تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال بیستم بهار 1397 شماره 1 (پیاپی 77) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تبیین طبیعت آگاهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث فلسفی است. آگاهی چیست؟ چطور ذهن آگاه با بدن ارتباط دارد؟ آیا می توان آگاهی را از حیث فعالیت مغزی تبیین کرد؟ چطور می توانیم احساس بوی یک گل رز یا یک تجربه بصری آگاهانه را تبیین کنیم؟ پرسشی که باید هر نظریه مقبولی در آگاهی به آن پاسخ دهد آن است که: چه چیزی یک حالت ذهنی را یک حالت ذهنی آگاهانه می کند؟ به عبارت دیگر چه چیزی یک حالت ذهنی ناآگاهانه را به یک حالت آگاهانه تبدیل می کند؟ برخی از فلاسفه تلاش کرده اند که پاسخ این پرسش را با آگاهی مرتبه بالاتر بدهند. اما آیا این پاسخها کافی است؟ روش: روش مطالعه و پژوهش در این مقاله، فرآیند گام به گام جمع آوری اطلاعات از منابع دست اول در موضوع مقاله است و به عبارت دیگر روش کتابخانه ای است. یافته ها: انواع گوناگونی از نظریه مرتبه بالاتر وجود دارد که بستگی به آن دارند که چطور بازنمایی مرتبه بالاتر توصیف شود. به طور کلی ایده در نظریات آگاهی مرتبه بالاتر این است که آنچه یک حالت ذهنی را آگاهانه می کند آن است که آن حالت متعلق نوعی بازنمایی مرتبه بالاتر باشد. برای مثال میل من برای نوشتن یک مقاله خوب! وقتی آگاهانه می شود که من از آن میل «مطلع» شوم. هر نظریه ای که برای تبیین آگاهی از لحاظ حالات مرتبه دوم تلاش کند، نظریه مرتبه دوم آگاهی دانسته می شود. در این مقاله عمدتا به دیدگاه پیتر کاروترز که به «اندیشه مرتبه بالاتر بالقوه» معروف است، پرداخته ایم . نتیجه گیری: بنظر می آید که این دیدگاه با مشکلات مهمی دست به گریبان است و پاسخ به آنها مطابق همه دیدگاه های بازنمایی (مرتبه اول یا دوم) بسیار دشوار. حتی با مبنای کاروترز هم که مدعی بود حالات ذهنی آگاهانه محتوای التفاتی دوتایی کسب می کنند نیز نمی توان پاسخ آنها را داد
اثر تابش امواج وای فای برحافظه ی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : اساس بحث اثرگذاری امواج الکترومغناطیس بر دستگاه عصبی این است که این امواج می توانند با ایجاد میدان مغناطیسی و الکتریکی بر فعالیت الکتریکی مغز تأثیر گذاشته و باعث تغییر در پتانسیل غشای نواحی مختلف سیستم عصبی شوند.هدف این پژوهش می کوشد تا آثار احتمالی امواج الکترومغناطیس سیستم وای فای را بر کارکرد حافظه ی کاری انسان بهنجار بررسی کند. روش : جمعیت آزمودنی این پژوهش 24 دانشجوی پسر دانشگاه شهید بهشتی با میانگین سنی 2/7±26/5 بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی (مداخله و شم) تقسیم شدند. تحقیق حاضر از نوع پیش آ زمون-پس آزمون- پیگیری و یک سویه کور بود. مرحله ی پیگیری 24 ساعت بعد از آزمون انجام شد. برای غربال گری اولیه، از چک لیست نشانه های اختلالات روانی SCL90-R و برای ارزیابی حافظه ی کاری آزمون ان بک (n-back ) به کار رفت و متغیرهای زمان واکنش و درصد پاسخ گویی صحیح نیز بررسی شد. امواج 2450 مگاهرتز به مدت 20 دقیقه از ناحیه ی پشت سر به آزمودنی تابانده شد که نرخ جذب مخصوص آن در ناحیه ی سر 0/15 وات بر کیلوگرم بود. داده ها در سه مرحله ی زمانی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری ثبت شدند و اگر زمان واکنش بیش از هزار میلی ثانیه و یا درصد پاسخ گویی صحیح کمتر از 70 درصد بود، از محاسبات بعدی خارج می شدند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در گروه مداخله، تابش امواج الکترومغناطیس به طور معناداری باعث کاهش زمان واکنش در مرحله ی پس آزمون می شود، ولی این تأثیر در پیگیری 24 ساعت بعد از آزمون دیده نشد. یافته ی دیگر پژوهش نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، تابش موج الکترومغناطیس اثر معناداری بر درصد پاسخ گویی صحیح ندارد. نتیجه گیری : به نظر می رسد که تابش امواج پالسی الکترومغناطیس با فرکانس 2450 مگاهرتز می تواند به طور موقت بر کارکرد حافظه ی کاری انسان بهنجار اثر بگذارد و باعث کاهش زمان واکنش شود، اما بر دقت پاسخ گویی اثری ندارد.
اثر ظرفیت حافظه ی کاری بر یادگیری مشاهده ای؛ یک تکلیف حرکتی متوالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر ، بررسی اثر ظرفیت حافظه ی کاری بر یادگیری مشاهده ای یک تکلیف حرکتی متوالی است. روش: این پژوهش نیمه تجربی برای 20 دانشجوی دختر با میانگین سنی19/43± 22/55 پردیس شهید باهنر شهرکرد اجرا شد. آزمودنی ها براساس نمره ی نمایه ی حافظه به دو گروه نمایه ی حافظه ی کاری بالا و پایین تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق آزمون فراخنای ارقام وکسلر بزرگ سالان و دستگاه زمان بندی متوالی بودکه به ترتیب برای سنجش نمایه ی حافظه ی کاری و زمان بندی نسبی و مطلق از آنها استفاده شد. تکلیف آزمودنی ها حرکت در مسیر از قبل مشخص شده؛ یعنی فشردن کلیدهای 4 → 8 → 6 → 2 با حفظ زمان بندی نسبی و مطلق بود. یافته ها: در مرحله ی اکتساب، هر یک از آزمودنی ها شش بلوک 12 کوششی را مشاهده و در مراحل یادداری فوری، تأخیری و انتقال یک بلوک 12 کوششی را اجرا کردند. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج مراحل یادداری فوری، تأخیری و انتقال نشان داد که خطای زمان بندی نسبی و مطلق گروه دارای نمایه ی حافظه ی کاری بالا به طور معناداری کمتر از گروه دارای نمایه ی حافظه ی کاری پایین است. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ظرفیت حافظه ی کاری افراد می تواند بر یادگیری تکالیف حرکتی متوالی در طی یادگیری مشاهده ای اثر بگذارد.
کنترل شناختی دو گروه نوجوانان دارای تمایل زیاد و کم به اعتیاد: یک مطالعه-ی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نتایج تحقیقات اخیر حاکی از آن است که اعتیاد علاوه بر سلامت جسمانی ، سلامت روانی، اجتماعی، و شناختی افراد را نیز تهدید می کند. البته اختلال در عملکردهای روانی، اجتماعی، و شناختی هم می تواند فرد را به سمت اعتیاد سوق دهد.هدف این پژوهش، بررسی نقش عملکرد شناختی بازداری و برنامه ریزی در تمایل به اعتیاد نوجوانان است. روش: این پژوهش علی – مقایسه ای در دو مرحله اجرا شد. در مرحله ی اول ، 570 نفر از دانشجویان 18 تا 20 ساله ی سال اول دوره ی کارشناسی دانشگاه اراک به روش هدف مند انتخاب شدند و به پرسش نامه ی تمایل به اعتیاد زرگر (1385) پاسخ دادند. در مرحله ی دوم، از بین شرکت کنندگان 10درصد (45 نفر) افراد با نمرات زیاد و 10درصد (45 نفر) با نمرات کم در مقیاس تمایل به اعتیاد انتخاب شدند و دو آزمون استروپ و برج لندن را، که به ترتیب بازداری و برنامه ریزی شناختی را می سنجند، اجرا کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که دو گروه در بازداری شناختی تفاوت معنادار نداشتند ، ولی تفاوت معنادار آنها در آزمون برج لندن، نشان دهنده ی اختلاف قابل توجه آنها در برنامه ریزی شناختی بود ؛ به این صورت که عملکرد گروه با تمایل کم به اعتیاد در آزمون برج لندن بهتر بود. نتیجه گیری : شاید بتوان گفت که کارکردهای شناختی از جمله برنامه ریزی از عوامل مهمی است که در کنترل و پیشگیری از اعتیاد در دوره ی نوجوانی می بایست در نظر گرفته شوند.
بررسی آزمون میان بافتاری فودور، به نفع تفردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : دراین مقاله ، استدلال فودور در تأیید تفردگرمایی، از منظر روان شناختی و سپس، آزمون میان بافتاری فودور بررسی می شود. فودور مدعی است که تفردگرایی روان شناختی، از دو اصل ردگانی ناشی می شود: الف) روان شناسی علمی/شناختی، حالت های روان شناختی را از طریق نیروهای علّی خود متفرد می سازد.ب) نیروهای علّی روان شناختی بر حالت فیزیولوژیکی درونی فرد یا ریزساختارهای محلّی فرد سوپروین می شوند. بر اساس آزمون میان بافتاری، برای فهم اینکه آیا نیروهای علّی یکسان اند یا متفاوت ، می بایست افراد را "میان بافتارها و نه درون بافتارها" بررسی کرد. به نظر فودور، ایده ی آزمون میان بافتاری، عبارت است از اینکه افراد فقط در صورتی دارای نیروهای علّی یکسان هستند که در بافتار یکسان/مشترک معلول های یکسان داشته باشند؛ یعنی، یکسانی نیروهای علّی را فقط باید با توسل به یکسانی معلول ها در بافتارهای مشترک (واقعی یا خلاف واقع) بررسی کرد. سه پاسخ، آزمون میان بافتاری را ردّ می کنند و مقاله نتیجه می گیرد که این سه پاسخ می توانند آزمون میان بافتاری را ردّ کنند. پس آزمون میان بافتاری فودور به نفع تفردگرایی صحیح است.
ساز و کار شناختی آمیختگی و نقش آن در مفهوم سازی های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رویکرد نوین معناشناسی شناختی، به عنوان یکی از شاخه های علوم شناختی، امروزه زمینه ی گسترده ای از مطالعات میان رشته ای را فراهم ساخته است. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ تلاش شده تا به کمک یکی از نظریه های مطرح در این رویکرد، تحت عنوان آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ فوکونیه و ترنر ، مؤلفه های شناختی فرایند مفهوم سازی در آیات قرآن ﺗﺒﯿﯿﻦ شود. محدوده ی بررسی تحقیق، 15 جزء دوم قرآن است. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ﻣﻘﺎﻟﻪ ایﻦ است ﮐﻪ آیﺎ ﺑا اﺳﺘﻨﺎد به ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ، فرایند ساخت مفاهیم قرآنی تبیین پذیر است؟ بر اساس ﻓﺮض ﻣﺎ می توان فرایند ساخت مفاهیم (شیوه های مفهوم سازی) قرآن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده ازﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﺗﺒﯿﯿﻦ کرد. روش: داده ها به کمک فیش برداری و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و نیز با استفاده از منابع تفسیری معتبر و نرم افزار پژوهشی جامع تفاسیر نور جمع آوری و به شیوه ی علمی توصیفی تحلیلی بررسی شدند. یافته ها: ﻧﺘﺎیﺞ ایﻦ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﻌﻨﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و بر پایه ی مفاهیم عینی در ساختار معنایی قرآن ، ﮐﺎرﺑﺴﺖ ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در تبیین ساخت مفاهیم انتزاعی راه گشا ﺑﺎﺷﺪ، ضمن اینکه این شیوه ی مفهوم سازی ریشه در رابطه ی زبان و ذهن دارد. نتیجه گیری: در نهایت معلوم شد که ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﮕﺎره ی ﭼﻬﺎرﻓﻀﺎیﯽ آمیختگی و مطابق دسته بندی های فوکونیه و ترنر از آمیزه های مفهومی در ایﻦ چارچوب ﻧﻈﺮی، ﻣﯽﺗﻮان ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ مفهومﺳﺎزی های قرآنی را در ورای ساختار چندوجهی این کتاب آسمانی ﻧﺸﺎن داد.
مقایسه توجه انتخابی در فازهای اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از آنجا که در اختلال دوقطبی، نقص توجه ، نقص اصلی عصب روان شناختی در نظر گرفته می شود، هدف این پژوهش، مقایسه ی توجه انتخابی در فازهای مانیا، افسردگی و یوتایمیا در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی شهر اصفهان در سال 1395 تعریف شد . روش : نمونه ی پژوهش 59 نفر بود که 15 نفر آنها در فاز مانیا،10 نفر در فاز افسردگی و16 نفر در فاز یوتایمیا قرار داشتند و 18 نفر نیز افراد عادی بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران با تشخیص روان پزشک و بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSN5) ، مقیاس مانیای یانگ افسردگی همیلتون و افراد عادی با پرسش نامه های چک لیست نشانه های اختلالات روانی(SC1-90-R V.4.1) و کیفیت زندگی 36 سوالی (SF36) وارد پژوهش شدند. برای سنجش توجه انتخابی ، نرم افزار آزمون استروپ ساده به کار رفت. داده ها با تحلیل واریانس یک راهه، کروسکال والیس و آزمون های تعقیبی تجزیه و تحلیل شدند. شاخص های اندازه گیری شده عبارت بودند از: زمان آزمایش، تعداد خطا، تعداد سؤال های بدون پاسخ، تعداد پاسخ های صحیح، زمان پاسخ در دو قسمت هم خوان و ناهم خوان، نمره و زمان تداخل. یافته ها : نتایج نشان دادند که زمان آزمایش هم خوان و ناهم خوان و زمان پاسخ هم خوان در گروه های مانیا- کنترل و افسردگی- کنترل و زمان پاسخ ناهم خوان در گروه های یوتایمیا- مانیا و مانیا – کنترل و افسردگی- کنترل تفاوت معناداری دارد (0001/0 > P )، اما در سایر گروه ها تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به عملکرد ضعیف بیماران دوقطبی در توجه انتخابی در فازهای حاد اختلال و ادامه این نقص در فاز یوتایمیا شاید بتوان ادعا کرد که شدت نقص توجه در اختلال دوقطبی با فازها مرتبط است ، البته انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بیشتر ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی تغییرات امواج مغزی بیماران افسرده ی تحت درمان تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای با استفاده از پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات اعصاب و روان در میان جوامع بشری است. امروزه، تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای( tDCS ) به عنوان یک روش جدید در درمان افسردگی شدید شناخته شده است. مطالعات زیادی ارتباط بین تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و افسردگی را بررسی کرده اند، اما تحقیق در زمینه ی تأثیر این روش درمانی بر فعالیت عصبی محدود است.هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی شاخصی مناسب برای ارزیابی تغییرات ناشی از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای در فعالیت مغزی بیماران افسرده ، با استفاده از مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی (ERP) است. روش: در این مطالعه، هفت بیمار افسرده ی شدید (چهار مرد و سه زن) با میانگین سنی 34/85 و انحراف استاندارد 4/25 سال شرکت کردند. ابتدا از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسش نامه ی افسردگی بک و اضطراب هامیلتون را تکمیل کنند. پس از آن، به مدت پنج دقیقه سیگنال مغزی پایه ی هر فرد درحالت چشم بسته و چشم باز در سه کانال Fz،Cz و Pz ثبت شد. سپس هم زمان با ثبت سیگنال مغزی، از آزمودنی ها خواسته شد در آزمون استروپ شرکت کنند. این آزمون با360 تحریک (120 تحریک متجانس، 120 تحریک نامتجانس و 120 تحریک خنثا) ، در مجموع 12 دقیقه طول می کشد. پس از ثبت امواج مغزی،، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی ( DLPF ) نیم کره ی چپ بیماران ، با استفاده از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای شش روز متوالی ، روزی 20 دقیقه، با جریان یک میلی آمپر تحریک شد .در پایان دوره ی درمانی، مشابه جلسه ی اول ، امواج مغزی بیماران ثبت شد . یافته ها: برای تحلیل داده ها، پس از حذف نویز و آرتیفکت، با روش میانگین گیری سنکرون ، مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی و سپس ، پنج ویژگی متناسب با ضرایب ویولت هر باند فرکانسی این مؤلفه ها، در هر نوع تحریک استخراج شد. برای انتخاب ویژگی بهینه، بین درصد تغییرات ویژگی ها بعد از اعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و قبل از آن با درصد تغییرات حاصل از آزمون استروپ افراد( پیش و پس از دوره ی تحریک) همبستگی گرفته شد. بر اساس نتایج ، بعد از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای، زمان نهفته گی مؤلفه ی N400 به طور معناداری کاهش یافت. همچنین بین بهبود صحت پاسخ گویی به تحریکات متجانس و نامتجانس و افزایش ضرایب ویولت باند آلفا، همبستگی معناداری به این شرح مشاهده شد: 0/9060 r= ، 0/0128 p= ، 95/ r=0 ، 0037 =0/ P در کانال Pz . نتیجه گیری: طیف توان باند آلفا در ناحیه ی پریتال می تواند با میزان بهبود افسردگی ناشی از اِعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای ارتباط معناداری داشته باشد.