تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال بیست و دوم تابستان 1399 شماره 2 (پیاپی 86) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خرد به عنوان بالاترین مرحله تحول شناختی و عالی ترین سطح تحول شخصیت فرد شناخته شده است. عوامل مختلفی از جمله، ذهنیت فلسفی به عنوان نوعی تفکر عمیق در امور زندگی، دیدگاه گیری اجتماعی به عنوان درک نقطه نظرات دیگران و همچنین خودبازداری که شامل کنترل شخصی در خصوص هیجانات بر خردورزی تأثیرگذار هستند. هدف از پژوهش حاضر تببین خرد بر اساس ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری در دانشجویان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 384 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 97-96 به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خرد Ardelt (2003)، ذهنیت فلسفی سلطانی (1375)، دیدگاه گیری اجتماعی محققی و همکاران (1395) و خودبازداری Weinberger و Schwartz (1990) بود. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان به وسیله از نرم افزار SPSS -22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری به طور مثبت و معنادار به ترتیب با ضریب بتای 35/0، 21/0 و 13/0 قادر به پیش بینی خرد می باشند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود در محیط های آموزشی با تأکید بر اهمیت و آموزش ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری بتوان افراد خردمند را وارد بازار کار و جامعه کرد.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس سنجش کاهش اهمیت تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : با توجه به ضرورت فراهم ساختن ابزارهای معتبر جهت پژوهش و کار بالینی، پژوهش حاضر با هدف ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی انجام شد. روش کار: در قالب یک پژوهش زمینه یابی مقطعی از بین همه دانشجویان دانشگاه های شهر کرمانشاه 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه انتخاب پولی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، آزمون های همبستگی درون کلاسی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی به وسیله نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همسانی درونی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0، پایایی تصنیف آن 88/0 و پایایی بازآزمایی آن برای یک دوره زمانی سه هفتگی 78/0 می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که هم ساختار تک عاملی و هم ساختار سه عاملی پرسشنامه معتبر است. نتیجه گیری: می توان گفت که نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. همچنین با توجه به زمان نسبتاً کوتاهی که برای پر کردن آن مورد نیاز است می تواند ابزار مناسبی برای به کارگیری هم در موقعیت های بالینی و هم در موقعیت های پژوهشی باشد.
اعتباریابی آزمون تفکر راهبردی مدیران بر اساس مؤلفه های جامعیت فکری، تواضع فکری و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نسخه های فارسی مقیاس های سنجش تفکر راهبردی در کشور همگی بر اساس خوداظهاری هستند. همچنین مناسب با سازمان های نظامی نیستند. هدف پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی و استخراج نمرات هنجار آزمون تفکر استراتژیک مدیران نظامی مبتنی بر قضاوت موقعیتی و بر اساس مؤلفه های جامعیت فکری، تواضع فکری و انعطاف پذیری شناختی بود. روش کار: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه مدیران و کارکنان دانشگاه عالی دفاع ملی در نیمه اول سال 1398 بود. که از بین آنها تعداد 189 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان با استفاده از آزمون تفکر استراتژیک مدیران نظامی توسط Weyhrauch (2017) که تحت نظر مؤسسه مطالعات نظامی مرتبط با علوم رفتاری و شناختی ارتش آمریکا طراحی شده است مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمون شامل 12 سناریو است که پاسخ گو در هر سناریو یکی از پاسخ ها را انتخاب می کند. همچنین پرسشنامه تفکر راهبردی Goldman (2007) برای بررسی روایی ملاکی به کار گرفته شد. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش نشان داد ساختار مبتنی بر 3 خرده مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار است. همچنین ضرایب پایایی همسانی درونی و بازآزمایی در حد مطلوب بود. بر این اساس مفروضه پژوهشگر مبنی بر ساختار مبتنی بر 3 مؤلفه جامعیت فکری، تواضع فکری و انعطاف پذیری شناختی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد شواهد پژوهشی از در نظر گرفتن هر سه مؤلفه تحت عنوان ابعاد شناختی برای تفکر راهبردی نظامی، حمایت می کند و می توان این آزمون را در ارزیابی های نظامی مورد استفاده قرار داد.
تاثیر مدالیته در آموزش حافظه کاری بر عملکرد توجه کودکان با اختلال نقص توجه/بیش-فعالی در آزمون CANTAB(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدالیته و نحوه ارائه اطلاعات، یکی از مداخله گرهای اثرگذار بر پردازش های توجه ی، حافظه کاری و یادگیری است که گرچه از پشتوانه های نظری محکمی برخوردار است اما در مداخله های حافظه کاری، کمتر به آن پرداخته شده است . این در حالی است که کودکان با اختلال نقص توجه و بیش فعالی ، در دریافت یکپارچه اطلاعات از سیستم های دیداری و شنیداری با مشکل مواجهه هستند. از این رو ، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدالیته و نحوه ارائه اطلاعات در حافظه کاری بر دو انتقال دور و نزدیک از طریق دو خرده آزمون CANTAB انجام شد. روش کار: این مطالعه در قالب یک طرح آزمایشی ۲۰ جلسه ای بر روی ۶۱ کودک با اختلال نقص توجه و بیش فعالی در گروه سنی ۱۲-۸ سال اجرا و از طریق دو خرده آزمون حافظه کاری دیداری/فضایی و پردازش سریع اطلاعات دیداری انجام گرفت. گروه نمونه شامل چهار گروه آموزش دیداری، آموزش شنیداری، کنترل فعال و غیرفعال بودند. مداخله شامل ۶۰-۴۵ دقیقه آموزش برای گروه های دیداری و شنیداری، ۱۰-۵ دقیقه برای گروه کنترل فعال و نبود مداخله در گروه کنترل غیرفعال بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در متغیرهای حساسیت به محرک و سوگیری به پاسخ از آزمون پردازش سریع اطلاعات دیداری و خطای کلی از آزمون حافظه کاری دیداری/فضایی، در هر دو گروه دیداری و شنیداری در پس آزمون وجود دارد، اما در استفاده از راهبرد و زمان واکنش، تفاوت معناداری وجود نداشت . نتیجه گیری: برنامه آموزش حافظه کاری مدالیته محور، با توجه به تفاوت معنادار بین گروه های آموزش و کنترل اثرگذار بوده است. همچنین نبود تفاوت معنادار بین دو گروه دیداری و شنیداری، از اثر یکسان هر دو مدالیته بر انتقال دور و نزدیک خبر می دهد .
اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان شناختی و درد بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تالاسمی یکی از شایع ترین بیماری های مزمن و ارثی است . هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان شناختی، درد بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بود. روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل که در سال 1398 انجام شد، 50 فرد مبتلا به تالاسمی ماژور ساکن شهر بندرعباس به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (25 نفر در هر گروه). گروه آزمایش در ٨ جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب و افسردگی Beck و مقیاس مختصر درد در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، با کنترل اثر پیش آزمون، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در گروه آزمایش بر کاهش اضطراب (72/32 F= ؛001/0 P< ) ، افسردگی (02/49 F= ؛001/0 P< ) و درد (47/25 F= ؛001/0 P< ) تاثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش، می توان آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر در کاهش علائم روان شناختی و شدت درد در افراد مبتلا به تالاسمی پیشنهاد داد.
اثر تمرین شناختی بر یادگیری از طریق مشاهده در مهارت پرتاب دارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف کلی تحقیق تاثیر تمرینات شناختی بر یادگیری از طریق مشاهده در مهارت پرتاب دارت بود. روش کار: نمونه مورد مطالعه 40 نفر از دانش آموزان کلاس سوم و چهارم دبستان بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. پژوهش در دو فاز اجرا شد، در فاز اول تمرینات شناختی برای تقویت شناختی و در فاز دوم تمرینات مهارت دارت با استفاده از یادگیری مشاهده ای انجام گرفت. در فاز اول مطالعه ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون شناختی گرفته شد. سپس گروه ها همسان سازی شدند و به دو گروه تمرین شناختی و بدون تمرین شناختی تقسیم شدند (هر گروه 20 نفر). به گروه شناختی 8 جلسه تمرینات شناختی با تاکید بر تکالیف مرتبط به کارکردهایی اجرایی داده شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون شناختی گرفته شد. نمونه ها در پیش آزمون و پس آزمون شناختی با استفاده از نرم افزار Corsi Block ارزیابی شدند. در فاز دوم مطالعه گروه ها به دو گروه 10 نفری مشاهده ای+بدنی و بدنی تقسیم شدند. از هر چهار گروه پیش آزمون مهارت پرتاب دارت گرفته شد. چهار گروه سه جلسه تمرین دارت (20 پرتاب) انجام دادند، فقط گروه مشاهده ای+بدنی علاوه بر پرتاب دارت ویدئو مدل ماهر پرتاب دارت را مشاهده کردند. مجددا از هر چهار گروه پس آزمون شناختی گرفته شد. یافته ها: گروه شناختی+مشاهده ای+بدنی در پس آزمون دارت به طور معناداری بهتر از سایر گروه ها عمل کرد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه می توان گفت که اگر از طریق تمرین شناختی، مهارت های شناختی را که زیربنای شناختی یادگیری مشاهده ای هستند، تقویت کنیم، می توان سرعت یادگیری از طریق مشاهده در مهارت پرتاب دارت را افزایش دهیم.
بررسی میزان تاثیر عوامل شناختی فردی، محیطی و آموزشی بر کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان و اساتید بالینی پردیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران – رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : آموزش بالینی در شکل دهی مهارت های اساسی و توانمندی های حرفه ای دانشجویان پزشکی نقش اساسی دارد. بنابراین شناخت وضعیت فعلی آن می تواند بستری برای ارتقاء وضعیت عملکرد آنها در آینده فراهم سازد. با توجه به این امر، مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل شناختی موثر بر کیفیت آموزش بالینی در پردیس رامسر انجام پذیرفت. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی _ مقطعی بود. 181 نفر از دانشجویان و اساتید بالینی پردیس رامسر در سال 1397 به روش نمونه گیری سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که شامل دو قسمت اطلاعات جمعیت شناختی، دیدگاه دانشجویان و اساتید بالینی درباره آموزش بالینی بود . داده ها با استفاده از آزمون کای دو و آزمون t مستقل به وسیله نرم افزار SPSS-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در مطالعه حاضر 23/69 درصد از دانشجویان زن و 46 درصد مدرسان مرد بودند. 80 درصد از مدرسان و 64/50 درصد از دانشجویان متاهل بودند. نتایج نشان داد ارتباط معناداری میان حیطه های آزمون که شامل خصوصیات فردی فراگیر، خصوصیات فردی مدرس، محیط بالینی، برنامه ریزی آموزشی و متغیر ارزشیابی بالینی وجود داشت (05/0 > P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه چنین به نظر می رسد که با تقویت و اجرای دقیق و منظم برنامه های موجود، بهبود فضای آموزشی و آشنا نمودن مربیان با شرح وظایف خود در قبال دانشجویان می توان کیفیت آموزش بالینی را ارتقا داد.
ارزیابی هیجان ضمن پیام از طریق پردازش گفتار هیجانی مبتنی بر استفاده از ویژگی های MFCC و STFT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گفتار مؤثرترین ابزاری است که انسان ها برای انتقال اطلاعات از آن استفاده می کنند. گوینده در خلال گفتار خویش علاوه بر واژگان و دستور زبان اطلاعاتی همچون سن، جنسیت و حالت هیجانی خود را منتقل می کند. پژوهش های فراوانی با رویکردهای گوناگون پیرامون هیجان در گفتار هیجانی انجام شده است. این پژوهش ها نشان می دهند که هیجان ضمن پیام در گفتار هیجانی از طبیعتی پویا برخودار می باشد. این پویایی، مطالعه کمّی هیجان در گفتار هیجانی را با دشواری همراه می سازد. این پژوهش به ارزیابی هیجان ضمن پیام از طریق پردازش گفتار هیجانی با استفاده از ویژگی های ضرایب کپسترال فرکانس مِل ( MFCC ) و تبدیل فوریه زمان کوتاه ( STFT ) پرداخت. روش کار: داده های ورودی، پایگاه داده استاندارد گفتار هیجانی Berlin شامل هفت حالت هیجانی خشم، کسلی، انزجار، ترس، شادی، غم و حالت خنثی می باشد. با استفاده از نرم افزار MATLAB ابتدا فایل های صوتی خوانده شدند. در مرحله بعد نخست ویژگی های MFCC و سپس ویژگی های STFT استخراج شدند. بردار های ویژگی برای هر کدام از ویژگی ها بر اساس هفت مقدار آماری کمینه، بیشینه، میانگین، انحراف معیار، میانه، چولگی و کشیدگی محاسبه شدند و به عنوان ورودی شبکه عصبی مصنوعی مورد استفاده قرار گرفتند. در انتها، بازشناسی حالت های هیجانی با استفاده از توابع آموزشی مبتنی بر الگوریتم های مختلف انجام شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد میانگین و صحت بازشناسی حالت های هیجانی با استفاده از ویژگی های STFT نسبت به ویژگی های MFCC بهتر است. همچنین، حالت های هیجانی خشم و غم از نرخ بازشناسی بهتری برخوردار بودند. نتیجه گیری: ویژگی های STFT نسبت به ویژگی های MFCC هیجان ضمن پیام در گفتار هیجانی را بهتر بازنمایی می کنند.
بررسی تأثیر یک عنصر شهری (پل) بر عملکرد مغز شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توسعه شهر ها، گسترش ساختمان ها و عناصر شهری بر ادراک شهروندان از فضاهای شهری تاثیر گذارند. پل های شهری نیز با توجه به ظاهر عظیم الجثه ، تاثیرات مختلفی بر روی کاربرانشان دارند. این مطالعه با رویکردی علوم شناختی سعی دارد نحوه تأثیر پل ها بر امواج مغزی کاربران را شناسایی و مناسب ترین پل با توجه به تاثیر متفاوتی که بر ذهن و ادراک کاربران دارد، مشخص نماید. روش کار: در این مطالعه تأثیر تصاویر پل های مختلف با انجام آزمایش از طریق ثبت سیگنال های مغزی ۱2 نفر از دانشجویان توسط دستگاه EEG و تحلیل داده های ثبت شده توسط نرم افزار های Brainstorm ، Excel و افزونه های مختلف انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های فیزیکی پل ها موجب تأثیرگذاری بر امواج مغزی کاربران شده اند و با مشاهده تصاویر پل ها، با توجه به برداشت های ذهنی کاربران، سیگنال های متفاوتی از آنها به ثبت رسیده است. همچنین پس از بررسی داده های ثبت شده از امواج مغزی کاربران، تصاویری که تفاوت معنا دار نسبت به سایر تصاویر داشتند مشخص گردیدند (05/0 > P ). بر این مبنا؛ پل ها با سیستم های سازه ای کششی، تفاوت معنادار و تاثیرگذاری بیشتری بر مغز کاربران داشته اند. همچنین پل با سیستم سازه ای متکی بر کابل با تک دکل در یک سمت، بیشترین اثر گذاری را بر مغز کاربران داشته است. نتیجه گیری: ساختمان های شهری (از جمله پل ها) بر امواج مغزی و ادراک کاربران از فضاهای شهری تأثیرگذارند. بنابراین باید با روش های علمی دقیق نسبت به یافتن تاثیرات مطلوب بر ذهن شهروندان و عوامل ایجادکننده این تاثیرات و اثر دادن آنها در طراحی های شهری اقدام گردد. استفاده از رویکردهای علوم اعصاب برای این مهم می تواند بسیار کمک کننده باشد.
توسعه مدل اکوسیستم شناختی رمزارز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیشرفت علوم شناختی در حوزه ای مشترک با علوم رایانه، در حال تبدیل شدن به یکی از راه های مهم پیشرفت علوم اجتماعی، اقتصادی، فنی و رایانه ای است. در همین حین طی دهه گذشته مباحث مرتبط با رمزارز و اکوسیستم آن به عنوان شی ای که قابلیت انتقال ارزش را در سطح فضای مجازی دارد، در حال توسعه پیدا کردن است. در تقابل این دو، تاثیر علوم شناختی بر الکترونیکی شدن زندگی روزمره به عنوان عاملی تعیین کننده برای آن کاملا مشهود است. نوآوری های امروزه توسط اجزای تفسیر معنایی، شناختی و ویژگی های مشخصه ذهن انسان که بر روی روابط بین دنیای واقعی و مجازی کار می کنند، توسعه داده می شوند. رمزارز نیز به عنوان یک پدیده نوآور، از این مبحث مستثنی نیست و لازم است توسط اجزای تفسیر معنایی، شناختی و ویژگی های مشخصه ذهن انسان توسعه یابد. روش کار: با توجه به مدل "اکوسیستم شناختی بانکداری" که توسط شرکت IBM در سال 2016 در 5 لایه (هسته اصلی، فعالیت های کلیدی، قابلیت ها، زیرساخت و ابزار) طراحی شده است؛ این مدل مبنای کار پژوهش قرار داده شده و سپس به منظور استخراج عناصر در هر لایه با توجه به ماهیت اکتشافی پژوهش، از روش داده بنیاد با نسخه Strauss و Corbin که با تحلیل نظام مند به کشف فرایندهای اجتماعی می پردازد، استفاده نمودیم. یافته ها: مدل نهایی اکوسیستم شناختی رمزارز شامل پنج لایه اصلی و 24 عنصر می باشد که با ارائه پرسشنامه محقق ساخته به خبرگان، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به آن که پژوهش های پیشین به بخشی از اکوسیستم رمزارز پرداخته بودند، در پژوهش حاضر تلاش شد تا درک کلی از اکوسیستم شناختی رمزارز ایجاد شده و شکاف دانشی مذکور پر شود. لازم به ذکر است با توجه به جدید بودن موضوع رمزارز و احتمال تغییر در اکوسیستم فعلی، در آینده مطالعات گسترده تری دراین حوزه صورت پذیرد.
بررسی اثربخشی درمان توان بخشی شناختی در کنترل استرس و اضطراب دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: استرس و اضطراب عملکرد شناختی تکالیف درگیر در حافظه فعال را تخریب کرده، اثرات کاهشی بر ظرفیت حافظه فعال داشته و از کارایی آن می کاهد. یکی از رویکردهای درمانی جدید که اثربخشی آن در کاهش استرس و اضطراب قابل بررسی است، توان بخشی شناختی و تلاش جهت ترمیم نقایص شناختی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان توان بخشی شناختی در کنترل استرس و اضطراب دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان شهر تهران انجام شده است. روش کار: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه پژوهش متشکل از دانش آموزان دختر با نشانه های اضطراب و استرس که در مقطع دوره دوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند، بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش توسط نرم افزار توان بخشی شناختی Captainchr('39')s Log در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت فردی مورد مداخله قرار گرفتند، در صورتی که هیچ مداخله ای روی گروه کنترل انجام نگرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه DASS-21 بود که دو گروه، در سه مرحله آن را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و به وسیله نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان توان بخشی شناختی حافظه فعال تأثیر معناداری در کاهش استرس و اضطراب دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان توان بخشی شناختی حافظه فعال در کاهش استرس و اضطراب دانش آموزان دختر مؤثر است، در نتیجه می توان جهت کاهش استرس و اضطراب آنها از این مداخله سود جست.
تاثیر روش تدریس گفتگویی در حلقه های کندوکاو فلسفی بر تفکر تاملی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برنامه آموزش تفکر فلسفی به کودکان، برنامه ای در جهت بهبود تفکر کودکان است . در این روش یادگیرنده بدون کمک معلم، خود به کشف مفاهیم، اصول و قوانین می پردازد و از این طریق به دانش های لازم دست می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس گفتگویی در حلقه های کندوکاو فلسفی بر رشد تفکر تاملی دانش آموزان پسر پایه ششم منطقه سنگر از توابع شهرستان رشت در ایران انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم شهر سنگر بود که از میان آنها 60 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه تفکر تأملی Kember (2000) استفاده شد. به منظور اجرای متغیر مستقل، هشت داستان از کتب کهن پارسی، مذهبی و متون بین المللی برای گروه آزمایش انتخاب شد که در هشت جلسه و هر جلسه یک داستان مورد کندوکاو قرار گرفت . داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه های آموزش فلسفه ورزی (فبک) بر میزان بر رشد تفکر تاملی دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری گذاشته است . میزان اندازه اثر آموزش ها در تفکر تاملی 37 درصد بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت با استفاده از روش تدریس گفتگویی، کودکان به گونه ای پرورش می یابند که بتوانند مهارت تفکر و استدلال خود را در جریان گفتگو بالا ببرند و مهارت تفکر تحلیلی پیدا کنند.