تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال 23 پاییز 1400 شماره 3 (پیاپی 91) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به عدم وجود درمان های قطعی برای اختلالات شناختی، پژوهشگران در مطالعات مختلف به ارائه روش های جدید به منظور بهبود نسبی و یا جلوگیری از تشدید اختلالات حافظه و شناخت به منظور کاهش وابستگی بیمار به دیگران تمرکز نموده اند. یکی از درمان های غیر دارویی که در مطالعات حیوانی جهت بهبود اختلالات شناختی مورد توجه قرار گرفته است، محیط غنی می باشد. محیط غنی اشاره به محیطی دارد که تحریکات اجتماعی، شناختی، و فیزیکی را برای یک موجود فراهم می آورد. در این مقاله مروری به چگونگی تأثیر محیط غنی بر اختلالات شناختی و مکانیسم های دخیل در آن پرداخته شده است. لذا این مطالعه با هدف مروری بر مقالات انگلیسی پیرامون محیط غنی و تأثیر آن بر حافظه و اختلالات شناختی انجام شد. روش کار: در این مقاله کلید واژه هایEnriched environment ، Memory و Cognitive impairment در عنوان و چکیده مقالات چاپ شده در پایگاه های علمی معتبر بین المللی مورد جستجو قرار گرفت. پس از چند مرحله حذف موارد تکراری و غیر مرتبط در نهایت از ۶9 مقاله استفاده شد. یافته ها: محیط غنی می تواند به واسطه ایجاد مجموعه ای از تحریکات حسی، حرکتی، اجتماعی و شناختی، موجب بهبود حافظه و روندهای شناختی شود. تغییرات ایجاد شده می تواند به دلیل تأثیرات گوناگونی باشد که حضور در محیط غنی بر تعداد نورون ها، مورفولوژی نورون ها، میلین سازی، سیناپس ها و انتقال دهنده های عصبی، عوامل نوروتروفیک و التهاب عصبی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نقش محیط غنی در بهبود اختلالات مولکولی و عملکردی سیستم عصبی مرکزی در بیماری هایی مانند افسردگی و سکته مغزی و کاهش خطر ابتلا به زوال عقل در انسان؛ می توان امیدوار بود تا در آینده نزدیک محیط غنی به معنی فراهم آوردن محیط زندگی مناسب و دلپذیر به عنوان یک راهکار غیر دارویی موثر در درمان بیماری های تحلیل برنده عصبی در انسان مورد استفاده قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به ضرورت فراهم ساختن ابزارهای معتبر جهت پژوهش و کار بالینی به زبان فارسی، پژوهش حاضر با هدف ترجمه و بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه اصلاح شده مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده انجام شد. روش کار: در قالب یک پژوهش زمینه یابی مقطعی از بین جمعیت بزرگسال شهر کرمانشاه 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس تصمیم گیری مبتنی بر پشیمانی، پرسشنامه انتخاب پولی و مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزارهای SPSS-26 و Mplus-7 انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که پایایی همسانی درونی خرده مقیاس آینده و خرده مقیاس فوری به ترتیب 65/0 و 70/0 و پایایی تصنیف آنها به ترتیب 68/0 و 66/0 است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید ساختار دو عاملی پرسشنامه بود (89/0=TLI ،92/0=CFI ،07/0=RMSEA). الگوی همبستگی های بین نمرات این پرسشنامه با نمرات پرسشنامه کاهش اهمیت تأخیری و مقیاس سبک تصمیم گیری مبتنی بر پشیمانی نیز نشان دهنده روایی ملاکی پرسشنامه بود. نتیجه گیری: می توان گفت که نسخه فارسی پرسشنامه در نظر گرفتن پیامدهای آینده از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و با توجه به زمان نسبتاً اندکی که برای پر کردن آن مورد نیاز است می تواند ابزار مناسبی برای به کارگیری در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
طراحی و اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی_عضلانی در افسردگی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف آسایشگاه سالمندان و معلولین کهریزک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش به ﺑﺮرﺳﯽ اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی_عضلانی در افسردگی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف پرداخته شد. روش کار: این مطالعه با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل اجرا شد. 30 سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف ساکن آسایشگاه سالمندان کهریزک با داشتن ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. ﺷﺮﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﭘﺮﺳشنامه ﻣﻌﺎیﻨﻪ ﻣﺨﺘﺼﺮ وﺿﻌﯿﺖ رواﻧﯽ، افسردگی، انزوای اجتماعی را ﺗﮑﻤﯿﻞ ﮐﺮدﻧﺪ. برنامه بازتوانی در 18 ﺟﻠﺴﻪ یﮏ ﺳﺎﻋﺘﻪ، ﻃﯽ ﻫﺸﺖ ﻫﻔﺘﻪ و دو ﺗﺎ ﺳﻪ ﺑﺎر در ﻫﻔﺘﻪ اﺟﺮا شد. دادهﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺪل ﺗﺤﻠﯿﻞ کوواریانس ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ. یاﻓﺘﻪﻫﺎ: یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﺎﮐﯽ از آن ﺑﻮد ﮐﻪ ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ ﭘﺲ از دریﺎﻓﺖ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺑﺎزﺗﻮاﻧﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، در ﻣﻘﺎیﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل، ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻤﺮات ﻣﻌﺎیﻨﻪ وضعیت روانی (01/0 P£،30/24=F)، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻨﺎدار عملکرد شناختی مطلوب تر؛ ﻧﻤﺮات افسردگی (01/0 P£،67/17=F)، میزان افسردگی کمتر؛ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻤﺮات انزوای اجتماعی (01/0 P£،58/28=F)، انزوای اجتماعی کمتر داشتند. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﻧﺘﺎیﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده در بهبود عملکرد شناختی، کاهش افسردگی و انزوای اجتماعی ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ اختلال شناختی خفیف موثر است. همچنین مربع ایتای جزئی (اندازه اثر) برای تأثیر متغیر مستقل در متغیر وابسته برابر 524/0 است که نشان می دهد 52 درصد تغییرات در متغیر وابسته توسط متغیر مستقل تبیین می شود. یعنی آموزش مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی عضلانی توانسته است 52 درصد در عملکرد روزانه سالمندان تأثیرگذار باشد. بنابراین؛ بسته آموزشی طراحی شده احتمالا می تواند به صورت نرم افزاری که اثر ترکیبی متغیرهای این پژوهش را در بر می گیرد، طراحی گردد و افراد بیشتری تحت درمان با این بسته قرار گیرند.
بررسی ارتباط دوزبانگی با توانایی انتخاب منظر فضایی و خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان می دهد که دوزبانگی بر فرایندهای شناختی اثر دارند. با مطالعه دوزبانه های ترکی آذری/ فارسی زبان و تک زبانه های فارسی زبان، به بررسی شواهدی از مزیت های دوزبانگی در توانایی های انتخاب منظر فضایی و خودتنظیمی پرداختیم. روش کار: شرکت کنندگان در این پژوهش ۳۹ نفر از دانشجویان تک زبانه و دوزبانه فارسی و ترکی با میانگین سنی ۲۹ سال بودند. برای سنجش توانایی انتخاب منظر فضایی، از آزمون تصویری انتخاب منظر فضایی Hegarty استفاده شد که طی آن از شرکت کنندگان خواسته شد که خود را در موقعیت های فضایی متعددی تصور کنند و زاویه قرارگرفتن چند شیء را نسبت به موقعیت مجسم شده تشخیص دهند. برای سنجش توانایی خودتنظیمی، یک معمای حل نشدنی که به زبان فارسی طراحی شده بود به هر دو گروه ارائه شد و مدت زمان تلاش آنها برای حل معما به عنوان شاخص سنجش خودتنظیمی در نظر گرفته شد، به طوری که مدت زمان بیشتر منجر به کسب نمره بالاتری در توانایی خودتنظیمی بود. برای سنجش ارتباط های مورد نظر بین متغیرها از آزمون های ناپارامتری من_ویتنی و همبستگی کندال استفاده شد. یافته ها: تفاوت نمره خودتنظیمی افراد در دو گروه تک زبانه و دوزبانه معنا دار بود؛ به عبارتی، افراد تک زبانه نمره خودتنظیمی کمتری داشتند. همچنین، ارتباط بین توانایی انتخاب منظر فضایی و دوزبانگی معنا دار نبود، گرچه تفاوت های مشاهده شده در میانگین ها و پراکندگی ها بین این دو گروه قابل توجه بود. بین توانایی های خودتنظیمی و انتخاب منظر فضایی نیز تفاوت معنا داری در هیچ یک از دو گروه تک زبانه و دوزبانه مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دوزبانگی و خودتنظیمی ارتباط معنا دار وجود دارد. گرچه آزمون های همبستگی به لحاظ آماری معنا دار نبودند، افراد دوزبانه به طور متوسط مدت زمان کمتری را صرف آزمون انتخاب منظر فضایی کرده بودند که حاکی از بالاتر بودن متوسط توانایی انتخاب منظر فضایی در ایشان است. احتمال دارد که با بررسی بیشتر، بتوان به شواهد بیشتری برای معنا دار بودن تفاوت بین این دو گروه دست یافت. واژه های کلیدی:
تبیین الگوی خلاقیت بر اساس هیجان اندیشه با میانجی گری هوش تجربی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرورش خلاقیت یکی از اهداف اساسی هر نظام آموزشی است که یکی از متغیرهای مرتبط با خلاقیت، هیجان اندیشه است. هدف مطالعه حاضر تبیین الگوی خلاقیت بر اساس هیجان اندیشه با میانجی گری هوش تجربی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر رشت که در سال تحصیلی 98-97 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل (به تعداد 1000 نفر) بود. 249 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سنجش خلاقیت، هیجان اندیشه و آزمون مکعب های Kohs استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد خلاقیت با همه متغیرها دارای ضریب همبستگی مثبت و معنادار است. هوش تجربی نیز با همه متغیرهای هیجان اندیشه بجز متغیر جنب و جوش رابطه معنادار دارد (01/0P<). نتایج تحلیل مدل نشان داد که هوش تجربی در رابطه بین هیجان اندیشه با خلاقیت به صورت جزئی نقش میانجی دارد (001/0P<). نتیجه گیری: هوش تجربی رابطه بین هیجان اندیشه و خلاقیت را به صورت جزئی میانجی گری نمود. در نتیجه می توان در دانش آموزان با پرورش خلاقیت در مدرسه هوش تجربی آنها را ارتقا داد که این امر خود منجر به هیجان اندیشه بیشتر می شود.
اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت در نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تأثیر منفی گسترده اضطراب در دوران نوجوانی، همراه با یافته هایی که نشان می دهد بیشتر اختلالات اضطرابی اولین بار در دوران کودکی یا نوجوانی است، نیاز به مداخله متمرکز بر نوجوانان را در این زمینه برجسته می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت نوجوانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 13-11 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره آوین تهران در سال 1399-1398 دارای اختلالات اضطرابی که توسط روان پزشک مورد ارزیابی و تشخیص قرار گرفته و به روان شناس ارجاع داده شده اند، تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند (15 نفر در هر گروه). به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی Geldof و همکاران (2014) و مقیاس اضطراب کودکان Spence (2007) استفاده شد. گروه آزمایش تحت هشت جلسه هفتگی 60 دقیقه ای آموزش تمرین های ذهن آگاهی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS-22مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که نسبت F تحلیل کواریانس تک متغیری برای مولفه های تحول مثبت در همه مولفه ها بین گروه های آموزش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار دارد. بنابراین تمرین های ذهن آگاهی بر تمام مولفه های تحول مثبت تأثیر معناداری دارد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن تمرین های ذهن آگاهی در مولفه های تحول مثبت پیشنهاد می شود چنین برنامه آموزشی به صورت بخشی از درمان های مدون مراکز مشاوره کودکان و نوجوانان دربیاید و با برگزاری کارگاه های آموزشی درمان گران در این زمینه از دانش کافی برخوردار باشند.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئله موفقیت و عدم موفقیت در امر تحصیل از مهم ترین دغدغه های هر نظام آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهرستان لارستان بود. روش کار: پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر لارستان در نیمسال اول سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان این دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 400 دانش آموز انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از آزمون همبستگی متعارف و رگرسیون چندگانه بوسیله SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند عملکرد تحصیلی را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، پیش بینی نمود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، 22 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی به کمک متغیرهای پیش بین (هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه) قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توجه به حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه دانش آموزان می تواند حاوی نکات مفیدی به منظور بهبود وضعیت آموزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان باشد. لذا ضروری است که مدارس و مراکز مشاوره با توجه به عملکرد تحصیلی دانش آموزان و آگاهی از عوامل موثر بر آن، برنامه های خاص، مدون و دقیق را تدوین نمایند تا با ایجاد زمینه مناسب برای به فعلیت رساندن استعداد های بالقوه دانش آموزان، زمینه رشد و شکوفائی هر چه بیشتر آنها فراهم گردد.
اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی یکی از ناتوان کننده ترین بیماری های نورولوژیکی می باشد. بنابراین، یافتن درمان های جدیدی جهت افزایش توان بخشی روان شناختی مبتلایان، مهم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام گرفت. روش کار: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه بیماران مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به کلینیک های مغز و اعصاب تهران بود. بر این اساس، 30 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گزاری شدند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون های افسردگی، خودارزیابی انطباق اجتماعی و دستگاه تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز استفاده شد. گروه آزمایش 30 جلسه تحت درمان بر روی ناحیه پیش پیشانی نیمکره چپ قرار گرفته و سپس از هر دو گروه پس آزمون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری باعث کاهش افسردگی و افزایش عملکرد اجتماعی بیماران شده است (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، این درمان برخلاف داروها که دارای عوارض شناختی هستند باعث بهبود عملکرد شناختی و در نهایت افسردگی می شود. بنابراین پیشنهاد می گردد از نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به صورت عملی در مراکز توان بخشی بیماران سکته مغزی استفاده شود.
طراحی و ارزیابی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر الگوی پردازش اطلاعات بر بهبود توانایی های شناختی مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس عموما در کارکردهای شناختی خود با مشکل مواجه اند. محققان در این پژوهش، به شناسایی مشکلات شناختی بیماران مبتلا بر اساس مدل پردازش اطلاعات پرداخته و پس از آن به طراحی برنامه توان بخشی شناختی مناسب برای این بیماران دست یافته، و اثربخشی آن را بر بهبود توانایی های شناختی بیماران آزموده اند. روش کار: این پژوهش به روش ترکیبی (کمی و کیفی) پیشرفته در 3 مرحله اجرا گردید. الف: مرحله مقایسه دو گروه بیمار و سالم با روش علی_مقایسه ای. ب: تدوین پروتکل توان بخشی شناختی با توجه به نتایج مرحله اول، نظر متخصصان روان شناسی و فرمول لاوشه. ج: مرحله مداخله با استفاده از روش نیمه آزمایشی. طی آن 103 نفر از مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و از نظر کارکردهای شناختی با 86 تن از افراد عادی مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی 5 خرده آزمون مجموعه MACIFIMS بوده است. سپس پروتکل توان بخشی تدوین و نهایتا اثربخشی آن روی 50 تن از بیماران بررسی شد. هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند و داده ها با استفاده از روش ANCOVAبا نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشانگر تفاوت معنادار میانگین نمرات آزمون های شناختی مبتلایان و افراد عادی بود و روایی محتوایی پروتکل شناختی معادل 75/0 تا 1 به دست آمد. همچنین در پیگیری یک ماهه این معناداری در نمرات همه میانگین ها به جز حافظه بلند مدت کلامی و حافظه بلند مدت دیداری همچنان حفظ شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که پروتکل طراحی شده موثر می باشد و روشی مفید برای افزایش توانایی های شناختی بیماران مبتلا است.
تصمیم گیری ادراکی در حضور محرک طبیعی: یک مطالعه رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی کمّی تاثیر اطلاعات چندگانه مکانی در تصمیم گیری ادراکی، به دلیل پیچیدگی کنترل این اطلاعات در محرک های طبیعی کمتر مورد توجه بوده است. در این پژوهش با کنترل نظام مند تعداد و حجم اطلاعات مکانی در یک محرک طبیعی، به مقایسه کمّی وزن این اطلاعات و تاثیر آن در تفکیک چهره های خنثی پرداخته می شود. اهمیت این مسئله در مطالعه کمّی یک محرک پیچیده طبیعی در بستر تصمیم گیری ادراکی است. روش کار: آزمونی با قابلیت کنترل نظام مند اطلاعات چندگانه مکانی (ناحیه چشم، بینی و دهان) با ادغام تصاویر چهره طراحی و اجرا شد. این تصاویر متشکل از یک یا سه مولفه حاوی اطلاعات مکانی متغیر در زمان بودند که با ماسک ترکیب و به صورت تصادفی با سطوح سختی متفاوت نمایش داده می شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا شباهت بیشتر محرک به یکی از دو نمونه چهره را به صورت پاسخ آزاد اعلام کنند. یافته ها: دامنه مثبت کرنل های روان فیزیک برای هر مولفه، نشان می دهد اخذ تصمیم با جمع آوری اطلاعات مکانی صورت می گیرد. دامنه کرنل برای تمام مولفه ها در آزمایه های سه مولفه ای تفاوت معناداری از صفر دارد که حاکی از اثر تقویت کننده وزن اطلاعات مولفه ها در راهبردهای تصمیم است. جمع آوری اطلاعات چندگانه مکانی را می توان به صورت عمدتا خطی و با وزن موثر هر مولفه با مدل جمع آوری بی نقص شواهد توضیح داد. نتیجه گیری: سازوکار تصمیم گیری ادراکی در حضور محرک طبیعی با جمع آوری بی نقص اطلاعات مکانی_زمانی قابل توصیف است. این پژوهش توسعه ای از مطالعات پیشین در حضور محرک های ساده است که حاوی اطلاعات یکنواخت مکانی بوده اند.
اثر یادگیری توصیفی_تجربه ای بر فرایند جابه جایی شناختی و برونداد تصمیم گیری در بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: William James رابطه بین تفکر آگاهانه و عادت را این گونه تعریف می کند که تفکر فاصله ای بین عادت ها است و انسان ها دائما در حال جابه جایی شناختی بین تفکر آگاهانه و عادت هستند. هدف پژوهش، حاضر شناسایی وجود فرایند جابه جایی شناختی بین عادت (تصمیم گیری عادتی) و تفکر (تصمیم گیری آگاهانه) در تصمیم گیری بازار سهام بود. همچنین نقش نوع یادگیری توصیفی_تجربه ای به همراه نقش سواد آماری و ریسک پذیری بر دو ویژگی زمان پایدار شدن و زمان انعطاف پذیرشدن فرایند جابه جایی شناختی و برون داد تصمیم گیری مورد بررسی قرار گرفتند. روش کار: در مطالعه حاضر، 54 شرکت کننده در دو گروه یادگیری تجربه ای (30 نفره) و یادگیری توصیفی (24 نفره) به صورت تصادفی قرار گرفتند و به مدت 60 روز متوالی در یک محیط شبیه سازی شده بازار سهام، سرمایه گذاری کردند. در این پژوهش، میزان سواد آماری و سطح ریسک پذیری شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه سواد آماری و پرسشنامه ارزیابی ریسک فینامتریک (FinaMetrica) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین داده ها با استفاده از روش آماری تشخیص نقطه تغییر چندگانه، آزمون مانایی و تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزارهایR و 26-SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در تصمیم گیری بازار سهام فرایند جابجایی شناختی بین تصمیم گیری عادت و تصمیم گیری آگاهانه وجود دارد. همچنین یادگیری توصیفی_تجربه ای، بهمراه سطح ریسک پذیری بر دو ویژگی زمان پایدار شدن و زمان انعطاف پذیرشدن فرایند جابه جایی شناختی و برونداد در بازار سهام تاثیرگذار هستند؛ در حالی که سواد آماری در این خصوص بی تاثیر می باشد. نتیجه گیری: یادگیری توصیفی و ریسک پذیری می تواند انعطاف پذیری را افزایش داده و تصمیمات سرمایه گذاری در بازار سهام را بهبود بخشد. سازمان های بورس می توانند تحلیل توصیفی اطلاعات و افزایش سطح ریسک پذیری را به عنوان بخشی از تصمیم گیری راهبردی کاربران تجویز کنند.
پیچیده سازی استعاری و الگوهای شبکه ای در منتخبی از اشعار معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به ارزیابی ویژگی های کیفی نظریه آمیختگی مفهومی جهت پرداختن به جنبه ای از خلاقیت شاعرانه که در نظریه استعاره مفهومی پیچیده سازی استعاره های متعارف نامیده می شود، پرداخته است. روش کار: جامعه آماری شامل 54 قطعه شعری بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده با نسبتی برابر از اشعار سیمین بهبهانی، فریدون مشیری و فروغ فرخزاد انتخاب شد و سپس از رهگذر مقایسه ای توصیفی_تحلیلی به استخراج الگوهای شبکه ای و تعمیم امکان کاربست آنها جهت تحلیل روشن تر پیچیده سازی استعاری در شعر معاصر پرداخته شد. یافته ها: دو خرده الگوی شبکه ای استخراج شد. الگوی اول نمایان گر بازتاب یک فضای ذهنی ساده یا فضایی آمیخته برآمده از شبکه ای در پس زمینه به داخل شبکه دیگری است که دروندادهای آن نقش فضاهای پیش زمینه را ایفا می کنند و برخی اطلاعات متجانس بین این فضاها سبب برانگیختگی جنبه هایی از فضای پس زمینه در قالب فضاهای پیش زمینه به صورت هم زمان می شود. در الگوی دوم، دو شبکه آمیخته وجود دارد که برخی از عناصر مفهومی درونداد نخست شبکه دوم، پیش تر توسط فضای آمیخته برآمده از شبکه اول مفهوم پردازی شده است و سپس به صورت مرحله ای در جریان تلفیق دروندادهای شبکه دوم جزئیات بیشتری به آن افزوده می شود. خرده الگوهای مذکور می توانند با یکدیگر تلفیق شوند و الگوی بزرگتری بسازند. نتیجه گیری: نظریه آمیختگی مفهومی بر مبنای تبیین چگونگی تعامل فضاهای ذهنی و ارتباط شبکه های آمیخته ، شرح روشنی از انگیزه های مبتنی بر تجربیات فردی و برداشت های منظری، انسجام مفاهیم در ذهن و متن جهت پیچیده سازی استعارها به دست می دهد که نظریه استعاره مفهومی قادر به توصیف جامع تمام ابعاد آن نیست.