مختار ملک پور

مختار ملک پور

سمت: دانشیار
مدرک تحصیلی: استاد روانشناسی کودکان با نیازهای خاص، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۵ مورد.
۱.

بررسی شاخص های روان سنجی نسخه فارسی سیستم ارزیابی رفتار کودکان در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص هایی روان سنجی نسخه فارسی سیستم ارزیابی رفتار کودکان (BASC-3، ویرایش سوم)، در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در شهر یزد بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مقطعی بود. این پژوهش بر روی دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در سال 1395-1396 اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در سنین 18-12 سال در مدارس عادی، استثنایی و مؤسسات حرفه آموزی شهر یزد بود. نمونه پژوهش شامل 438 نفر دانش آموز بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه سیستم ارزیابی رفتار کودکان ویرایش سوم (فرم والدین و معلمان) بود. تجزیه وتحلیل داده با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل عاملی، ضریب همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل، روش آزمون بازآزمون و آلفای کرونباخ نشان دهنده این بود که سیستم ارزیابی رفتار کودکان از روایی و پایایی مناسب برخوردار است و فرم والدین و معلمان برای هر دو گروه افراد کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال قابل استفاده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر می توان گفت که پرسش نامه سیستم ارزیابی رفتار کودکان ویرایش سوم (فرم والدین و معلمان) از ویژگی های روان سنجی مناسب برخوردار است و با اطمینان می توان از آن ها در جهت ارزیابی مشکلات رفتاری و انطباقی نوجوانان و جوانان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در ایران استفاده کرد.
۲.

اثربخشی برنامه ی انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر جهت گیری هدف و هوش موفق دانش آموزان تیز هوش

تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۳۰۵
مقدمه: نظریه دوئیک به بررسی باورهای ذهنی که افراد در مورد هوش خود دارند، می پردازد. باور های ذهنی که دانش آموزان تیزهوش راجع به هوش خود دارند، می تواند در هوش خلاقانه، تحلیلی و عملی و همچنین جهت گیری هدف آن ها تأثیرگذار باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه ی انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر جهت گیری هدف و هوش موفق دانش آموزان تیزهوش بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان تیزهوش دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود. نمونه پژوهش تعداد ۳۰ نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری آزمون هوش ریون، پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مک گیرکور و پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ و گریگورنکو بود. همچنین جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و نرم افزار spss نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر هر چهار مؤلفه جهت گیری هدف یعنی تسلط گرایشی (۰/۰۰۱= P )، تسلط اجتنابی (۰/۰۰۱= P )، عملکرد گرایشی (۰/۰۰۱= P )، عملکرد اجتنابی (۰/۰۰۱= P ) و همچنین هوش تحلیلی (۰/۰۰۳= P )، عملی (۰/۰۰۷= P ) و خلاق (۰/۰۴۶= P ) دانش آموزان تیزهوش تأثیرگذار بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل شده پیشنهاد می گردد برای افزایش سطح انگیزش شایستگی دانش آموزان تیزهوش از آموزش هوش افزایشی مبتنی بر نظریه دوئیک استفاده شود.
۳.

تاثیر برنامه آموزشی کیت ریپلی بر مشکلات رفتاری و مهارت های انطباقی نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۴
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزشی کیت ریپلی بر مشکلات رفتاری و مهارت های انطباقی نوجوانان پسر با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود. پژوهش حاضر یک طرح مورد منفرد از نوع A-B-A است .جامعه آماری شامل تمام نوجوانان پسر با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا در شهر یزد بودند. نمونه های پژوهش سه پسر با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه سیستم ارزیابی رفتار کودکان (فرم والدین و فرم معلمان) برای بررسی مشکلات رفتاری و مهارت های انطباقی استفاده شد. برنامه آموزشی در سی جلسه به گونه انفرادی برای آزمودنی ها ارائه شد. داده های پژوهش که طی اندازه گیری های مکرر بدست آمد برای هر کدام از آزمودنی ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد پس از دریافت آموزش نمرات آزمودنی ها در مشکلات رفتاری با PND، 66/66 برای آزمودنی اول و دوم و PND، 33/33 برای آزمودنی سوم کاهش یافته و در مهارت های انطباقی با PND ، 75/0 برای آزمودنی اول و PND، 66/66 برای آزمودنی دوم و سوم افزایش یافته است. با توجه به نتایج بدست آمده بنظر می رسد برنامه کیت ریپلی با محتوی ساختار یافته و ارائه تکالیف برای آزمودنی ها، در افزایش مهارت های انطباقی و کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا نقش مثبت داشته است.
۴.

تاثیر روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۳۶۰
زمینه و هدف:کودکان احتیاج به تحریکات حسی مناسب دارند، تحریکات حسی مناسب باعث رشد و بهبود مهارت های حرکتی، و کفایت های تحصیلی کودکان می شود. از جمله این تحریکات تحریک دهلیزی است. بسیاری از کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، دارای هماهنگی ضعیف حرکتی و تعادلی، مشکلات مربوط به مهارت های حرکتی می باشند که بعضی از این کودکان به عنوان مبتلایان به اختلال هماهنگی رشدی شناخته می شوند. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تحریک دهلیزی در بهبود مهارتهای حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی بود.مواد و روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در مقطع ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 30 دانش آموز با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (DCD-Q,07) غربال شده و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند. ایزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکنن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی ر[1]شدی (DCD-Q,07) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس چند متغیری(Mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: روش مداخله ای تحریک دهلیزی بر بهبود مهارت های حرکتی، این کودکان موثر بود (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی موثر بوده، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود، بخشی از مشکلات حرکتی این کودکان پیشنهاد می شود.
۵.

مقایسه تأثیر آموزش کنش های اجرایی و مداخله مبتنی بر الگوی بارکلی بر عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۷۵
زمینه و هدف: نارساخوانی که از شایع ترین و مهم ترین اختلال های خواندن در بین کودکان است، با مشکلاتی در رمزگشایی کلمه، توانایی پایین در مهارت های پردازش واج شناختی، و مشکلات مختلفی در زمینه زبان نوشتاری مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش کنش های اجرایی و الگوی بارکلی بر عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. بر این اساس از بین دانش آموزان شاغل به تحصیل در پایه سوم دبستان شهر بندرعباس در سال تحصیلی 96-1395، تعداد 45 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایدهی شدند. از پرسشنامه عملکرد خواندن (عابدی، 1395) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی(یی- هیسن چن،2004) برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بسته آموزش کنش های اجرایی و مداخله مبتنی بر الگوی بارکلی به ترتیب برای شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم در طی 7 جلسه آموزش داده شد، اما شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در این زمینه دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی و روش مداخله بارکلی بر نمره عملکرد خواندن و خودپنداشت دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی به طور کلی تأثیر معنادار ی دارند، اما آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نیز نشان داد که هر دو مداخله بر ابعاد عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی تأثیر معنی داری دارند ولی آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است (0/05 p< ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش تر بودن مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی در مقایسه با الگوی بارکلی در دانش آموزان با اختلال خواندن می توان این گونه تبیین کرد که مؤلفه های کنش های اجرایی از قبیل حافظه فعال، برنامه ریزی، و سازماندهی ذهنی رابطه بسیار نزدیکی با مهارت خواندن دارند و از این طریق می توانند بر عملکرد خواندن تاتیر بگذارند و در نتیجه سطح خودپنداشت آنها را نیز افزایش دهند.
۶.

اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی (مطالعه ی موردی: دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۲۰۲
مقدمه: در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی مدرسه شقایق شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه-آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزانِ با نقص بینایی پایه اول تا ششم ابتدایی است. نمونه پژوهش نیز شامل 24 نفر دانش آموز با نقص بینایی (12 نفر مورد آموزش عصب روان شناختی قرار گرفتند و 12 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخلات عصب روان شناختی و آزمون محقق ساخته بریل نویسی و بریل خوانی بود. داده ها با نرم افزار SPSS21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات مولفه های سرعت نوشتن، سرعت خواندن، درک خواندن و درست خوانی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند افزایش معناداری دارد (001/0 ≥ P). اما نمرات مولفه ی نادرست نویسی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند کاهش معناداری دارد (001/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های عصب روان شناختی می تواند رویکردی موثر در بریل نویسی و بریل خوانی باشد.
۷.

تاثیر برنامه پیرز(PEERS} بر تقویت مهارت های اجتماعی و ارتباطی در نوجوانان پسر درخودمانده با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۳۹۰
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه پیرز بر افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی در نوجوانان پسر با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا است. روش: پژوهش حاضر، یک طرح مورد منفرد است که اثرات آزمایشی بر روی هر شرکت کننده، بررسی می شود. آزمودنی های پژوهش حاضر، چهار پسر با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا هستند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای بررسی مهارت های اجتماعی و ارتباطی از پرسشنامه های سیستم بهبود مهارت های اجتماعی ( SSIS )، کیفیت نقش (QPQ-P &A) و آزمون دانش مهارت های اجتماعی نوجوان ) (TASSK استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقایسه نمرات آزمودنی ها در قبل از مداخله و بعد از مداخله، نتایج نشان داد برنامه پیرز بر بهبود مهارت های اجتماعی و ارتباطی نوجوانان با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا موثر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت مهارت های اجتماعی در دوره نوجوانی، برنامه پیرز با ارائه محتوی ساختار یافته، گروهی و شرکت والدین در برنامه مداخله، می تواند نقش موثری در افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی نوجوانان با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا و افزایش محبوبیت آن ها در میان همسالان داشته باشد.
۸.

مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه اول و دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۰۹ تعداد دانلود : ۴۱۷
مقدمه: در پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس برعملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه اول و دوم ابتدایی مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون – پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان نارسا خوان پایه اول و دوم ابتدایی است که، درسال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 45 دانش آموز نارسا خوان (15 نفر به روش عصب روان شناختی و 15 نفر به روش دیوس مورد درمان قرار گرفتند و 15 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت)، به روش     نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آزمون تشخیص اختلال خواندن بر اساس DSM-5، آزمون عملکرد خواندن معلم ساخته و آزمون هوش ریون کودکان بود. درگروه های آزمایشی، روش مداخله عصب روان شناختی و مداخله به روش دیویس به مدت 16 جلسه 40 دقیقه ای برای هرکدام از دو گروه ارائه گردید. داده ها با نرم افزار spss و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خواندن گروه های آزمایشی با گروه کنترل، تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 ≥P ). نتایج مقایسه های زوجی نیز نشان داد که نمرات زمون گروه عصب روان شناختی به طور معناداری نسبت به روش دیویس کارآمدتر بود (001/0 ≥P ). نتیجه گیری: مداخلات عصب روان شناختی می تواند رویکردی مؤثر در درمان ناتوانی های یادگیری خواندن (نارساخوانی) باشد[z1] [z2] .
۹.

مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۳۵۴
زمینه و هدف: نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط و با نارسایی زیاد در پیدایش مهارت های شناخت واژگان و فهم مطالب خوانده شده مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی (Neuropsychological intervention) و روش دیویس (Davis method) بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان (Dyslexic students) بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر نارسا خوان پایه اول و دوم ابتدایی (سن 7 تا 9 سال) شهر اصفهان بود، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 45 دانش آموز نارساخوان (15 نفر در هر یک از گروه های عصب روان شناختی، دیویس و کنترل) بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون تشخیص اختلال خواندن بر اساس پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، آزمون عملکرد خواندن محقق ساخته، آزمون هوش Raven کودکان و آزمون رشد زبان (Test Of Language Development یا TOLD) بود. داده ها با نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خواندن گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0≥p). نتایج مقایسه های زوجی نیز نشان داد که نمرات پس آزمون گروه عصب روان شناختی به طور معناداری نسبت به روش دیویس کارآمدتر بود (001/0 ≥p ). نتیجه گیری: زبان نقش مهمی در درک و بیان افراد ایفا می کند زیرا زبان دارای پایه های عصب روان شناختی متعددی است. برخی از مهارت های عصب روان شناختی شامل توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی پیش درآمد زبان دریافتی هستند؛ بنابراین یکی از گام های اساسی برای اکتساب زبان، مهارت های عصب روان شناختی است.
۱۰.

مقایسه هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم و عادی و پیش بینی هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم بر اساس مشکلات رفتاری، تعامل اجتماعی و شدت اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۲۹۴
این پژوهش به منظور مقایسه هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم و عادی و پیش بینی هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم از طریق مشکلات رفتاری، شدت اوتیسم و تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم آنها انجام شد. بدین منظور 50 کودک مبتلا به طیف اوتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس و 50 کودک عادی به شیوه نمونه گیری تصادفی در تهران انتخاب شدند. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. نتایج از طریق آمار توصیفی، تحلیل مانوا و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و مادران کودکان عادی در نمره کلی هیجان ابراز شده (0001/0 p=) و درگیری عاطفی افراطی (0001/0p=) و انتقاد (003/0) تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از طریق نمرات مشکلات رفتاری با ( 014/0 p=) و شدت اوتیسم فرزندان آنها (026/0 p=) می توان هیجان ابراز شده مادران را پیش بینی کرد اما نمرات هیجان ابراز شده مادران از طریق نمرات مشکلات تعامل اجتماعی فرزندانشان قابل پش بینی نبود. همچنین از طریق میزان تحصیلات مادران می توان میزان هیجان ابراز شده آنها را پیش بینی کرد (047/0p=).
۱۱.

تأثیر برنامه درمانی مداخله مبتنی بر تفاوتهای فردی (فلورتایم) بر اساس هیجان ابرازشده مادران بر مهارتهای اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۵۹۶
اهداف این پژوهش به منظور طراحی مداخله مبتنی بر تفاوت های فردی بر اساس هیجان ابرازشده والدین و تأثیر این برنامه بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. مواد و روش   ها نوع مطالعه برای بخش اول، مطالعه علّی مقایسه ای و بخش دوم مطالعه نیمه آزمایشی است. به منظور طراحی برنامه درمانی فلورتایم مبتنی بر هیجان ابرازشده والدین، ابتدا به صورت ترکیبی تودرتو با پرسش نامه محقق ساخته برای سنجش کیفی و پرسش نامه خانواده برای بخش کمّی، وضعیت هیجانی مادران اوتیسم سنجیده شد. بر این اساس برنامه درمانی ۲۳ جلسه ای تدوین شد. در نهایت ۲۰ کودک اوتیسم با عملکرد بالا از مراکز اوتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ ۱۰ نفر به عنوان گروه آزمایش که علاوه بر مداخله ABA برنامه مداخله طراحی شده به آن ها ارائه شد و ۱۰ نفر به عنوان گروه کنترل که صرفاً ABA دریافت می کردند، انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده عبارتند از: پرسش نامه خانواده، آزمون ASSQ و آزمون هوش استانفورد بینه، آزمون گیلیام و سازگاری اجتماعی واینلند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون مانوا و مانکوا با نرم افزار spss نسخه ۱۹ انجام شد. یافته   ها نتایج بیانگر این هستند که با وجود تفاوت معنی دار در هیجان ابرازشده مادران اوتیسم و عادی و زیادبودن هیجان ابرازشده مادران اوتیسم در نمره کلی هیجان ابرازشده، انتقاد و درگیری عاطفی افراطی، بعد از ارائه مداخله، تفاوت معنی داری بین دو گروه کودکان تحت مداخله ABA و کودکان تحت مداخله فلورتایم در مهارت ها و سازگاری اجتماعی ملاحظه نشد. اما گروه آزمایش، بعد از ارائه مداخله، عملکرد بهتری در نمره ارتباط داشتند. نتیجه   گیری با توجه به زیادبودن هیجان ابرازشده والدین کودکان با اختلال اوتیسم، باید مداخلات مختلفی برای کاهش هیجان ابرازشده آن ها ارائه داد. همچنین می توان از مداخلات اجتماعی از جمله مداخله فلورتایم برای افزایش ارتباط کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا استفاده کرد.
۱۲.

ساخت و اعتباریابی پرسشنامه احساس عاملیت نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۳۱۱
این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه احساس عاملیت برای افراد با نقص بینایی انجام گرفت. با این هدف، 450 نفر از افراد با نقص بینایی که به شیوه در دسترس از شهرهای اصفهان، تهران و شیراز انتخاب شدند، مشارکت داشتند. پرسشنامه 33 سوالی برای بررسی احساس عاملیت با استفاده از مبانی نظری و مدل مفهومی ساخته شد و سه مولفه خودکارآمدی، خوش بینی و هدفمندی بعنوان خرده مقیاس های آن در نظر گرفته شد. پس از تکمیل پرسشنامه توسط افراد شرکت کننده و حذف موارد ناقص، 400 پرسشنامه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-8.5 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نتیجه تحلیل عاملی تاییدی و ماتریس ساختار عامل چرخش یافته مقیاس از طریق روش PC، 3 گویه حذف شد که دو گویه مربوط به مولفه خود کارآمدی و یک گویه مربوط به مولفه خوش بینی بود. در نهایت نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری مفید و معتبر در پژوهش های روانشناختی استفاده شود.
۱۳.

تحول هیجانی کودکان درخودمانده بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۰
این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوت های فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونه برداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب شدند و در نهایت برای مقایسه تحول هیجانی دو گروه، به مادران آن ها پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی (گرین اسپن، 2001) داده شد. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. یافته ها نشان داد تحول هیجانی کودکان عادی و درخودمانده در سنین پایین تر (5/3 -0 سالگی) در هر شش مرحله تحول هیجانی یعنی خودنظم جویی و علاقه به دنیا، صمیمیت، ارتباط دو جانبه، ارتباط پیچیده، باورهای هیجانی، تفکر هیجانی و منطقی تفاوت معنادار با یکدیگر دارد، اما در سن کنونی، در چهار مرحله اول تحول هیجانی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده نشد، فقط در مهارت های پنجم و ششم، کودکان عادی تحول هیجانی بالاتری از کودکان مبتلا به درخودماندگی داشتند. پایین تر بودن تحول هیجانی در کودکان مبتلا به درخودماندگی در مراحل پنجم و ششم، ممکن است به دلیل نارسایی پردازش حسی، زبانی و بینایی درخودمانده ها باشد.
۱۴.

اثربخشی برنامه سه تایی غنی سازی رنزولی برخلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خلاقیت تیزهوش برنامه سه تایی غنی سازی رنزولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۹ تعداد دانلود : ۵۳۵
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی بر خلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بودند. به این منظور 76 نفر از دانش آموزان تیزهوش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (38 نفر گروه آزمایش و 38 نفر گروه گواه) و مادران آن ها به سؤالات پرسشنامه ی خلاقیت عابدی پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت گروهی آموزش برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی را دریافت کردند؛ اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد میانگین نمرات خلاقیت و خرده مقیاس های آن (ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط) در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش داشته است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی موجب افزایش خلاقیت در کودکان تیزهوش دبستانی شده است.
۱۶.

مقایسه تأثیر آموزش گفتار شخصی بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با نارسایی توجه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش آموزان کارکرد اجرایی آموزش گفتار شخصی گفتار شخصی با نارسایی توجه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۷ تعداد دانلود : ۳۶۶
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش گفتار شخصی بر کارکرد اجرایی دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله با نارسایی توجه و عادی ، در شهر اصفهان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه های کنترل بود. روش نمونه گیری دو مرحله ای بود. نمونه نهایی شامل 20 پسر با نارسایی توجه (10 کودک گروه آزمایش و 10 کودک گروه کنترل اول) و 9 کودک عادی در گروه کنترل دوم بود. ابزارهای به کار رفته عبارت بودند از مقیاس خزانه لغات تصویری بریتانیا[1]، فرم کوتاه آزمون هوش وکسلر برای کودکان(ویسک-آر[2]) و خرده آزمون برج از آزمون عصب روانشناختی نپسی[3] . به منظور بررسی گفتار شخصی کودکان، از آن ها حین حل خرده آزمون برج فیلمبرداری شد و فیلم ها توسط سه کدگذار مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که کودکان با نارسایی توجه به طور معناداری خطاهای بیشتری را نسبت به گروه کنترل اول و دوم داشتند؛ در حالیکه هم در گروه آزمایش و هم در گروه کنترل دوم (که هر دو آموزش دریافت کرده بودند) میزان گفتار شخصی به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل اول که آموزش دریافت نکرده بود، افزایش یافت. با توجه به یافته پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که گرچه آموزش گفتار شخصی ، میزان گفتار شخصی کودکان با نارسایی توجه را افزایش می دهد اما این افزایش لزوما باعث افزایش کارکرد کودکان نمی شود، بلکه امکان دارد در مورد تکالیف دشوار نتیجه معکوس بدهد.
۱۹.

اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر میزان علائم نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان سنین 9-4 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی ارتباطی زوجین اختلال بیش فعالی و کم توجهی دانش آموزان سنین 9-4 سال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۷ تعداد دانلود : ۷۴۶
کمبود توجه و تمرکز/ اختلال بیش فعالی (ADHD) یکی از رایج ترین اختلالات شناخته شده عصب روان شناختی دوران کودکی است که برای کودک، خانواده و جامعه مشکلاتی را به وجود می آورد. بنابراین، هدف این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر میزان علائم نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان سنین 9-4 بود. 60 دانش آموز با علائم اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تکانشگری، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) قرار گرفتند. داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. پژوهش حاضر نشان داد آموزش الگوی ارتباطی زوجین به والدین، میزان علائم ADHD کودکان را به صورت معنی داری کاهش می دهد (بی توجهی P=0/041، تکانشگری P=0/005 و بیش فعالی P=0/011). نتایج تحقیق نشان داد که از این روش می توان به عنوان یک روش غیردارویی در کاهش علائم ADHD در کودکان مبتلا، استفاده کرد.
۲۰.

تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه ذهن بر عملکرد ذهن خوانی و کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۸۵
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه ذهن بر عملکرد ذهن خوانی و کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اوتیسم انجام شده است. روش : طرح پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی با استفاده از گروه شاهد بود. نمونه متشکل از 24 کودک (22 پسر و 2 دختر) مبتلا به اختلال های طیف اوتیسم در سنین 6 تا 12 سال بود که بر اساس جنسیت و ضریب هوشی همتا شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش، به مدت 25 هفته (100 جلسه)، در برنامه آموزشی مبتنی بر نظریه ذهن شرکت کردند؛ در حالی که اعضای گروه شاهد تنها برنامه های آموزشی رایج روزانه را دریافت کردند. عملکردهای ذهن خوانی و کارکردهای اجرایی، پیش و پس از ارائه مداخله اندازه گیری شدند و آزمون پیگیری به فاصله دو ماه بعد از اتمام مداخله اجرا شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل اندازه گیری های مکرر نشان داد که در مورد متغیر ذهن خوانی مقدماتی، واقعی و کل، تأثیر عامل زمان معنادار بوده است. تعامل معنادار عامل زمان و عضویت گروهی بیانگر آن بود که آموزش مبتنی بر نظریه ذهن به طور معناداری به بهبود عملکرد ذهن خوانی مقدماتی، واقعی، پیشرفته و نمره کل اعضای گروه آزمایش، در زمان «پس آزمون» و«پیگیری» منجر شده است. همچنین، تأثیر عامل زمان در مورد زیرمقیاس های برنامه ریزی-حل مسأله، سازمان دهی رفتاری-هیجانی و نمره کل مقیاس کارکردهای اجرایی نیز معنادار بود. تعامل معنادار زمان و عضویت گروهی نشان داد که آموزش مبتنی بر نظریه ذهن، به طور معناداری مشکلات زیرمقیاس سازمان دهی رفتاری- هیجانی و کل کارکردهای اجرایی را در زمان «پس آزمون» و «پیگیری»، در مقایسه با «پیش آزمون»، کاهش داده است. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر نظریه ذهن یک عامل مهم در پیشرفت مهارت ذهن خوانی و کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اوتیسم است. درباره تلویحات نظری این یافته ها در مقاله بحث شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان