند که ترس از افتادن، یکی از عوامل تهدید کننده سلامت سالمندان به ویژه در افراد مبتلا به پارکینسون می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثرات برنامه تمرینی ثبات مرکزی با و بدون استفاده از نوروفیدبک بر ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون انجام شد. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری آن شامل 30 نفر از مردان مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و بازتوانی شهر تهران در سال 1395 بود که به طور هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه مداخله و 1 گروه شاهد) قرار گرفتند. ابزارهای مطالعه شامل مقیاس کارامدی ترس از افتادن در سالمندان- فرم بین المللی (Fall Efficacy Scale-International یا FES-I) و دستگاه نورفیدبک بود. از آزمون های Shapiro-Wilk، Paired t، ANOVA و تعقیبی Least Significant Difference (LSD) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: انجام 12 هفته تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک، تأثیر معنی داری بر ترس از افتادن بیماران مبتلا به پارکینسون داشت (001/0 > P). همچنین، تفاوت معنی داری بین نتایج دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک بر ترس از افتادن مشاهده نشد (001/0 < P)، اما اختلاف معنی داری بین گروه شاهد با دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک وجود داشت (001/0 > P). نتیجه گیری: جهت کاهش ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون، می توان هم از تمرینات ثبات مرکزی و هم از تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک استفاده نمود.
اثر یک دوره تمرینات پیلاتس و مربع گام برداری بر کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و ترس از افتادن زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افتادن یکی از دلایل عمده صدمات ناخواسته و مرگ و میر در افراد سالمند می باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات پیلاتس و مربع گام برداری بر کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و ترس از افتادن در زنان سالمند بود. روش کار: پژوهش نیمه تجربی حاضر بر روی 20 زن سالمند با دامنه سنی 60 تا 70 سال انجام شد. شرکت کنندگان به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرینات پیلاتس (10 نفر) و مربع گام برداری (10 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 12 هفته تمرین و در پیش آزمون و پس آزمون شرکت کردند. از نرم افزار دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون حافظه وکسلر، استورک، تعادل برگ و مقیاس بین المللی کارآمدی افتادن به ترتیب جهت اندازه گیری کارکردهای اجرایی، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا و ترس از افتادن استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اثر اصلی زمان اندازه گیری بر متغیرهای تعداد طبقات، خطای درجاماندگی، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا و ترس از افتادن معنادار مشاهده شد. میانگین امتیازات خطای درجاماندگی و ترس از افتادن در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری کاهش و میانگین امتیازات تعداد طبقات، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش داشته است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هر دو نوع تمرین می توانند به عنوان یک شیوه مداخله ای مناسب جهت بهبود کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و کاهش ترس از افتادن در زنان سالمند استفاده شوند.