تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال بیست و یکم زمستان 1398 شماره 4 (پیاپی 84) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تکانشگری یکی از مشخصه های اختلال نقص توجه/بیش فعالی است. تکانشگری سرعت پاسخ و تکانشگری انتخاب دو ساخت متفاوت تکانشگری هستند که به ترتیب در اثر نقص در بازداری پاسخ و بازداری اجرای فوری یک میل قوی رخ می دهند. بررسی تفاوت های موجود در این ساخت ها بین افراد مبتلا به این اختلال و افراد فاقد این اختلال، از لحاظ بالینی حائز اهمیت است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه تکانشگری سرعت پاسخ و تکانشگری انتخاب در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی و کودکان عادی بود. روش کار: این پژوهش علی _ مقایسه ای بر روی 19 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و 19 کودک عادی (در سنین 8 تا 10 سال) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. شرکت کنندگان با استفاده از مصاحبه تشخیصی ساختاریافته، آزمون هوشی ریون و مقیاس ه ای تجدید نظر شده درجه بندی والد و معلم Conners (فرم کوتاه) مورد سنجش قرار گرفته اند و سپس گروه بندی شدند. عملکرد گروه ها با استفاده از نسخه دوم آزمون عملکرد پیوسته و آزمون کاهش ارزش تاخیری زمان واقعی ارزیابی شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون واریانس چند متغیری و با نرم افزار SPSS-20 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر، تفاوت معنا داری بین گروه ها در تکانشگری سرعت پاسخ نشان داد (017/0 P< ). در صورتی که در تکانشگری انتخاب تفاوت معنا دار بین گروه ها مشاهده نشد (017/0 < P ). بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در تکلیف تکانشگری سرعت پاسخ عملکرد ضعیف تری داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، تفاوت معنا داری در تکانشگری سرعت پاسخ بین دو گروه، وجود داشت، ولی در تکانشگری انتخاب بین دو گروه، تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین، شاید در اختلال نقص توجه/بیش فعالی، تکانشگری سرعت پاسخ از اهمیت بیشتری نسبت به تکانشگری انتخاب برخوردار باشد .
اثربخشی اصلاح سوگیری توجه بر سوگیری توجه، سوگیری پیش توجه و وسوسه در معتادان در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سال هاست که بر نقش سوگیری توجه در اختلالات مرتبط با اعتیاد از جمله نقش آن در وسوسه و لغزش تأکید می شود. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه بر سوگیری توجه، سوگیری پیش توجه و وسوسه در معتادان در حال ترک پرداخته شد. روش کار: سه گروه (اصلاح سوگیری توجه، اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه و کنترل) در سه مرحله زمانی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) از لحاظ میزان سوگیری توجه، سوگیری پیش توجه و وسوسه مورد سنجش قرار گرفتند. بین پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل مداخله ای خنثی دریافت کرد، در حالی که گروه اصلاح سوگیری توجه با روش اصلاح سوگیری متداول مورد مداخله قرار گرفت و گروه دیگر از طریق اصلاح سوگیری توجه با تقویت و تنبیه مورد دست کاری قرار گرفت. برای سنجش سوگیری توجه، سوگیری پیش توجه و همچنین مداخلات صورت گرفته از آزمون دات پروب و برای سنجش وسوسه از مقیاس کوتاه وسوسه مواد استفاده گردید. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که هر سه گروه در متغیرهای سوگیری توجه در پس آزمون و پیگیری، سوگیری پیش توجه در پس آزمون و وسوسه در پس آزمون با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند. در متغیر سوگیری پیش توجه در مرحله پیگیری گروه کنترل نمرات سوگیری پیش توجه بالاتری از هر دو گروه دیگر کسب نمود. همچنین در متغیر وسوسه در مرحله پیگیری گروه اصلاح سوگیری به همراه تقویت و تنبیه از هر دو گروه دیگر نمرات وسوسه کمتری را کسب نمود. نتیجه گیری: به نظر می رسد افزودن تقویت و تنبیه به مداخله کلاسیک اصلاح سوگیری توجه می تواند به بهبود اثربخشی این مداخله بینجامد. همچنین مداخلات مبتنی بر اصلاح سوگیری توجه، مداخله ای کارآمد هستند.
بررسی حافظه شرح حال و سبک های پردازش هویت در نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی حافظه شرح حال و سبک ها ی پردازش هویت در نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود . روش کار: این پژوهش از نوع پس رویدادی (علی مقایسه ای) بود، که در آن آزمودنی ها که با روش نمونه گیری در دسترس در 3 گروه مهاجر افغان (16 آزمودنی در گروه اختلال استرس پس از سانحه، 18 آزمودنی در گروه کنترل و 14 آزمودنی در گروه افراد مواجه شده با رویداد استرس زا بدون نشانه های اختلال استرس پس از سانحه) انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای اختلال استرس پس از سانحه، مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد، مقیاس اضطراب Beck ، مقیاس افسردگی CDS-A ، آزمون حافظه شرح حال و پرسشنامه هویت Berzonsky مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و چند متغیره، تحلیل کوواریانس یک طرفه و ضریب همبستگی استفاده شد. یافته ها: ب ین عملکرد بیش کلی گرایی حافظه شرح حال نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و گروه مواجه شده با رویداد استرس زا بدون نشانه های اختلال استرس پس از سانحه و کنترل تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین بین گروه های مورد نظر در سطح اضطراب و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت. اما میان حافظه شرح حال و هویت رابطه معناداری بدست نیامد . نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که عملکرد نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در بازیابی اختصاصی حافظه شرح حال ضعیف تر از نوجوانان دو گروه دیگر است. همچنین بین گروه ها از نظر سبک هویت تفاوت معناداری نداشت، از طرفی میان آسیب بازیابی اطلاعات از حافظه شرح حال با سبک هویتی نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به PTSD ارتباطی وجود ندارد. بنابراین بر مبنای مطالعات و مشاهدات صورت گرفته در پژوهش به نظر می رسد که در این گروه از نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به PTSD متغیر حافظه شرح حال نقش واسطه ای در تبیین سبک های هویتی ندارد.
مدل سازی دینامیکی اختلال افسردگی اساسی و محاسبه سرعت وقوع: بازگشت دوره های اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی، یک اختلال طولانی و پایا است و منجر به ایجاد اختلالات عملکردی و اجتماعی اساسی می شود. طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، اختلال افسردگی اساسی در سال 2020 به دومین عامل اصلی بیماری در سراسر جهان تبدیل خواهد شد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه یک مدل دینامیکی غیر خطی مرتبه دوم برای اختلال افسردگی اساسی با استفاده از مدل سازی محاسباتی بود که بتواند شرایط وقوع و بازگشت دوره های افسردگی را توجیه کند. روش کار: در این مدل دو معادله ریاضی ارائه شده بود که، از چند کمیت مؤثر در ایجاد اختلال افسردگی اساسی مانند حجم هیپوکامپ، سطح سروتونین، حجم آمیگدال، عوامل خارجی روان شناختی و فرایندهای غیر قابل پیش بینی، تشکیل یافته بود و سابقه دوره های قبلی بیمار در نظر گرفته شده است. در مدل سازی صورت گرفته، داده های مدل، بر روی دوره های 1002 فرد افسرده، در بازه زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، بررسی شد. یافته ها: در مدل دینامیکی، منحنی توزیع مدت دوره افسردگی در بیماران تحت درمان دارویی و شناختی رفتاری موج سوم، بسیار گسترده بوده و میانگین آن 1019 روز است. نتیجه گیری: در این پژوهش یک چارچوب ریاضی توسعه یافت، که در نهایت به توسعه مدل های مفصل تر برای اختلال افسردگی اساسی و درک بهتر این اختلال و اثرات آن بر فرایندهای شناختی، منجر خواهد شد.
ردازش شناختی دانشجویان و حل مسائل تفسیر نمودار و محاسبه ِ مقایسه پردازش شناختی دانشجویان با دانش عمیق و سطحی در حل مسائل تفسیر نمودار تابع ریاضی: یک مطالعه پتانسیل وابسته به رویداد وقوع: بازگشت دورههای اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات رفتاری قبلی، فهم سطحی فراگیران از تابع و مباحث مرتبط با آن را عاملی موثر در مشکلات مربوط به حل مسائل تفسیر نمودار تابع می دانند. هدف این مطالعه بررسی این موضوع با استفاده از ابزار علوم اعصاب شناختی بود. بدین منظور پردازش های شناختی دو گروه از دانشجویان با دانش عمیق و سطحی از تابع، هنگام حل مسائل تفسیر نمودار تابع، با استفاده از پتانسیل های وابسته به رویداد ( ERP ) مقایسه شد. روش کار: این پژوهش کمی و به روش نیمه تجربی بود. جامعه آماری 177 نفر از دانشجویان رشته های مختلف مهندسی یکی از دانشگاه های شرق کشور بودند که توسط یک آزمون ریاضی به دو گروه تقسیم شدند: افراد دارای دانش مفهومی و رویه ای عمیق و سطحی (دانش عمیق و دانش سطحی). از هر گروه 14 نفر در آزمایش ERP شرکت کردند. یافته ها: داده های رفتاری دقت پاسخ گروه دانش عمیق را به طور معناداری بالاتر از گروه دانش سطحی نشان داد. اما سرعت پاسخ دو گروه تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت. داده های الکتروفیزیولوژی مشخص کرد که دامنه مؤلفه P300 گروه دانش سطحی، در الکترودهای نواحی مرکزی، مرکزی _ آهیانه ای و آهیانه ای، بیشتر از گروه دانش عمیق است. نتیجه گیری: اگر چه داده های رفتاری سرعت پاسخ دو گروه را تقریبا یکسان نشان داد، اما داده های الکتروفیزیولوژی مشخص کرد که انجام تکالیف تفسیر نمودار تابع، برای گروه دانش سطحی، خواسته های توجه ی بالاتری داشته و منابع پردازشی بیشتری را فعال می کند. این نتایج، نقش مهم ابزارهای علوم اعصاب شناختی را در فراهم آوردن اطلاعات در مورد تفاوت های عملکرد افراد مختلف نشان می دهد.
تبیین مولفه های برنامه درسی تربیت معلم بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مقاله به تبیین مولفه های برنامه درسی تربیت معلم بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی پرداخته است. این نظریه با نگرش جدید به یادگیری و شناخت معتقد است که شناخت و یادگیری در موقعیت های ویژه مورد کاربرد آن واقع شده اند. بنابراین افراد برای کسب دانش معتبر باید در موقعیت های واقعی مشارکت و تعامل داشته باشند. روش کار: بر اساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش نظریه ای، چهار مولفه اصلی برنامه درسی تربیت معلم هدف، فرصت های یاددهی _ یادگیری، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی تبیین شد. ارائه مدل تجویزی برنامه درسی تربیت معلم در قالب راهبرد های یاددهی و یادگیری ارائه شد. این مدل تجویزی در برگیرنده دو مفهوم کارورزی شناختی و جوامع عمل، با به کارگیری فرصت های یادگیری در راستای تحقق اهداف برنامه درسی اقدام می نماید و مولفه ارزشیابی مستتر در مدل تجویزی برای ارزیابی فرآیند و برون داد نتایج صورت می گیرد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر در ذیل مولفه های هدف، فرصت های یاددهی _ یادگیری، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی بحث شد. در بخش اهداف به چهار هدف، انتقال دانش کاربردی و مستحکم به فراگیران، ساخت اجتماعی معنا، تربیت معلمان حرفه ای کارا و مولد و شکل دهی هویت حرفه ای فراگیران اشاره شد. فرصت های یادگیری به مواردی چون انجام فعالیت های اصیل، گفتمان، روایت پردازی، سناریو سازی، طراحی و تصویرسازی از ادراک حرفه ای خود پرداخته است. فرصت های یادگیری در بطن دو راهبرد یادگیری کارورزی شناختی و جوامع عمل تحقق اهداف مورد نظر را محقق می سازد. در نهایت، ارزشیابی معتبر و اصیل جهت ارزیابی برنامه درسی طراحی شده پیشنهاد داده شد. نتیجه گیری: پژوهشگران معتقدند به کارگیری چارچوب برنامه درسی ارائه شده بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی در تربیت معلم به کاهش فاصله دانش نظری و عملی و در نتیجه نظریه و عمل کمک خواهد کرد.
رابطه بین فرآیندهای شناختی پاس و تفکر آینده نگر در کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقایص فرآیندهای شناختی پاس ( PASS ) ویژگی معمول افراد با اختلال طیف اوتیسم است و به نظر می رسد هر نقصی در این توانایی ممکن است بر توانایی های دیگر از جمله تفکر آینده نگر در این گروه تأثیر بگذارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرآیندهای شناختی PASS و تفکر آینده نگر در کودکان با اختلال طیف اوتیسم در شهر اصفهان انجام گرفت. روش کار: طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان 8-6 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا در شهر اصفهان بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 15 دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادها از سیستم ارزیابی شناختی - ویرایش دوم، پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم و تکلیف سفر استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین فرآیندهای شناختی PASS با تفکر آینده نگر (برنامه ریزی، توجه و پردازش متوالی) همگی معنادار بودند (05/0 P≤ ). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش شواهدی را در مورد مکانیسم های شناختی ارائه می دهد که ممکن است با نقایص تفکر آینده نگر در اختلال طیف اوتیسم رابطه داشته باشد. این نتایج می تواند پیامدهای مهمی را در سطح نظری و بالینی ارائه دهد.
بررسی تاثیر داروی بومتاناید بر میزان توجه به اجزای چهره در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم با استفاده از سیستم ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم ، یک اختلال عصبی رشدی است که با نقص در ارتباطات اجتماعی و الگوهای رفتاری کلیشه ای مشخص می شود. نشان داده شده است که دارویی دیورتیک به نام بومتاناید، تاثیر قابل توجهی را در بهبود ارتباط اجتماعی در این بیماران داشته است . نظر به اینکه یکی از شاخص های مهم در برقراری روابط اجتماعی، تماس چشمی می باشد، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر این دارو بر تصحیح الکوی نگاه به چشم و دیگر اجزای صورت در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش کار: . مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تک گروهی به صورت یک سو کور بود. شرکت کنندگان شامل 20 کودک 7 تا 15 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود. بعد از قطع داروهای قبلی آزمون های مقیاس درجه بندی اوتیسم دوران کودکی ( CARS )، مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته ( KSADS )، معیار پاسخ دهی اجتماعی ( SRS )، مقیاس تجدیدنظر شده هوشی برای کودکان ( WISC-R ) برای هر شرکت کننده انجام شد. مداخله دارویی روزی یک میلی گرم قرص بومتاناید به صورت نیم میلی گرم صبح و عصر به مدت نود روز انجام شد. تست ردیاب چشمی هنگام نگاه شرکت کنندگان به تصاویر چهره قبل و بعد از مداخله انجام شد. متغیرهای تعداد و زمان نگاه به هر منطقه در هر تصویر ثبت گردید. یافته ها: مقایسه قبل و بعد از مداخله تعداد نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر و زمان نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0 P> ). نتیجه گیری: مصرف داروی بومتاناید بر روی میزان نگاه به چشم در کودکان اوتیستیک اثر معناداری نداشته گرچه علایم و شدت اوتیسم و برخی مشکلات رفتاری را بهبود داده است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر منبع کنترل و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی بر منبع کنترل و انگیزش پیشرفت دانش آ موزان دارای مشکلات یادگیری بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه گیری به روش در دسترس، از یکی از مدارس واقع در منطقه 1 تهران صورت گرفت. بدین منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمره را در پرسشنامه مشکلات یادگیری Colorado داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه منبع کنترل Rotter و انگیزش پیشرفت پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 جلسه تحت آموزش بر مبنای پروتکل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سه ماه پس از پایان جلسات آزمون پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب تغییر منبع کنترل از بیرونی به درونی در دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری شد. همچنین یافته ها نشان داد که این روش موجب افزایش انگیزش پیشرفت در دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری شد. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، مداخله ای مؤثر برای افزایش منبع کنترل درونی و انگیزش می باشد. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلمان، مشاوران و روان شناسان آموزشگاهی پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش های درمانی در بهبود مهارت های فردی و یادگیری دانش آموزان بکوشند.
درک و بیان حروف اضافه مکانی و غیرمکانی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی در مقایسه با کودکان طبیعی در چارچوب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انقلاب نورونی در نظریه زبانی به درک ماهیت و عملکرد مغز و ذهن و پیوند آنها با بدن در چارچوب نظریه شناختی دریچه ای نوین گشوده است. واژه های فضایی که حروف اضافه مکانی را نیز شامل می شوند، در زبان های مختلف ریشه در طرحواره های تصویری دارند. بنابراین هدف این پژوهش چگونگی درک و بیان حروف اضافه مکانی در مقایسه با غیر مکانی ها در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی و کودکان طبیعی بود. روش کار: آزمودنی ها شامل 8 کودک 5 تا 8 ساله فارسی زبان مبتلا به آسیب ویژه زبانی بود که با گروه شاهد (8 کودک همتای سالم) مقایسه شدند. نمونه ها با استفاده از آزمون محقق ساخته درک و کاربرد حروف اضافه ساده که پایایی و روایی آن از طریق پیش آزمون 60 کودک 5 تا 8 ساله فارسی زبان سالم محاسبه شد، ارزیابی شدند. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون T و با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد میزان درک و کاربرد حروف اضافه ساده مکانی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی کمتر از کودکان طبیعی بود. همچنین در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی میزان درک و کاربرد حروف اضافه غیرمکانی کمتر از میزان درک و کاربرد حروف اضافه مکانی بود. نتیجه گیری: از آن جا که حروف اضافه مکانی، واژه های فضایی هستند و ریشه در طرحواره های تصویری دارند، بنابراین در چارچوب زبان شناسی شناختی در تأیید عملکرد غیرحوزه ای مغز، کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی در درک و استفاده از حروف اضافه مکانی اختلالات کمتری نسبت به غیرمکانی ها نشان دادند.
بازشناسی هیجان مبتنی بر همجوشی اطلاعات چندوجهی با استفاده از مدل ترکیبی یادگیری هیجانی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازشناسی هیجان چندوجهی به واسطه دریافت اطلاعات از منابع حسی (وجه های) مختلف از یک ویدیو دارای چالش های فراوانی است و به عنوان روش جدیدی برای تعامل طبیعی انسان با رایانه مورد توجه محققان زیادی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، بازشناسی هیجان به طور خودکار از روی گفتار هیجانی و حالات چهره، مبتنی بر ساز و کارهای عصبی مغز بود. بنابراین، با توجه به مطالعات صورت گرفته در زمینه مدل های الهام گرفته از مغز، یک چارچوب کلی برای بازشناسی هیجان دومدالیتی با الهام از عملکرد کورتکس شنوایی و بینایی و سیستم لیمبیک مغز ارائه شود. روش کار: مدل ترکیبی و سلسله مراتبی پیشنهادی از دو مرحله یادگیری تشکیل شده بود. مرحله اول: مدل های یادگیری عمیق برای بازنمایی ویژگی های بینایی و شنوایی و مرحله دوم: مدل ترکیبی یادگیری هیجانی مغز ( MoBEL ) بدست آمده از مرحله قبل برای همجوشی اطلاعات شنیداری _ دیداری. برای بازنمایی ویژگی های بینایی به منظور یادگیری ارتباط مکانی بین پیکسل ها و ارتباط زمانی بین فریم های ویدئو از مدل شبکه عصبی یادگیری عمیق 3D-CNN استفاده شد. همچنین به منظور بازنمایی ویژگی های شنوایی، ابتدا سیگنال گفتار به تصویر لگاریتم مل _ اسپکتروگرام تبدیل شده سپس به مدل یادگیری عمیق CNN برای استخراج ویژگی های مکانی _ زمانی داده شد. در نهایت، اطلاعات به دست آمده از دو جریان فوق به شبکه عصبی ترکیبی MoBEL داده شد تا با در نظر گرفتن همبستگی بین وجه های بینایی و شنوایی و همجوشی اطلاعات در سطح ویژگی، کارایی سیستم بازشناسی هیجان را بهبود بخشد. یافته ها: نرخ بازشناسی هیجان در ویدیو با استفاده از مدل ارائه شده بر روی پایگاه داده eNterface’05 به طور میانگین 82 درصد شد. نتیجه گیری: نتایج تجربی در پایگاه داده مذکور نشان می دهد که کارکرد روش پیشنهادی بهتر از روش های استخراج ویژگی های دستی و سایر مدل های همجوشی در بازشناسی هیجان است.
اثربخشی آموزش تریز بر ذهنیت فلسفی و راهبرد های فراشناختی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تریز ( TREZ ) بر ذهنیت فلسفی و راهبرد های فراشناختی در دانش آموزان دختر بود. روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 97-1396 بود که از میان آنها 60 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 30 نفر). آموزش TREZ در گروه آزمایش به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و یک ماه بعد از اتمام جلسات، پس آزمون و مرحله پیگیری اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ذهنیت فلسفی و راهبرد های فراشناختی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی آموزش TREZ بر ذهنیت فلسفی و راهبرد های فراشناختی در دانش آموزان دختر در مراحل پس آزمون و پیگیری بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روش مزبور بر ذهنیت فلسفی و راهبردهای فراشناختی دانش آموزان دختر تأثیر گذاشته است لذا به معلمان پیشنهاد می شود در طول دوره ی آموزش، خلاقیت و آموزش تریز را به دانش آموزان ارائه دهند.