تازه های علوم شناختی

تازه های علوم شناختی

تازه های علوم شناختی سال 24 پاییز 1401 شماره 3 (پیاپی 95) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی تأثیر هشت هفته تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر شاخص های کینماتیکی راه رفتن، قدرت عضلانی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس راه رفتن تعادل قدرت عضلانی واقعیت مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 985 تعداد دانلود : 708
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس جزو شایع ترین بیماری های تخریب کننده میلین در سیستم اعصاب مرکزی است؛ که مشکلات حرکتی بسیاری را برای افراد ایجاد می کند. چنین مشکلاتی ضرورت انجام مداخلات موثر را برجسته می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. روش کار: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل بیماران مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران بودند. از بین آنها تعداد 20 بیمار با دامنه سنی 40-20 سال (میانگین: 40/32 و انحراف معیار: 38/5) و سطح ناتوانی بین 5-2 به طور داوطلبانه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 دقیقه مداخله ایکس باکس را دریافت کردند. از گروه کنترل خواسته شد که در طول دوره مطالعه در هیچ گونه فعالیت ورزشی شرکت نکند. یک هفته قبل از شروع مطالعه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن از آزمودنی های دو گروه اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن در گروه تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته است. نتیجه گیری: در کل می توان گفت که انجام تمرینات جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی به عنوان یک روش سودمند در جلوگیری و کاهش عوارض ناشی از ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس توصیه می شود.
۲.

بررسی میزان تاثیر راهکارهای طراحی معماری فضاها برمبنای مقایسه عملکرد تفاوت های جنسیتی در توانایی چرخش ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانایی های دیداری فضایی چرخش ذهنی تفاوت های جنسیتی معماری عصب محور طراحی معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 711 تعداد دانلود : 626
مقدمه: ادراک انسان از فضا باعث تعامل با محیط می شود به گونه ای که بدن، ذهن و محیط به عنوان بخش های تفکیک ناپذیر قرار دارند. با توجه به اهمیت توانایی های فضایی، بدون تردید؛ چرخش ذهنی به عنوان یکی از اساسی ترین بخش های ادراک فضایی، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. یکی از عوامل مهم تاثیر گذار در چرخش ذهنی تفاوت های جنسیتی است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه عملکرد چرخش ذهنی با در نظر گرفتن جنسیت برای طراحی فضاها و پلان های معماری می باشد. روش کار: در پژوهش توصیفی_تحلیلی و کاربردی حاضر، 100 مشارکت کننده شامل 50 زن و 50 مرد به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس از نوع داوطلبانه انتخاب شدند. دامنه سنی 15 تا 55 سال بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه، ادراکات فضایی زنان و مردان بر اساس چرخش ذهنی مقایسه شد و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون های فریدمن در نرم ا فزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد؛ رابطه ای مثبت و معناداری میان طراحی فضای معماری از منظر چرخش ذهنی در مردان و زنان را وجود دارد. با توجه به جدول میانگین رتبه ها، رتبه هر یک از مولفه های طراحی فضای معماری از منظر چرخش ذهنی متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل داده های آماری، چنین به نظر می رسد که در طراحی پلان فضاهای معماری می توان با استفاده از داده های چرخش ذهنی فضاهایی پیشنهاد داد که در آنها مؤلفه های شناختی جنسیتی لحاظ شود.
۳.

بررسی تحول توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با رشد طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان واکنش عملکرد اجرائی رشد کودکان پیش دبستانی کودکان دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 210 تعداد دانلود : 364
مقدمه: اهمیت پرداختن به سیر تحول شناختی کودکان و نقش آن در یادگیری و به تبع زندگی آینده کودکان امری کتمان ناپذیر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر تحولی توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با تحول طبیعی بود. روش کار: پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و از نوع مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی در مدارس منطقه ۱، ۲ و ۳ تهران در سال تحصیلی 13۹۸-۱۳۹۷ بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 410 کودک انتخاب گردید. بدین ترتیب که ابتدا از مراکز پیش دبستانی و دبستانی مناطق شهر تهران به شکل تصادفی ۳ منطقه و سپس از میان این سه منطقه 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر مدرسه در هر مقطع 2 کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. برای سنجش توانایی های مرتبط با توجه از آزمون N-Back استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی به وسیله SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد توانایی های مرتبط با توجه در کودکان با رشد طبیعی، با افزایش سن، بهبود پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تعقیبی نشان می دهد گروه های سنی بالاتر به طور معناداری دقت بالاتر و زمان واکنش کمتری نسبت به گروه های سنی پایین تر نشان می دهند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توانایی های توجهی در دانش آموزان نقش مهمی در بهبود ارتباطات اجتماعی و عملکرد تحصیلی آنها دارد. از این رو بررسی و تقویت آن در سنین دبستانی در حدود 4 تا 8 سالگی و حتی تا سن 12 سالگی که تحول قطعه های پیشانی کامل می گردد، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد.
۴.

پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس ترومای دوران کودکی با نقش میانجی ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پریشانی روان شناختی ترومای دوران کودکی ناگویی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 553 تعداد دانلود : 446
مقدمه: پریشانی روان شناختی به شکل علائم اضطراب، افسردگی و استرس از جمله آسیب های روانی شایع در جمعیت انسانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی ناگویی هیجانی در ارتباط بین پریشانی روان شناختی و ترومای دوران کودکی در دانشجویان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر اساس روش، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان بین رده سنی 20 تا 40 سال شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 305 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ترومای دوران کودکی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-24 و AMOS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از ارتباط مثبت و معنادار ناگویی هیجانی و ترومای دوران کودکی با پریشانی روان شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) در دانشجویان بود. همچنین مشخص گردید که ناگویی هیجانی در ارتباط بین ترومای دوران کودکی با پریشانی روان شناختی در دانشجویان دارای نقش میانجی است (001/0≥P). همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ترومای دوران کودکی و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی در دانشجویان هست (001/0≥P). نتیجه گیری: با توجه به نقش ترومای دوران کودکی و ناگوئی هیجانی در پریشانی روان شناختی پیشنهاد می شود، درمانگران و مشاوران از طریق ابزارهای روا و پایا افراد با سابقه ترومای دوران کودکی را غربال گری کنند تا اقدامات درمانی مناسب برای کاهش مشکلات آنها را انجام دهند. همچنین کارگاه های آموزشی با هدف افزایش آگاهی در مورد تنظیم و مدیریت هیجان برای این افراد برگزار کنند.
۵.

برنامه عصب تربیت معلم: یک برنامه آموزش ضمن خدمت برای ارتقای سواد عصب- تربیت شناختی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علوم اعصاب تربیتی رشد حرفه ای تربیت معلم سواد عصب تربیتی آموزش ضمن خدمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 338 تعداد دانلود : 634
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تدوین یک چارچوب برنامه درسی برای ارتقای سطح سواد عصب تربیت شناختی معلمان به عنوان بخشی از دانش حرف ه ای آنان انجام شده است. روش کار: چارچوب برنامه درسی حاصل این مطالعه با روش مرور نظامند، از طریق مرور و ترکیب نتایج آن دسته مطالعات پیشین تدوین شده است که هدف اساسی آنها آموزش علوم اعصاب تربیتی به معلمان بوده است. یافته ها: در چارچوب تدوین شده که با عنوان «برنامه عصب_ تربیت معلم» معرفی می شود، جایگاه چهار مؤلفه اساسی یک برنامه درسی (اهداف آموزشی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای آموزشی و رویه های سنجش) تعیین شده است. در مؤلفه اهداف آموزشی، درک و نگرش معلمان درباره مفاهیم و اصول علوم اعصا ب تربیتی تقویت شود و از این طریق قابلیت ها و مهارت های تدریس آنان بهبود یابد. برای دستیابی به این اهداف، محتوای برنامه درسی بر محور مجموعه ای از موضوعات سازمان دهی می شود که عبارتند از مبانی علوم اعصاب تربیتی، روش شناسی پژوهش عصب_تربیتی، انعطاف پذیری عصبی، شناخت اجتماعی، مدل سازی محاسباتی، زبان و سواد، شناخت ریاضی، استدلال علمی، درک زیبایی شناختی، ناتوانی های رشدی و عصب افسانه شناسی. به منظور آموزش اثربخش این سرفصل پیشنهادی، محیط یادگیری باید با تکیه به رویکرد یادگیری موقعیتی و از طریق تنوعی از فرصت های یادگیری واقعی به مکانی برای حل مسئله، درگیری و مشارکت فعال معلمان تبدیل شود. برای ارزشیابی عملکرد شرکت کنندگان از روش ها و رویه های متعدد و متنوع سنجش به ویژه اشکال مختلف سنجش عملکردی استفاده شود. نتیجه گیری: طرح برنامه درسی عصب_تربیت معلم از این قابلیت برخوردار است که سطح سواد عصب_تربیت شناختی معلمان را ارتقا بخشد و به عنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان دوره های ضمن خدمت قرار گیرد. پیشنهاد می شود تناسب تربیتی این برنامه از دیدگاه متخصصین علوم اعصاب تربیتی اعتبارسنجی شود و سپس اثربخشی آن از طریق یک طرح آزمایشی در بوته آزمون قرار گیرد.
۶.

تشخیص زودهنگام بیماری آلزایمر با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی مبتنی بر شبکه عصبی کانولوشنی و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلزایمر شبکه عصبی کانولوشنی دسته بندی فاری تصویرسازی تشدید مغناطیسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 181 تعداد دانلود : 796
مقدمه: بیماری آلزایمر یک بیماری مغزی پیش رونده و غیرقابل برگشت است که به آرامی حافظه و قدرت تفکر را از بین برده و حتی توانایی انجام کارهای ساده را از فرد می گیرد. تشخیص زودهنگام آلزایمر می تواند به بیماران مبتلا به این بیماری کمک کند تا با تغییر سبک زندگی خود روند پیشرفت این بیماری را کاهش دهند. بررسی تصاویر MRI، به تشخیص بیماری آلزایمر کمک شایانی می کند. روش کار: در این مقاله به تشخیص زودهنگام بیماری آلزایمر با استفاده از تصاویر MRI به کمک شبکه عصبی کانولوشنی و منطق فازی پرداخته می شود. در این راستا، پس از استخراج ویژگی های مناسب از تصاویر MRI، از شبکه عصبی کانولوشنی استفاده خواهد شد. به منظور بهبود دقت روش پیشنهادی، از یک لایه فازی بین لایه ادغام و لایه کاملا هم بند استفاده می شود تا با بهره گرفتن از درجه تعلق داده ها به هر کدام از دو دسته، باعث تشخیص دقیق افراد سالم و مبتلا به آلزایمر شود. یافته ها: نتایج آزمایشات نشان می دهد که روش پیشنهادی به ترتیب با دقت، صحت، فراخوانی و آماره F، 61/99، 51/96، 32/95 و 61/95 نسبت به دیگر روش ها از کارایی بهتری برخوردار است. نتیجه گیری: نتیجه گیری می شود که مدل پیشنهادی با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی از دقت بالایی در تشخیص بیماری آلزایمر برخوردار است به علاوه استفاده از دسته بندی فازی دقت مدل را به طور قابل توجهی افزایش داده است.
۷.

استفاده از مدل های محاسباتی توجه بینایی در ارزیابی توجه مخاطب در چندرسانه ای های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توجه بینایی چندرسانه ای آموزشی نقشه برجستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 433 تعداد دانلود : 39
مقدمه: با پیشرفت دانش و فن آوری، استفاده از چندرسانه ای ها برای آموزش گسترش زیادی یافته است. یکی از مهمترین مسائلی که مورد غفلت واقع شده است مکان توجه مخاطب در راستای انطباق چندرسانه ای های تولید شده با اهداف اولیه طراحی آنها است. مدل های محاسباتی توجه بینایی الهام گرفته از عملکرد مغز انسان می توانند این خلاء موجود را پر کنند و به عنوان ابزاری قدرتمند جهت ارزیابی نقاط توجه مخاطب چندرسانه ای آموزشی به کار گرفته شوند. روش کار: در این مقاله چندرسانه ای آموزشی طراحی شده، توسط مدل محاسباتی توجه بینایی مورد ارزیابی قرار می گیرد تا معلوم شود که کاربر انسانی در هنگام مشاهده فیلم به چه بخش هایی توجه خواهد کرد. با بهره گیری از مدل های محاسباتی توجه بینایی سعی بر کشف مکان های توجه مخاطب و مقایسه آن با داده های ردیابی چشمی گردیده تا در جهت افزایش میزان تاثیر آن بر مخاطب و بهبود کیفیت چندرسانه ای تولید شده استفاده گردد. یافته ها: در آزمایش های صورت گرفته مشخص می گردد که با ارزیابی مکان های توجه بینایی با داده های چشمی و مکان های تعیین شده توسط مدل محاسباتی توجه بینایی علاوه بر ارزیابی کیفی تاثیرات اصول به کار برده شده می توان با تغییراتی متناسب با مدل توجه در ویدئو تولید شده میزان توجه مخاطب را بالا برد و در نتیجه، با کاهش بار شناختی، اثربخشی چندرسانه ای آموزشی را افزایش داد. نتیجه گیری: نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مدل های محاسباتی موجود بادقت قابل قبولی می توانند محل توجه بینایی را تعیین کنند که این موضوع باعث سهولت ارزیابی چندرسانه ای های آموزشی تولید شده می شود.
۸.

بازسازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی با استفاده از سیگنال های الکتروآنسفالوگرام با روش شبکه های کانولوشنی همبند متراکم خود رمزنگار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری عمیق میدان انتقال مارکوف DenseNet fastICA شبکه های خود رمزنگار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 936 تعداد دانلود : 500
مقدمه: داده های استفاده شده در این مدل یادگیر از ثبت هم زمان تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی و سیگنال های الکتروآنسفالوگرام در حین انجام تکلیف شناختی نقاط تصادفی متحرک برای سنجش میزان اطمینان در تصمیم گیری ادراکی تشکیل شده است با یادگیری مدل می توان از داده های سیگنال های الکتروآنسفالوگرام در آینده به طور مستقل استفاده کرد. هدف این پژوهش بازسازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی با استفاده از سیگنال های الکتروآنسفالوگرام است این پژوهش کاربردی است که بر روی داده های ثبت شده هم زمان صورت پذیرفته است. روش کار: داده های الکتروآنسفالوگرام به عنوان ورودی مدل و داده های تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی به عنوان خروجی مدل در نظر گرفته شده و مدل یاد می گیرد که چطور از داده هایی با قالب ورودی، داده هایی از جنس قالب خروجی تولید نماید. قبل از ورود داده ها به مدل داده های ورودی برای بالا رفتن دقت مدل با حذف آرتیفکت ها با روش fastICA و تبدیل شدن به ماتریس گرامیان پیش پردازش می شود. یافته ها: مدل نسبت به سایر روش ها برتری های مناسبی را در زمان آموزش و دقت مدل نشان داده است و مدل عمیق یادگیر کانولوشنی پیشنهادی با دقت مطلوبی موفق به شبیه سازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی از روی سیگنال های الکتروآنسفالوگرام گردید. نتیجه گیری: با استفاده از مدل عمیق یادگیر کانولوشنی پیشنهادی می توان به ارتباط بین فضای ساختاری و فضای رفتاری مغز پی برد و آن را جهت مطالعه هر بخش، پیاده سازی نمود.
۹.

اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه یار بر نیمرخ عصب شناختی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بخشی شناختی رایانه یار نیمرخ عصب شناختی دانش آموزان تیزهوش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 32 تعداد دانلود : 341
مقدمه: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه یار بر نیمرخ عصب شناختی دانش آموزان تیزهوش مدارس ویژه تیزهوشان شهرستان سنندج بود. روش کار: این پژوهش کاربردی، روش گردآوری اطلاعات میدانی و روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان بازه سنی 10 تا 12 سال در مدارس پسرانه ویژه تیزهوش شهرستان سنندج در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 112 نفر بودند، که به صورت در دسترس تعداد 18 نفر (9 نفر در گروه آزمایش و 9 نفر در گروه کنترل) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نرم افزار توان بخشی شناختی Captain's Log (نسخه 2014) و پرسشنامه استاندارد نیمرخ عصب روا ن شناختی Kanzer's (2004) بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (81/0) محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز در بخش توصیفی (محاسبه میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون کولموگروف_اسمیرنوف و کوواریانس تک متغیری (آنکوا) همراه با مفروضه های کاربس (شیوه رگرسیون و لوین) با استفاده از نرم افزارهایSPSS-26 استفاده شد. یافته ها: توان بخشی شناختی رایانه یار، بر نیمرخ عصب شناختی دانش آموزان تیزهوش مدارس ویژه تیزهوش شهرستان سنندج تاثیر دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی رایانه یار، بر نیمرخ عصب شناختی دانش آموزان تیزهوش مدارس ویژه تیزهوش شهرستان سنندج تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی رایانه یار باعث افزایش حافظه فعال، عملکرد حسی، عملکرد زبانی، کارکرد اجرایی و سرعت پردازش شده است.
۱۰.

مدل پردازش واج شناختی در کودکان با اختلال خواندن و اختلال ریاضی: عامل همبودی یا مؤلفه افتراق ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل پردازش واج شناختی آگاهی واج شناختی حافظه کوتاه مدت واج شناختی حافظه کاری شنیداری نامیدن سریع خودکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 889 تعداد دانلود : 413
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تمایز یا همبودی شناختی دانش آموزان با اختلال خواندن و اختلال ریاضی در متغیرهای مدل پردازش واج شناختی شامل آگاهی واج شناختی، حافظه کوتاه مدت واج شناختی و نامیدن سریع خودکار انجام شد. روش کار: شرکت کنندگان 30 دانش آموز دوره دوم ابتدایی (15 نفر دختر و 15 نفر پسر) بودند که با توجه به ارجاع یا عدم ارجاع آنها به مراکز اختلالات یادگیری و همچنین بر پایه ملاک های اختلال یادگیری ویژه در DSM-V و با توجه به نمراتشان در مقیاس ارزیابی ناتوانی یادگیری LDES-4 در سه گروه اختلال خواندن (10)، اختلال ریاضی (10) و بهنجار (10) قرار گرفتند. سپس، همه افراد به صورت فردی به برخی از خرده آزمون های نسخه ایرانی مقیاس هوشی وکسلر کودکان-ویرایش 5 و ویرایش سوم آزمون رشد زبان کودکان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس ها نشان داد دو گروه اختلالی در دو متغیر آگاهی واج شناختی شامل تولید واج و تولید کلمه عملکردی مشابه و نسبت به گروه عادی عملکردی متمایز داشتند و تفاوت معنا دار بود. اگرچه در تمایزگذاری کلمه نیز الگوی پاسخ به همین منوال بود؛ اما، تفاوت دو گروه اختلالی و عادی به سطح معنا داری نرسید. در متغیر توالی عدد-حرف از حافظه کوتاه مدت واج شناختی عملکرد دو گروه اختلالی با یکدیگر و با گروه عادی به گونه معنا دار متفاوت بود. در نهایت، در متغیرهای نامیدن سریع خودکار شامل سرعت نامیدن سواد و کمیت و همچنین متغیر فراخنای عددی از حافظه کوتاه مدت واج شناختی بین دو گروه اختلالی و بین گروه اختلالی با گروه عادی تفاوت نمرات بارز و معنا دار نبود. نتیجه گیری: به نظر می رسد در مدل پردازش واج شناختی مولفه آگاهی واج شناختی به عنوان عامل همبودی و مولفه حافظه کاری (نه ظرفیت) واج شناختی به عنوان عامل افتراق بین دو گروه اختلال خواندن و اختلال ریاضی باشد؛ اگرچه، در این زمینه به پژوهش های بیشتری نیاز داریم.
۱۱.

مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر فرهنگ و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و افکار خودکشی باتوجه به نقش تعدیل گر نوروتروفیک مشتق شده از مغز در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان درمانی مبتنی بر فرهنگ درمان شناختی - رفتاری عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز افسردگی افکار خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 481 تعداد دانلود : 169
مقدمه: افسردگی و خودکشی از مشکلات عمده در نظام سلامت در تمام جهان هستند و تحت تاثیر عوامل زیستی، روانی و اجتماعی_فرهنگی می باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه روان درمانی مبتنی بر فرهنگ با درمان شناختی_رفتاری بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان با توجه به نقش تعدیل گر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز بود. روش کار: پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون_پس آزمون، با گروه کنترل) بود. جامعه پژوهشی شامل دانش آموزان دختر 15 ساله شهر اصفهان بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای 45 نفر از میان آنان انتخاب شده و به روش تصادفی در 3 گروه درمان شناختی_رفتاری، روان درمانی مبتنی بر فرهنگ و گروه کنترل گمارده شدند. هر دو گروه مداخلاتی شامل 12 جلسه آموزش نوجوانان و 3 جلسه آموزش والدین بود. متغیرها از طریق پرسشنامه افسردگی بک-2، مقیاس چندنگرشی تمایل به خودکشی (اورباخ و همکاران، 1981) و سنجش نمونه های خون بررسی گردیدند. داده ها با استفاده از نر م افزارSPSS-24 و آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: اثربخشی هر دو مداخله بر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون افراد به عنوان متغیر وابسته معنادار نبود و همچنین عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون اثرات هیچ یک از دو مداخله متغیرهای وابسته را تعدیل نکرد (05/0≤P). اثربخشی هر دو مداخله بر کاهش میزان افسردگی و نیز کاهش افکار خودکشی معنادار بود اما تفاوت اثربخشی دو گروه بر میزان افسردگی معنادار نبود (05/0≤P). نتیجه گیری: تعامل عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز با مداخلات روا ن شناختی؛ ممکن است تحت تاثیر متغیرهایی باشد که هنوز شناسایی نشده و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ در مقایسه با درمان استاندارد شناختی_رفتاری، اثربخشی خوب و قابل توجهی بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان داشت.
۱۲.

نقش پیچیدگی خود، ساختار ارزش گذاری خودپنداره و وضوح خودپنداره در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی در نوجوانان مهاجر افغان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انعطاف پذیری شناختی پیچیدگی خود ساختار ارزش گذاری خودپنداره وضوح خودپنداره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 941 تعداد دانلود : 604
مقدمه: نوجوانان مهاجر از آسیب پذیرترین قشرهای اجتماعی بوده و بررسی عواملی که به ارتقای سازگاری این گروه کمک کند حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر مبنای ویژگی های خود ساختاری انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. سه ویژگی خود ساختاری شامل پیچیدگی خود، وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره به عنوان متغیرهای پیش بین و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شدند. جامعه آماری شامل تمام نوجوانان مهاجر افغان با سواد خواندن و نوشتن در دامنه سنی 11 تا 19 سال که در ایران سکونت دارند بود. نمونه ای به حجم 147 نفر از چهار شهر تهران، قم، سمنان و مشهد به شیوه نمونه گیری نوع در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از تکلیف دسته بندی اسنادهای خود توصیفی Linville (1985)، مقیاس وضوح خودپنداره Campbell (1996) و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (1993) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-22 و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. یافته ها:. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون از میان ویژگی های خود ساختاری، دو ویژگی وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری می توانند در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی نقش داشته باشند. این دو ویژگی در مجموع توانستند 8/10 درصد از واریانس شاخص تعداد طبقات تکمیل شده و 7/11 درصد از واریانس شاخص تعداد پاسخ های منفی آزمون ویسکانسین را تبیین کنند. از بین ویژگی های خود ساختاری صرفا ساختار ارزش گذاری توانست در مجموع 9/4 درصد از واریانس شاخص تعداد خطاهای درجاماندگی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، دو ویژگی خود ساختاری شامل وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره با انعطاف پذیری شناختی نوجوانان مهاجر افغان مرتبط بوده و قادر به پیش بینی آن هستند که می توانند در برنامه ریزی برای ارتقا سازگاری، آنها را مد نظر قرار داد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۵