تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال بیستم زمستان 1397 شماره 4 (پیاپی 80) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آسیب های شناختی بویژه مشکلات حافظه در اسکلروزیس چندگانه، بیماری شایع است که می تواند کیفیت زندگی مبتلایان را کاهش دهد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه روزمره بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه است. روش : 46 بیمار20 تا40 ساله مبتلا به اسکلروزیس چندگانه بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و انتظار قرار گرفتند. بیماران گروه آزمایش با استفاده از نرم افزار توانبخشی حافظه، 12 جلسه آموزش دیدند. بیماران گروه انتظار هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آموزش آنها به پس از اجرای پژوهش موکول شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه حافظه روزمره پیش آزمون، پس آزمون و یک ماه پس از جلسات آموزشی جمع آوری شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد بین میانگین نمرات حافظه روزمره دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. معنادار نبودن تفاوت بین نمره های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش، حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی رایانه ای بر عملکرد حافظه روزمره بیماران بود. نتیجه گیری: توانبخشی شناختی رایانه ای اثر چشمگیری بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران دارد و می توان از آن به عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه این بیماران استفاده کرد.
نسبت میان فلسفه و علوم شناختی: تأملی بر دیدگاه "پل تاگارد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف این مقاله، بررسی رابطه میان فلسفه و علوم شناختی با تأکید بر دیدگاه "تاگارد" است. مأموریت علوم شناختی، فهم نحوه کارکرد ذهن انسان است. واگذار کردن مطالعه ذهن به «علم» شناختی، نگرانی از زنده شدن دوباره نگاه فروکاهشی به معرفت نسبت به ماهیت ذهن را بر می انگیزد. روش : در این مقاله با شیوه تحلیل مفهومی، رویکرد "تاگارد" در روشن ساختن نقش فلسفه در شکل گیری علوم شناختی، بررسی می شود. یافته ها : استدلال "تاگارد" این است که فلسفه دو نوع کمک عام و هنجارین به علوم شناختی دارد. کمک عام فلسفه به علوم شناختی با قابل دفاع ساختن مفروضه های فلسفی و روش شناسی پژوهش انجام می شود- اینکه چگونه و با چه مفهومی از تبیین به فهم نحوه کارکرد ذهن بپردازد. مطابق دیدگاه "تاگارد"، علوم شناختی باید با توصیف شیوه و سازوکاری که منجر به تولید یک پدیده می شود به تبیین بپردازد. اینجا، نحوه تعامل رشته های مختلف علوم شناختی برای خلق یک حوزه مطالعات بین رشته ای مطالعه نحوه کارکرد ذهن و مغز آشکار می شود. از منظر "ویتگنشتاین"، دیدگاه "تاگارد" مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه گیری : علوم شناختی در تعامل میان حوزه های گوناگون، نیازمند خلق یک بازی زبانی تازه است. زبانی که با آن دانشوران حوزه های گوناگون بر اساس یک نظام مشترک ارجاع برای ساخت دانشی نوین درباره ذهن/مغز سهیم شوند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بی خوابی (سنتی و مبتنی بر اینترنت ) بر حافظه روزمره افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : بی خوابی یکی از شایع ترین شکایت های عمومی است. بی خوابی بر عملکردهای شناختی از جمله حافظه تاثیر می گذارد. حافظه نقش مهمی در فعالیت های روزمره افراد دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی و درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت بر حافظه روزمره افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی است. روش : روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایش و کنترل است. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 45 نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه فرهنگیان که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ ( PSQT ) و پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSM5 ، افسردگی و بی خوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه (گروه های آزمایش و کنترل) 15 نفر جایگزین شدند. گروه های آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بی خوابی بر اساس پروتکل ادینگر و کارنی (2015) دریافت کردند. نحوه ارائه درمان در دو گروه متفاوت بود. آزمون حافظه رفتاری ریورمید سه بار (قبل از درمان، بعد از آخرین جلسه درمان و یک ماه بعد از درمان) اجرا شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط و بن فرونی استفاده شد. یافته ها : هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در حافظه کلامی، جهت یابی، حافظه مربوط به آینده و شاخص حافظه ی کلی، نمره بیشتری کسب کردند. در حافظه دیداری گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی CBT-I نسبت به گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت ICBT-I و کنترل، نمره بیشتری کسب کرد. در عامل یادگیری جدید گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی مبتنی بر اینترنت، نسبت به گروه درمان شناختی-رفتاری بی خوابی سنتی و کنترل، نمره بیشتری کسب کرد. درعامل حافظه فضایی بین سه گروه، تفاوت معنی داری دیده نشد. نتایج پیگیری، پایا بودن درمان را تایید کرد. نتیجه گیری : هر دو شیوه درمان در بازتوانی شناختی و کاهش مشکلات حافظه روزمره در افراد مبتلا به بی خوابی همبود با افسردگی موثر است.
مقایسه ی ظرفیت حافظه ی کاری هیجانی افراد عادی با افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاض ر، مقایس ه ی ظرفیت حافظه ی کاری هیج انی اف راد عادی با اف راد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی است. روش: 22 نفر از افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی و 21 نفر از افراد عادی به روش نمونه گیری هدف مند دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه ی اختلال اضطراب اجتماعی ( SPIN ) و آزمون حافظه ی کاری هیجانی محقق ساخته پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده ازنرم افزار SPSS-18 و شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندراهه( MANOVA ) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که نمره ی کل متغیر محرک خنثی درافراد عادی و افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی، در سطح 0/05 تفاوت معنادار دارد و این تفاوت به نفع افراد عادی است.همچنین نتایج پژوهش نشان داد که نمره ی کل متغیر محرک هیجانی در افراد عادی و افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی، در سطح 0/05تفاوت معنادار دارد و این تفاوت نیز به نفع افراد عادی است. نتیجه گیری: هیجان اضطراب، آثار سوء بر کارکرد حافظه ی کاری دارد.پردازش های شناختی هم زمان، همانند اندیشناکی و نشخوار فکری، موجب نقصان حافظه ی کاری افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی می شود.به نظر می رسد که این پردازش های شناختی، منابع حافظه ی کاری را تحلیل برده و از این راه بر عملکرد تأثیر منفی می گذارند.
بازشناسی حالات هیجانی چهره با استفاده از مدل یادگیری هیجانی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حالات چهره، یکی از مهمترین راه های ارتباطی و پاسخ دهی انسان به محیط پیرامون است. هدف این پژوهش، بهره گیری از مدل یادگیری هیجانی مغز( BEL ) برای شناسایی حالات هیجانی چهره است. مدل یادگیری هیجانی مغز، الهام گرفته از سیستم لیمبیک مغز(مسئول محرک حالت هیجانی انسانی) است. این مدل برای بالابردن نرخ بازشناسی حالات هیجانی چهره انسان مورد استفاده قرار گرفته است. روش: ورودی مدل پیشنهادی دیتاست استاندارد JAFFE ، شامل شش حالت هیجانی خوشحالی، ناراحتی، خشم، تعجب، ترس و تنفر است. پس از خواندن تصاویر با استفاده از دستورات نرم افزار MATLAB ، تمامی تصاویر، وارد مرحله استخراج ویژگی می شود. برای استخراج اجزای ریز تصویر از روش PCA استفاده شده است. برای محاسبه نرخ بازشناسی حالات هیجانی چهره، تمامی ویژگی های استخراج شده از مرحله پیش، وارد دسته بندی مدل BEL می شود. در روش BEL ، ماتریس ارتباطات با اجزای ابرو، چشم و دهان ایجاد، وابستگی آن ها در هر حالت مشخص و حالات چهره، شناسایی می شود. به دلیل نمایش کارایی مدل پیشنهادی، مدل BEL با مدل رقیب SVM مقایسه شده است. یافته ها: نتایج تحلیل دیتاست ، نرخ بازشناسی حالات چهره را 93/80درصد نشان می دهد. نتیجه گیری: مدل BEL ، نرخ بازشناسی حالات هیجانی را با دقت بالاتر از مدل SVM نشان داد.
نقش نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی سلامت اجتماعی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تأکید سازمان بهداشت جهانی بر اهمیت سلامت اجتماعی در کنار سلامت فیزیکی، سبب شده تا سلامت اجتماعی به دغدغه مشترک جامعه شناسان و برنامه ریزان اجتماعی جوامع تبدیل شود . پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی سلامت اجتماعی سالمندان انجام گرفت. روش: این مطالعه، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، 118 سالمند مرد بالای 60 سال شهر اردبیل است که در سال 1396 به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و سلامت اجتماعی استفاده شد. داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین نارسایی شناختی (0/47- r= ) ، نارسایی هیجانی (0/51- r= ) و انعطاف پذیری شناختی (0/41 r= ) با سلامت اجتماعی در بین سالمندان، رابطه معناداری وجود داشت (0/05 p< ) . نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد نارسایی شناختی 0/35-، نارسایی هیجانی 0/39- و انعطاف پذیری شناختی 0/25 سلامت اجتماعی سالمندان را پیش بینی می کند (0/05 p< ) . نتیجه گیری: نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و انعطاف پذیری شناختی در زمره متغیرهای مرتبط با سلامت اجتماعی سالمندان بوده و توانایی پیش بینی آن را دارد.
نارسایی شناختی، نشانه های شخصیت مرزی و تکانشگری در دانشجویان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به دلیل کاربرد وسیع اینترنت، پدیده اعتیاد به اینترنت و عوامل موثر در پدیدآیی آن توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه نارسایی شناختی، تکانشگری و شخصیت مرزی در دانشجویان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت است. روش: در این پژوهش علی-مقایسه ای 300 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ انتخاب شدند و به پرسشنامه اعتیاد به اینترنت پاسخ دادند و از میان آنان دو گروه 60 نفری از کسانی که نمره اعتیاد به اینترنت آنان یک انحراف استاندارد پایین تر و بالاتر از میانگین بود به عنوان کاربران عادی و کاربران دارای اعتیاد به اینترنت انتخاب شدند و به پرسشنامه تکانشگری، مقیاس شخصیت مرزی و پرسشنامه نارسایی شناختی پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج : کاربران معتاد به اینترنت در مقایسه با کاربران عادی به گونه معناداری دچار نارسایی شناختی، نشانه های شخصیت مرزی و رفتار تکانشگرانه می باشند. نتیجه گیری: عوامل زیستی و روانشناختی، فرد را مستعد اعتیاد به اینترنت می کند. شناسایی این عوامل به متخصصان کمک می کند از اعتیاد به اینترنت پیشگیری کنند.
رویکردمشاهده ای در ارزیابی تاثیر جنسیت و مسیرنگاه منبع انسانی بر توجه به تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مصرف کنندگان هر روز با هزاران تبلیغ روبروهستند وبا گذشت زمان نسبت به این محرک ها بی تفاوت می شوند. لذا بازاریابان هوشمند در صدد یافتن راهی نو برای جلب توجه بیشتر مخاطب و متمایز ساختن کار خود هستند. گاهی تغییراتی جزئی و هدفمند در تبلیغ می تواند اثربخش باشد. سنجش این تاثیرات بسیار با اهمیت بوده و با ابزارهای گوناگون امکان پذیر است. روش: با استفاده از ردیاب چشمی با حضور 83 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، تاثیر عوامل جنسیت و مسیر نگاه منبع انسانی پیام تبلیغ بر میزان توجه بصری مخاطب مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: تاثیرگذاری هر دو عامل بر میزان توجه بصری مخاطب به بخش های متن و تصویر در تبلیغات تائید شد. تبلیغ با منبع زن منجر به جلب توجه بیشتر به کل تبلیغ و بخش تصویری تبلیغ (منبع انسانی و تصویر محصول) شد. تبلیغ با منبع مرد منجر به جلب توجه بیشتر به بخش تصویر محصول شد. شعار سازمانی در تبلیغ با نگاه متمایل منبع در مقایسه با نگاه مستقیم به مخاطب، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. نتیجه گیری: رویکرد مشاهده ای با استفاده از ابزار ردیاب چشمی تاثیر گذاری جنسیت و مسیر نگاه منبع انسانی پیام را بر توجه بصری مخاطب به تبلیغات تائید می کند. استفاده از منبع زن متناسب با موضوع تبلیغ با مسیر نگاه متمایل به سمت هدف، منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب به هدف تبلیغ می شود.