مقدمه: این مقاله در پی آن است تا با تکیه بر پژوهش های معاصر در حوزه های علوم شناختی و فلسفه ذهن معاصر نظریه ای برای توضیح چگونگی ادراک زیبایی شناختی تصاویر ارائه کند. از منظر فلسفی، چنین نظریه ه ای را می توان برای تبیین سایر جنبه های هنری، معنایی یا اجتماعی تصویر نیز به کار گرفت اما در این مقاله کوشش می شود نشان داده شود که چگونه می توان از این نظریه برای تبیین چگونگی وقوع تجربه زیبایی شناختی در مورد تصاویر استفاده کرد. روش کار: در این مقاله منابع دست اول و اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند و کوشش شده است با استفاده از روش تحلیل مفهومی و به کار گیری شیوه متعارف استدلال فلسفی نتایج مورد نظر به دست آیند. یافته ها: پس از معرفی مفاهیم فلسفی لازم برای طرح این بحث و نیز توضیح مفهوم توجه زیبایی شناختی، نظریه های رقیب دیگری که برای ادراک تصویر وجود دارند به اختصار بررسی می شوند و علل ناکامی آنها توضیح داده می شود. به علاوه نشان داده می شود که چگونه می توان یکی از مهم ترین ویژگی های تجربه زیبایی شناختی - که عاری بودن آن از منفعت عملی است- را از طریق این نظریه ادراک تصویر توضیح داد. مقاله سپس با تفکیک دو شی کاملاً متمایز از یکدیگر هنگام ادراک تصویر-رویه تصویر به عنوان یک شیء دوبعدی و شیء سه بعدی تصویر شده درون تصویر- روایتی از چگونگی رابطه این دو شیء هنگام ادراک تصویر به دست می دهد. نتیجه گیری: نتیجه مقاله توصیه ه ای است که با استفاده از این نظریه می توان به افراد غیرمتخصص در هنر ارائه کرد برای این که بتوانند جنبه زیبایی شناختی تصاویر غیرواقع نما را بهتر درک کنند.