تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال 25 تابستان 1402 شماره 2 (پیاپی 99) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ساخت بسته های توان بخشی شناختی جز با شناخت دقیق مشکلات شناختی سالمندان میسر نیست. در پژوهش حاضر، با به کارگیری یک روش پژوهش کیفی، شناسایی مشکلات شناختی سالمندان ایرانی مبتلا به نقص شناختی خفیف (MCI) مدنظر قرار گرفت. روش کار: نوع پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضامین بود. جامعه هدف شامل تمامی سالمندان ایرانی مبتلا به MCI بود. تعداد 14 مشارکت کننده سالمند با تشخیص MCI، 7 فرد آگاه از وضعیت افراد سالمند (افراد مطلع) و 5 فرد متخصص آشنا به امور مراقبتی از سالمندان، جمعاً به تعداد 26 نفر، به عنوان اعضای نمونه در پژوهش حاضر مشارکت داشتند. این افراد به شکل هدفمند انتخاب شدند و مبنای کفایت حجم نمونه نیز اصل اشباع داده ها بود. یافته ها: نتایج نشان داد سالمندان ایرانی مبتلا بهMCI در حیطه شناختی با دو نوع کلی مشکلات دست وپنجه نرم می کنند: مشکلات شناختی اصلی و مشکلات جانبی. مشکلات اصلی شامل مضامین مشکلات حافظه (عمدتاً از نوع حافظه رویدادی)، توجه (شامل مشکلات تغییر توجه، توجه گزینشی، حفظ توجه و توجه پراکنده)، کارکردهای اجرایی (شامل مشکلات حافظه کاری، مشکلات در کنترل بازداری و مشکلات در حیطه انعطاف پذیری شناختی) و مضمون مشکلات زبانی (عمدتاً از نوع یافتن کلمات) بود. در کنار مشکلات اصلی، مشکلات دیگری تحت عنوان مضمون خلق مضطرب نیز از داده ها استخراج گردید. نتیجه گیری: فهم عمیق از نوع مشکلات شناختی که سالمندان ایرانی مبتلا به MCI واقعاً با آن روبه رو هستند، در کنار اهمیت توجه به وضعیت خلقی سالمندان که عملکرد شناختی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد، یافته هایی است که می تواند پژوهشگران ایرانی را در ساخت بسته های توانمندسازی شناختی مؤثرتر برای سالمندان یاری رساند.
بازتعریف مفهوم حل مسئله اجتماعی بر اساس داستان های کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حل مسئله اجتماعی از جمله مهارت های ضروری در عصر حاضر است و به مثابه عالی ترین شکل یادگیری به شمار می رود. از این رو شناسایی الگوی حل مسئله اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی حل مسئله اجتماعی در داستان های کلیله و دمنه بود. روش کار: پژوهش حاضر به لحاظ هدف در حوزه پژوهش های بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده، کیفی مبتنی بر تئوری داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل کتاب کلیله و دمنه بود که با توجه به ماهیت موضوع کتاب، داستان ها به عنوان نمونه انتخاب شد. در گام نخست، با توجه به متن داستان ها کدگذاری باز انجام شد. سپس بر اساس شباهت ها و تفاوت ها و بازخوانی کدهای باز، این کدها در کدهای محوری دسته بندی شد و در نهایت با ترکیب کدهای محوری، مولفه های اصلی حل مسئله اجتماعی شناسایی شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که الگوی حل مسئله اجتماعی مبتنی بر فرهنگ بومی مشتمل بر 6 مقوله اصلی و 21 مقوله فرعی بود که عبارتند از: نگرش به مسئله، شیوه های رفتاری در برخورد با مسئله، تفکر و تصمیم گیری، هیجانات و مدیریت آن، تعامل بین فردی و مشورت کردن به عنوان بود. نتیجه گیری: در مجموع، به سبب ابعاد گسترده و جامعیت تعریف حل مسئله اجتماعی به پژوهشگران پیشنهاد می شود که در جهت ساخت بسته های آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر ابعاد مفاهیم آن که در این مطالعه شناسایی شد، تمرکز کنند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توانمندسازی مدیران مدارس در راستای بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی آنان، یکی از برنامه های مؤثر در کاهش چالش های محیط کاری شان محسوب می شود؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد در شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مدیران مدارس شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بودند، که 30 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) قرار گرفتند، و به مقیاس شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (۱۳۹۷) و سرمایه روان شناختی Luthans و همکاران (2007) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معنادار افزایش یافته است (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد تأثیر معناداری در بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس داشت؛ بنابراین می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را روشی مناسب برای افزایش شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران و کارکنان مدارس در نظر گرفت.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/بیش فعالی شایع ترین نوع اختلال عصب تحولی در کودکان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر شناخت اجتماعی (مولفه همدلی) در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه این مطالعه شامل دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی ارجاعی به مراکز توان بخشی شهر تهران در بهار و تابستان 14۰۰ بودند که از بین آنها ۴۵ نفر با تشخیص اولیه اختلال نقص توجه/بیش فعالی با روش نمونه گیری در دسترس (همتاسازی سن و جنس) انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در سه گروه ۱۵ نفری ذهن آگاهی، تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای و کنترل غیرفعال قرار گرفتند. در این پژوهش ۱۵ جلسه آموزش به گروه مداخله ذهن آگاهی ارائه شد. در گروه مداخله تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ۱۲ جلسه با شدت جریان ۱ میلی آمپر و با مدت زمان۱۰ دقیقه برای دانش آموزان استفاده شد. برای سنجش همدلی از پرسشنامه Auyeung و همکاران (۲۰۰۹) استفاده شد و یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته از طریق نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از تاثیر معنادار هر دو مداخله بر همدلی بود (0/001 >P). باتوجه به یافته های به دست آمده هر چند مداخله ذهن آگاهی باعث بهبود سطح همدلی شد؛ ولی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده در مطالعه حاضر، این مداخلات جهت بهبود سطح همدلی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می تواند مورد استفاده پژوهشگران و درمانگران قرار گیرد.
پیش بینی تأثیر تحریف های شناختی و شدت قمار بر ولع قمار در افراد مبتلا به اختلال قمار با نقش تعدیل کننده سابقه مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحریف های شناختی که به عنوان باورهای غیرمنطقی یا نادرست نیز شناخته می شوند، موجب تداوم اختلال قمار و احتمالا علت آن هستند. این مطالعه با هدف پیش بینی تأثیر تحریف های شناختی و شدت قمار بر ولع افراد مبتلا به اختلال قمار با نقش تعدیل کننده سابقه مصرف مواد صورت گرفته است. روش کار: در این مطالعه 337 نفر از ساکنین شهرهای تهران و زنجان طی سال های 1400 تا 1401 مورد بررسی قرار گرفتند. مقیاس های سنجش ولع قمار (GACS)، تحریف های شناختی قمار (GRCS) و شدت اختلال قمار (PGSI) جهت ارزیابی ها به کار رفته است. یافته ها: مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد ضریب تبیین متغیر ولع 376/0 است. پنج فرضیه این مطالعه عبارت بود از: شناختی قمار بر میزان ولع قمار تأثیر دارد (0/622β=، 0/001P=)، سابقه مصرف مواد بر میزان ولع قمار تأثیر دارد (0/261β=، 0/182=P)، شدت قمار بر ولع قمار تأثیر دارد (0/004β=، 0/441=P)، سابقه مصرف مواد بر ارتباط میان شدت قمار و ولع قمار تأثیر تعدیل کننده دارد (0/031β=، 0/087=P) و سابقه مصرف مواد بر ارتباط میان تحریف های شناختی و ولع قمار تأثیر تعدیل کننده دارد (0/688β=، 0/355=P). شدت اختلال قمار و تحریف های شناختی قمار مستقیماً پیش بینی کننده ولع در افراد مبتلا به اختلال قمار هستند. در افرادی که سابقه مصرف مواد داشته اند، قدرت پیش بینی افزایش یافته و در محدوده متوسط رو به بالا قرار می گیرد. همچنین، سابقه استفاده از مواد به تنهایی یا همراه با تحریف های شناختی نمی تواند پیش بینی کننده ولع قمار باشد؛ اما تحریف های شناختی به همراه اختلال شدید قمار می توانند تجربه ولع شدیدتری را در قماربازان ایجاد کنند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد سابقه مصرف مواد می تواند موجب شدت بیشتر ولع نسبت به قمار در افراد مبتلا به اختلال قمار شود.
مقایسه اثربخشی روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان می دهند که تجاوز جنسی باعث عواقب حاد و طولانی مدت برای بازماندگان می شود. پژوهش های پیشین نشان داده اند روش فراتشخیصی یکپارچه و روش راه حل_محور بر متغیرهای مختلفی تأثیر دارد. اما در مورد اثربخشی این دو روش بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی شکاف پژوهشی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه آزمایشی که با استفاده از روش پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه پژوهش، شامل کلیه قربانیان تجاوز جنسی بودند که در سال 1401 به کلینیک های روان شناختی شهر اهواز مراجعه کرده بودند که از میان آنان سه گروه 12 نفری به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فراتشخصی را به صورت هفتگی و گروه آزمایش دوم، 7 جلسه 90 دقیقه ای مداخله راه حل_محور را در جلسات انفرادی دریافت کردند، اما گروه کنترل در این زمان مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استرس پس از سانحه Foa استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین های مراحل پیش آزمون و پس آزمون در متغیر استرس پس از ضربه در گروه های آزمایش معنادار است (0/05>P). همچنین نتایج آزمون بونفرنی نشان داد که تأثیر هر دو مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی در مرحله پیگیری پایدار است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این دو درمان در یک حد بر کاهش استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی موثر هستند لذا پیشنهاد می شود برای کمک به این مراجعان کارگاه های روان شناسی با عنوان روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور برگزار شود تا به آنها کمک شود تا زندگی بهتری داشته باشند.
فعالیت پتانسیل میدانی محلی در پاسخ به محرک مربعی مشکی در قشر اولیه بینایی میمون آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پتانسیل های میدانی محلی به عنوان یک ابزار الکتروفیزیولوژیکی ارزشمند برای مطالعه عملکرد مغز عمل می کنند. این سیگنال ها منعکس کننده فعالیت جمعی نورون های همسایه هستند. از طریق استفاده از میکروالکترودهای خارج سلولی، این سیگنال ها از فضای باریک بافت عصبی اطراف نوک الکترود ثبت می شوند. روش کار: این مطالعه بر روی بررسی قشر بینایی اولیه میمون با استفاده از یک الکترود 24 کانالی تمرکز دارد. با طراحی آزمایشی شامل ارائه محرک در 36 مکان به طور تصادفی انتخاب شده، جنبه های مختلف قشر بینایی، از جمله مکان میدان گیرنده، گسترش بینایی سیگنال های پتانسیل میدانی محلی و زمان و دامنه قله ها و دره ها در لایه های مختلف قشر مغز مشخص می شود. برای مقایسه لایه های مختلف از آزمون آماری ناپارامتریک Kruskal-Wallis استفاده می شود. یافته ها: با حرکت از لایه های سطحی به لایه های عمیق تر، دامنه پاسخ ابتدا کاهش و سپس افزایش می یابد. علاوه بر این، مکان میدان گیرنده از طریق تجزیه و تحلیل ویژگی های استخراج شده از سیگنال های پتانسیل میدانی محلی تعیین می شود. ارزیابی گسترش بینایی کمترین مقدار گسترش را در لایه 4C در بین لایه ها نشان می دهد. همچنین، با بررسی زمان بندی قله ها و دره ها، بینش هایی در مورد ورود و خروج جریان اطلاعات در بین لایه ها به دست می آید. نتیجه گیری: بررسی سیگنال های پتانسیل میدانی محلی مکانیسم انتشار دقیق اطلاعات در لایه ها را نشان می دهد. این نتایج به درک بهتر عملکرد قشر بینایی اولیه کمک می کند و پیامدهایی برای طراحی رویکردهای رابط مغز و ماشین، پروتزهای عصبی و آنالیز سیگنال الکتروانسفالوگرافی دارد.
ارائه یک هستان شناسی شناختی برای توسعه طرح کار و ستد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هستان شناسی توصیفی صریح و طبیعی از مفاهیم یک دامنه از یک بحث است. در سال های اخیر، توسعه هستان شناسی به منزله توصیف واژه های یک دامنه خاص و ارتباطات میان آنها مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از مفاهیم شناختی در هر زمینه ای می تواند تفاوت ایجاد کند. در طراحی یک هستان شناسی، قطعا اگر برنامه ریزی از جنبه شناختی مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد نتایجی دقیق تر و عملکردی بهتر به همراه خواهد داشت. چشم انداز کسب و کار امروزه با پیچیدگی و عدم اطمینان همراه است و نیاز به ابزارهای مقابله با آن برای پیشرفت کسب و کار ضروری به نظر می رسد. یکی از بزرگترین علایم موفقیت مدیران موفق سازمان ها، توانایی تفسیر رخدادها و وقایع غیر مرتبط و برنامه ریزی نشده است. روش کار: استفاده از علوم شناختی در این زمینه نیز قطعا مفید خواهد بود. برنامه ریزی کسب و کار دقیق برای سودآوری با توجه به رقابت شدید جهان امروز، ضروری است. این بدان معنی است که تمام قسمت های کسب و کار باید بهینه و تقویت شوند. یافته ها: در این نوشته هستان شناسی کسب و کار با رویکرد شناختی طرح ریزی و ارائه شده است. نتیجه گیری: هدف از این پژوهش این است که به مفهوم طرح های استراتژیک کسب و کار با رویکرد هستان شناسی شناختی بپردازیم تا پایه ای برای ابزارهای مدیریت جدید فراهم شود.
بررسی ویژگی های طیفی مرتبط با اختلال وسواسی_جبری در الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از میان تکنیک های نقشه برداری مغزی، الکتروانسفالوگرافی کمی با کاربری آسان تر جهت بررسی اختلالات روان پزشکی از جمله اختلال وسواسی_جبری مورد اقبال واقع شده است. ویژگی های طیفی، نمایان گر توزیع قدرت سیگنال در باند های فرکانسی مختلف سیگنال الکتروانسفالوگرافی کمی می باشند و می توانند تفاوت فعالیت عصبی نواحی مختلف را که شاید زمینه ساز بیماری باشند مشخص کنند. در این مطالعه با استفاده از ویژگی های طیفی دخیل در اختلال وسواسی_جبری که بر اساس مطالعات گذشته شناخته شده است را بررسی کرده و به عنوان ورودی داده ها به عملکرد الگوریتم پیشنهادی عملکرد بررسی کردیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی_تحلیلی بود. سیگنال های الکتروانسفالوگرافی در حالت استراحت از افراد دارای اختلال و سالم در شرایط چشم بسته به دست آمد. این روش با استفاده از کلاهک ۲۱ کاناله انجام شد. پس از حذف نویز با روش ICA ویژگی های طیفی محاسبه و پس از افزایش داده ها از طریق تقسیم الکتروانسفالوگرام به سیگنال های یک دقیقه ای، به عنوان ورودی ماشین یادگیری استفاده شد. همچنین با استفاده از آزمون های آماری این ویژگی ها بین دو گروه سالم و افراد دارای اختلال مقایسه شد. یافته ها: ۴۲ فرد وارد مطالعه شدند که ۲۷ نفر دارای اختلال و ۱۴ نفر سالم بودند. مشخص شد که هیچ یک از ویژگی های استخراج شده بین دو گروه اختلاف معناداری نداشتند. حساسیت ارایه شده توسط الگوریتم یادگیری ماشین 83/3 درصد، اختصاصیت ۸۰ درصد، دقت 82/1 درصد و نرخ نسبت یافتن غلط (FDR) 11/7 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: برخلاف مطالعات قبل اغلب ویژگی های طیفی به جز یک مورد (بتای ناحیه پیشانی) اختلاف معناداری نداشتند. الگوریتم یادگیری ماشین با دقت 82/1 درصد توانست افراد مبتلا را تشخیص دهد. این عملکرد قابل قبول و مشابه عملکرد دیگر الگوریتم ها با ویژگی های غیر طیفی و روش های تصویربرداری دیگر بود.
شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس دوره ابتدائی انجام شد. روش کار: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. میدان پژوهش شامل اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه آموزش و پرورش شناختی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند که به صورت هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت مصاحبه ها با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان بررسی شد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آنها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری Glazeri و فرآیند کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. یافته ها: شایستگی های شناختی مدیران دوره ابتدائی در 10 مقوله و 37 مفهوم شناسایی شدند. کنش شناختی، بازنمایی ذهنی، خودآگاهی و توسعه فردی، سرمایه روان شناختی، توانمندی های زبانی و زبان شناختی، عصب شناختی احساسات، شناخت اجتماعی، رهبری عصب محور، آگاهی از علوم و اصول عصب شناختی، توانایی ادراکی و ذهنی مقوله های شایستگی را تشکیل دادند. نتیجه گیری: بیشتر مقوله های شناسایی شده با نتایج پژوهش های پیشین در مدیریت هم خوانی دارد و مدیران آموزشی برای بهبود عملکرد خود در فضای آموزشی جهان امروز، باید در راستای این شایستگی ها اقدامات لازم را اعمال نمایند.
افزایش سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در خواندن و نوشتن از طریق مدل تدریس مبتنی بر عمق دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مدل تدریس مبتنی بر عمق دانش بر سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در خواندن و نوشتن بود. روش کار: در این پژوهش، از طرح شبه تجربی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. گروه آزمایش از مدل تدریس مبتنی بر عمق دانش و گروه کنترل از روش معمول آموزش، استفاده کردند. جحم نمونه شامل 46 نفر از دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستان در شهر فامنین بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند؛ 23 نفر در گروه کنترل و 23 نفر در گروه آزمایش، قرار گرفتند. ابزار سنجش سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در خواندن و نوشتن، آزمون محقق ساخته پیچیدگی شناختی خواندن و نوشتن بود که سؤالات آزمون، توسط محقق بر اساس درس فارسی پایه پنجم و با توجه به استانداردهای پیچیدگی شناختی و مدل عمق دانش وب در سه سطح پیچیدگی پایین، متوسط و بالا طراحی شد. ضریب پایایی آزمون 0/88 محاسبه شد. در این طرح، ابتدا پیش آزمون پیچیدگی شناختی خواندن و نوشتن از هر دو گروه به عمل آمد. تدریس در گروه آزمایش با استفاده از مدل مبتنی بر عمق دانش به مدت 4 ماه انجام شد و دانش آموزان گروه کنترل نیز در این مدت، به روش معمول، آموزش دیدند. یافته ها: بعد از اجرای مداخله آموزشی، پس آزمون پیچیدگی شناختی خواندن و نوشتن از هر دو گروه به عمل آمد و نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) نشان داد که تفاوت معنا داری بین دو گروه وجود دارد و این تفاوت، نشان دهنده تأثیر مثبت مدل عمق دانش بر رشد پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در خواندن و نوشتن بود. نتیجه گیری: برنامه ریزان درسی، مؤلفان کتاب های درسی و معلمان از مدل تدریس مبتنی بر عمق دانش می توانند جهت افزایش سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان استفاده کنند.
اعتبارسنجی بسته استعاری Cardillo برای آزمایش فرضیه های عصبی در مورد استعاره و به کارگیری آن در مبتلایان به اختلال وسواسی -جبری و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی بسته استعاری کاردیلو (Cardillo) و به کارگیری آن در مبتلایان به اختلال وسواسی_جبری و افراد عادی صورت گرفت. روش کار: این پژوهش در دو مطالعه صورت گرفت. ابتدا، به اعتبارسنجی بسته استعاری Cardillo از دیدگاه متخصصان پرداخته شد. ابتدا با اقتباس از مطالعه Cardillo و همکاران (2010) تعداد 208 واژه پایه انتخاب و در اختیار 40 نفر از ارزیابان قرار گرفت؛ سپس 455 جمله لفظی، استعاری متعارف و استعاری بدیع تدوین شدند و توسط 12 نفر از متخصصان ارزیابی شدند. در مطالعه دوم به بررسی جملات در میان افراد مبتلا به اختلال وسواسی_جبری و غیرمبتلایان پرداخته شد. پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، تما می افراد مراجعه کننده به کلینیک صبا و بیمارستان ابن سینا شهر مشهد بودند که تشخیص اختلال وسواسی_جبری دریافت کرده بودند و گروه مقایسه شامل افراد عادی بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند (20 نفر در هر گروه). به منظور تحلیل داده ها از t یک نمونه ای، ضریب کاپا، همبستگی درون رده ای و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از توافق میان ارزیابان و همبستگی درون رده ای مناسب بود. همچنین، مقایسه افراد مبتلا به اختلال وسواسی_جبری و عادی نیز نشان داد که در ابعاد آشنایی، تصویرپذیری و مجازی بودن در هر سه گروه جملات لفظی، استعاری متعارف و استعاری بدیع اختلاف معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: بنابراین، بسته استعاری Cardillo از روایی محتوایی و ملاکی بالایی برخوردار است و می تواند جهت شناسایی و تعیین میزان درک ابعاد استعاره ها استفاده شود.