تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال 24 بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 93) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، یکی از نافذترین اختلالات عصبی تحولی می باشد که با نقایصی در ابعاد شناختی_رفتاری همراه بوده و گاهی تا بزرگسالی ادامه دارد. امروزه به دلیل عوارض جانبی داروها، از درمان های غیردارویی برای درمان این اختلال استقبال شده است. پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل بازداری و توجه انتخابی افراد بزرگسال مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر رشت بود. انتخاب نمونه (30 مرد، 15 نفر در هر گروه) به صورت هدفمند و در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی بر اساس تشخیص اولیه روان شناس، مصاحبه بالینی پژوهشگر و آزمون تشخیصی پژوهش انجام شد. مداخلات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای، و تکالیف خانگی 45 دقیقه ای و 3 روز در هفته انجام شد. پس از اتمام مداخله آموزشی (بهمن ماه 1399)، مرحله پس آزمون اجرا و در نهایت مرحله پیگیری سه ماه پس از برگزاری پس آزمون انجام شد. ابزارها شامل مقیاس غربال گری نقص توجه بزرگسالان/بیش فعالی Conners، ، و تست Go/No-Go بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کنترل بازداری و توجه انتخابی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: توصیه می شود روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای موثر به کار گرفته شود.
تاثیر آرایش تمرین و دستورالعمل های کانون توجه بر کارکردهای اجرایی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سالمندی فرایندی است که باعث ایجاد تغییرات اساسی در سیستم های مختلف بدن و انحطاط آنها می گردد. چنین تغییراتی منجر به کاهش شدید در عملکردهای حرکتی و خصوصا شناختی در سالمندان می گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آرایش تمرین و دستورالعمل های کانون توجه بر کارکردهای اجرایی در سالمندان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 60 سالمند با دامنه سنی 60 تا 80 سال (میانگین: 23/74، انحراف معیار: 97/4) به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه تجربی (تمرین متغیر+توجه بیرونی، تمرین متغیر+توجه درونی، تمرین ثابت+توجه بیرونی و تمرین ثابت+توجه درونی) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، هدف دارت طراحی شده بر روی دیوار جهت تمرین، آزمون استروپ و آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی بود. مداخله تمرینی شامل 300 کوشش پرتاب دارت در 10 جلسه (سه بلوک 10 کوششی هر جلسه) با توجه به شرایط تمرینی ثابت و متغیر، و کانون توجه درونی و بیرونی بود. داده های کارکردهای اجرایی نیز در دو مرحله پیش آزمون و پس از تمرین دارت ثبت گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی گروه های تحقیق بر بهبود کارکردهای اجرایی در سالمندان تاثیر معناداری داشتند؛ اما، از بین گروه های تحقیق گروه ترکیبی کانون توجه بیرونی+تمرین متغیر بهبود بیشتری را در خرده آزمون های استروپ و ویسکانسین سالمندان ایجاد کردند (05/0=P). نتیجه گیری: در کل می توان گفت که استفاده از دستورالعمل های کانون توجه به صورت بیرونی همراه با تمرین به صورت متغیربه عنوان یک روش سودمند کارکردهای اجرایی سالمندان توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی روش های آموزش توجه بر اساس برنامه Fletcher و روش بازتوانی شناختی رایانه ای بر اجتناب شناختی کارکردهای اجرایی کودکان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مواردی که روی فرایند یادگیری اثر می گذارد و به تبع آن علایق و آموزش ها در فرد تحت تاثیر قرار می گیرد اختلالات یادگیری است. هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی دو روش آموزش توجه بر اساس برنامه Fletcher و بازتوانی شناختی رایانه ای بر کارکردهای اجرایی و اجتناب شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آمون_پس آزمون سه گروهی با گروه کنترل (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان 7 تا 10 سال دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش واقع در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که از میان آنان 30 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اجتناب شناختی Sexton وDugas (2008) و کارکردهای اجرایی (فرم والدین) Gioia و همکاران (2000) استفاده شد. آموزش توجه بر اساس برنامه Fletcher (12 جلسه 45 دقیقه ای گروهی )، بازتوانی شناختی رایانه ای (10 جلسه 30 دقیقه ای به صورت فردی) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره و با نرم افزار SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها:. هر دو مداخله آموزش توجه بر اساس برنامه Fletcher، و روش بازتوانی شناختی رایانه ای، بر افزایش کارکرد اجرایی و میزان اجتناب شناختی کودکان دارای یادگیری خاص تأثیرگذار بودند. از طرفی تفاوت معنا داری میان این دو روش مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود و نظر به این که به طور تقریبی در تمامی مدارس رایانه وجود دارد می توان این گونه برنامه ها را به عنوان بخشی از برنامه آموزشی دانش آموزانی که با مشکلات یادگیری روبه رو هستند قرار داد.
پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان: ارائه مدل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودناتوان سازی از جمله عوامل دخیل در پیشرفت تحصیلی محسوب می شود و نیز از راهبردهای کمتر شناخته شده ای است که برای تبیین شکست به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه انجام شد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود که در قالب الگوی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه تشکیل می دادند که از این میان 827 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند (413 نفر برای برازش مدل اصلی و 414 نفر برای مدل اندازه گیری). ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از: پرسشنامه باورهای فراشناختی ((MCQ-30) Metacognitions Questionnaire-30) (1997) و پرسشنامه کمال گرایی (Perfectionism Scale) (1991)، مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی (Self-handicapping scale) (2001)، فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی ((BFNES) Brief Fear of Negative Evaluation Scale) (1983) و مقیاس جهت گیری اهداف (Goal orientation questionnaire) (1998). جهت بررسی داده ها از روش معادلات ساختاری و استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری و به طور خاص روش بوت استرپینگ حاکی از آن بود که مدل ساختاری ارائه شده دارای برازش مطلوب می باشد (001/0=P و 037/0=P) و تمام شاخص های برازش در حد مطلوب یا قابل قبول بودند و شاخص نیکویی برازش (GFI) 933/0 بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری نمود که مدل ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی پیش بینی کننده خودناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای انواع جهت گیری هدف می باشد.
تدوین بسته آموزشی مبتنی بر فرایندهای تعبیری شناختی منظر و نگاره زمینه و تأثیر آن بر مهارت نگارش توصیفی دانش آموزان پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوشتار توصیفی یکی از پیچیده ترین تکالیف کتاب فارسی نگارش پایه ششم دوره دبستان است. هدف اصلی پژوهش، افزون بر طراحی بسته آموزشی فرایندهای تعبیری شناختی منظرگزینی و زمینه-نگاره، بررسی تأثیر آموزش آن بر مهارت نگارش دانش آموزان پایه ششم دبستان بود. روش کار: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه های 20 نفره آزمایش و کنترل جای گرفتند. ابزار پژوهش بسته آموزشی محقق ساخته شامل محتوای آموزشی بود که اجرای آن با کاربست رویکرد تکلیف محور روی گروه آزمایش صورت پذیرفت و گروه کنترل با داده های آموزشی آموزگار آموزش دیدند. 13 جلسه به صورت 60-45 دقیقه ای، هفته ای دو بار برگزاری شد. برای ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی، یک آزمون ده پرسشیِ محقق ساخته در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و نتایج با نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته آموزشی فرایندهای تعبیریِ منظر و نگاره_زمینه بر نگارش توصیفی دانش آموزان تأثیر دارد. به عبارت دیگر، نگارش دانش آموزانی که در جلسات آموزشیِ این دو فرایند شناختی شرکت کرده بودند، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، می توان بسته آموزشیِ فرایند تعبیریِ شناختیِ منظر و نگاره_زمینه را در شمار الگوهای توسعه دانش ساختاری و توسعه دانش راهبردها جای داد و آن را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر بر افزایش توانش نگارش توصیفی دانش آموزان دبستان پیشنهاد داد.
تأثیر القای تصویری تهدید مرگ و بیماری کرونا بر دسترسی پذیری فکر مرگ: یک مطالعه آزمایشی مبتنی بر نظریه مدیریت وحشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: موضوع نظریه مدیریت وحشت تبیین اثر برجستگی فکر مرگ بر کارکردهای روانی انسان است. پژوهش حاضر با هدف آزمودن کارایی یک روش تصویری برای القای تهدید مرگ بر مبنای این نظریه انجام شد. هدف دوم این مطالعه، مقایسه دسترسی پذیری فکر مرگ ناشی از القای تهدید بیماری کرونا با دسترسی پذیری فکر مرگ ناشی از القای تهدید مرگ بود. روش کار: شرکت کنندگان 148 دانشجو بودند که به تصادف به یکی از شش شرایط آزمایشی حاصل از دو عاملِ نوع تهدید (مرگ، کرونا، دندان درد) و وجود تأخیر زمانی (آنی، متأخر) گمارش شدند. پاسخ گویان ابتدا مورد دستکاری تصویری با محتوای نوع تهدید قرار گرفتند و سپس بلافاصله (شرایط آنی) یا بعد از انجام یک تکلیف نامربوط (شرایط متأخر)، جهت سنجش میزان دسترسی پذیری فکر مرگ به تکلیف تصمیم گیری واژگانی پاسخ دادند. یافته ها: زمان واکنش به واژه های مرتبط با مرگ به دنبال القای تهدید مرگ و نه سایر تهدیدها کمتر از زمان واکنش به واژه های منفی بود. همچنین، الگوی دسترسی پذیری فکر مرگ ناشی از القای تهدید کرونا در شرایط متأخر بیش از شرایط آنی به الگوی دسترسی پذیری فکر مرگ ناشی از القای تهدید مرگ شبیه بود. نتیجه گیری: یافته های حاضر حکایت از مؤثر بودن روش تصویری پیشنهادی برای برجسته نمودن فکر مرگ داشت. افزون بر این، الگوی حاصل از القای تهدید کرونا دلالت بر فراخوانی بیشتر فکر مرگ توسط آن در مقایسه با القای تهدید مرگ نمود. یک تبیین ممکن برای این یافته قدرت و عینیت بالای تداعی یک بیماری با مرگ در بحبوحه همه گیری آن بیماری است.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسشنامه تجارب حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسشنامه تجارب حافظه ((MEQ) Memory Experience Questionnaire) در دانشجویان انجام شد. روش کار: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 256 دانشجو (178 زن و 78 مرد) به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند و به پرسشنامه تجارب حافظه-فرم کوتاه، پرسشنامه اضطراب صفت، پرسشنامه علائم خلقی و اضطرابی و پرسشنامه احساس تنهایی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-25 تحلیل شد. یافته ها: شاخص های تحلیل عاملی تاییدی دلالت بر برازش مطلوب مدل ده عاملی پرسشنامه تجارب حافظه داشت. در برازش اولیه ی مدل تاییدی سوال های 12 و 29 بر روی عامل انسجام فاقد بار معنا دار بودند و از تحلیل کنار گذاشته شدند، بنابراین حجم پرسشنامه به 29 سوال تقلیل یافت. روایی ملاکی پرسشنامه تجارب حافظه با پرسشنامه های احساس تنهایی، اضطراب صفت، پرسشنامه علائم خلقی و اضطرابی تایید شد (05/0>P). برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش همسانی درونی استفاده شد که نتایج آلفای کرونباخ حاکی از همسانی درونی مناسب پرسشنامه و مولفه های آن بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی فرم کوتاه پرسشنامه تجارب حافظه (MEQ-SF)، جهت سنجش حافظه پدیدارشناختی در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
ویژگی های روان سنجی مؤلفه بازداری کارکردهای اجرایی: مقایسه افراد عادی با اختلالات بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف رواسازی و اعتباریابی نسخه رایانه ای مجموعه تکالیف مؤلفه بازداری متناسب با جمعیت ایرانی، صورت گرفت. در این مطالعه 3 تکلیف رایانه ای مبتنی بر مدل Miyake و Friedman جهت سنجش بازداری مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: آزمون های Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف ابزار های مورد استفاده در این پژوهش بودند. مطالعه حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است که به روش پیمایشی از طرق نمونه گیری سهمیه ای در مرحله مقدماتی (پایلوت) روی 100 نفر از چهار قومیت نژادی و زبانی مختلف و سپس روی 406 نفر از افراد عادی و 74 فرد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف در شهر کرمان (16 تا 60 سال) اجرا شد. جهت بررسی روایی از روایی صوری، روایی محتوایی و روایی تفکیکی استفاده گشت. بررسی پایایی نیز از طریق روش های همسانی درونی، بازآزمایی، همبستگی بین دو نیمه آزمون و اسپیرمن-براون صورت گرفت. یافته ها: خرده مقیاس Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف همسانی درونی عالی و پایایی مطلوبی نشان دادند. این مقیاس ها از روایی صوری و محتوایی مطلوبی برخوردار بودند. داده های حاصل از روش تحلیل مانوا، تفاوت معناداری بین عملکرد افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این مجموعه تکالیف در سنجش مؤلفه بازداری از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار هستند و می توانند به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش توانایی بازداری افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی به کار گرفته شوند.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس حساسیت پردازش حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حساسیت پردازش حسی صفت ذاتی است که در حدود 25 درصد افراد جامعه دیده می شود و با اختلال پردازش حسی متفاوت است. افزون بر مصاحبه بالینی، یکی از راه های ارزیابی این ویژگی استفاده از پرسشنامه ۲۷ پرسشی حساسیت پردازش حسی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه کامل این پرسشنامه به زبان فارسی انجام شد. روش کار: شرکت کنندگان شامل 484 نفر (86/70 درصد زن) در رده سنی 18 تا 78 سال بودند که به پرسشنامه حساسیت پردازش حسی همراه با پرسشنامه افسردگی و اضطراب با استفاده از گوگل فرم پاسخ دادند تا اثرپذیری پرسشنامه مذکور بررسی شود. برای بررسی پایایی بازآزمایی پرسشنامه، پس از دو هفته 168 نفر (80/73 درصد زن) دوباره پرسشنامه حساسیت پردازش حسی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی یافته ها با نرم افزارهای MATLAB، Excel و SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: همسانی درونی ترجمه فارسی پرسشنامه حساسیت پردازش حسی با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمده است. پایایی بازآزمایی این مقیاس 78/0 و پایایی دو نیمه کردن آزمون نیز در این پژوهش 66/0 به دست آمده است. تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه، سه مولفه را نشان می دهد که خرده مقیاس های آن دارای روایی همگرایی خوبی هستند. ارتباط مثبت و معنا دار حساسیت پردازش حسی با افسردگی و اضطراب تایید شده و نتایج در حالت کنترل این دو نیز یکی بوده است. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه حساسیت پردازش حسی با ۲۷ پرسش، از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و قابل مقایسه با نسخه اصلی و پژوهش های دیگر به زبان های مختلف است و می تواند در موقعیت های بالینی و پژوهشی، ابزار قابل اعتمادی باشد.
طراحی و اعتباریابی مقیاس اندوخته شناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اندوخته شناختی با هدف توضیح تفاوت های فردی در آسیب پذیری نسبت به تغییرات مغزی و تفاوت در بروز علایم بالینی ایجاد شده است. هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی ابزاری جهت اندازه گیری اندوخته شناختی سالمندان و مقایسه آن در دو گروه سالم و مبتلا به نقص شناختی خفیف بود. روش کار: روش پژوهش پیمایشی و علی_مقایسه ای بود. پس از مطالعه مبانی نظری اندوخته شناختی و بررسی ابزارهای موجود، مقیاس مورد نظر ساخته شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط چهار متخصص سالمندی بررسی و تایید شد. این مقیاس بر روی ۱۰۰سالمند (زن=۵3 و مرد=۴۷) با میانگین سنی (۳۰/6±23/۶۸)، که در سال 99-98 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند اجرا گردید. همسانی درونی با استفاده از ضریب آلفا کرونباخ، ضریب امگا و پایایی بازآزمایی و روایی به روش همزمان و تشخیصی (تحلیل تمایزات) بررسی شد. میزان همبستگی زیرمقیاس ها با یکدیگر و با نمره کل نیز محاسبه شد. در انتها، تفاوت دو گروه (آزمون تی مستقل) و پیش بینی وضعیت شناختی (رگرسیون چندگانه) نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان دهنده ضریب آلفا کرونباخ 623/0α=، ضریب امگا 7/0، پایایی بازآزمون 839/0، روایی هم زمان 616/۰، روایی تشخیصی 432/0، نقطه برش 44، میزان حساسیت 2/61 و ویژگی 7/62 بود. رابطه زیرمقیاس ها با نمره کل معنادار بود (دستاورد آموزشی 654/۰r=، پیچیدگی شغلی 548/۰ r=و فعالیت های فراغتی 947/0 r=(۰۱/۰P<). میانگین اندوخته شناختی در گروه سالم در مقایسه با گروه نقص شناختی خفیف بالاتر بود (0۰۱/۰P<) و تحلیل رگرسیون برای دو متغیر سن و اندوخته شناختی معنادار بود (۰۱/۰P<). نتیجه گیری: یافته ها نشان دهنده روایی و پایایی مطلوب مقیاس اندوخته شناختی سالمندان است. با لحاظ محدودیت های ابزارهای خارجی و متناسب بودن این مقیاس با فرهنگ ایرانی، جهت انجام پژوهش ها در حوزه سالمندی پیشنهاد می گردد.
بررسی رابطه خطی ساده و چندگانه قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و سبک های تفکر با خلاقیت شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت خلاقیت در حل مسائل زندگی و یافتن راهبردهای نو، شناسایی مولفه های موثر در افزایش خلاقیت ضروری است. بدین منظور، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساده و چندگانه قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و سبک های تفکر با خلاقیت شناختی و هیجانی در افراد متاهل می باشد. روش کار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش، افراد متاهل بالای 18 سال ساکن شهر زنجان در سه ماهه اول سال 1400 بود. نمونه های پژوهش با توجه به تعداد متغیرها به تعداد 163 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی، سبک های تفکر (سبک قانون گذار، قضاوت گر و اجرایی)، تحمل ابهام، خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر وجود رابطه خطی مثبت و معنادار بین انعطاف پذیری شناختی، سبک های تفکر و قدرت تحمل ابهام با خلاقیت شناختی و هیجانی بود (05/0P<). علاوه بر این، یافته های حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که سهم انعطاف پذیری شناختی، قدرت تحمل ابهام و سبک تفکر اجرایی در پیش بینی خلاقیت شناختی 3/36 درصد و سهم انعطاف پذیری شناختی، سبک تفکر قانون گذار و قدرت تحمل ابهام در پیش بینی خلاقیت هیجانی 8/16 درصد می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که ارائه آموزش هایی در زمینه بهبود قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و پرورش سبک های تفکر قانون گذار و اجرایی در میان افراد متاهل می تواند از طریق افزایش خلاقیت شناختی و هیجانی به بهبود شرایط زندگی و حل اختلافات و پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز چالش ها کمک کند.
ما چقدر واقع گرا هستیم؟: بررسی میزان مطابقت بین ادراک ما و واقعیت بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مساله ادراک و رابطه آن با واقعیت بیرونی از مساله های قدیمی در فلسفه است. این مساله در دوران معاصر در علوم شناختی هم مطالعه شده است. مهم ترین بررسی ها در این زمینه متعلق به پژوهشگران حوزه ادراک بینایی است. نظریات سنتی تر در این حوزه مدعی هستند که دستگاه ادراکی زمانی اثربخش خواهد بود که بتواند واقعیت بیرونی را هرچه دقیق تر نمایش دهد و بنابراین منطق تکامل و انتخاب طبیعی باید به ایجاد سیستم های ادراکی منطبق بر واقعیت منجر شده باشد اما از سوی دیگر نظریه های افراطی ای نظیر نظریه میانجی ادراکی وجود دارند که ادعا می کنند برخلاف نظریه های کلاسیک، انتخاب طبیعی منجر به تطور دستگاه ادراکی به گونه ای می شود که ادراکات ما هیچ ارتباطی با واقعیت بیرونی نداشته باشند. ما در کارهای پیشین خود نشان داده ایم که حالت بهینه آن است که دستگاه ادراکی ما تقریبی از واقعیت را ارائه کند. روش کار: در این مطالعه از مدل سازی ریاضی در چارچوب مدل سازی عامل مبنا (Agent-Based Modeling) استفاده شد. یافته ها: نشان داده ایم که حتی با شرط ه ای سخت گیرانه دستگاه ادراکی ما می تواند با تقریبی نزدیک به ۵۰ درصد واقعیت را نمایش دهد. همچنین با افزایش رده های ادراکی برای گونه تقریب زننده واقعیت تا سطح نزدیک به ۴۰ درصد، همچنان این گونه مزیت بقای بیشتری از گونه های با میانجی ادراکی و واقع گرای دقیق خواهد داشت. نتیجه گیری: برخلاف نظریه میانجی ادراکی، در صورت لحاظ شرایط واقعی محیطی، نه تنها تکامل امکان بقای گونه هایی که بین ادراک آنها و واقعیت هم خوانی وجود دارد را فراهم می کند، بلکه حتی امکان شکل گیری و بقای دستگاه های ادراکی تقریب زننده واقعیت با حد قابل قبولی از دقت تقریب را نیز ممکن می کند.