طراحی الگوی کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها، آمیخته و از نظر اجرا، پیمایشی اکتشافی بوده است. جامعه آماری بخش کیفی، خبرگان و صاحبنظران؛ شامل مدیران ارشد آموزش و پرورش و استادان دانشگاهی حوزه فرهنگ و فضای مجازی بوده اند که بر اساس رویکرد هدفمند و به روش گلوله برفی، تعداد 20 نفر از آنان برای مصاحبه انتخاب شده اند و در بخش کمی نیز والدین، مدیران و معلمان مدارس دوره دوم متوسطه شهر تهران شرکت داشته اند. به منظور تعیین حجم نمونه، با استفاده از جدول کرجسی، 163 نفر نمونه انتخاب شده اند و روش نمونه گیری، تصادفی بوده است. همچنین برای تعیین اعتبار یافته ها در بخش کیفی، از سه روش کثرت گرایی و برای تعیین پایایی در بخش کمی از روش آلفای کرونباخ بهره برده شده است. برای تحلیل داده های کیفی از کدگذاری نظری و برای تحلیل داده های کمی، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده و نتایج به دست آمده، به شناسایی 65 کد باز، 17 کد محوری و 5 کد انتخابی به عنوان برنامه ها و راهبردهای فرهنگی مؤثر بر کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان انجامیده است. در نهایت نیز عوامل به دست آمده، الگوی مزبور را تشکیل داده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با اجرای راهبردها و برنامه های فرهنگی شناسایی شده می توان شکاف بین نسلی در میان دانش آموزان دوره دوم متوسطه را تاحدی کاهش داد.Designing a Model for Decreasing the Generation Gap Through the Instagram Social Network Among Secondary School Students
The aim of this research was providing a model to Decrease the generation gap among students through the Instagram social network. This research was applied in terms of purpose, mixed in terms of data and exploratory survey in terms of implementation. The statistical population of the qualitative part was experts whom included senior managers of education and university professors in the field of culture and virtual space, and 20 of them were selected for interviews purposefully and by snowball method. And in the quantitative part were parents, principals, and teachers of secondary schools in Tehran. 163 people were selected as a sample using the Karjesi table and by random method. Also, to determine the validity of the findings in the qualitative part, three pluralism methods were used, and to determine the reliability in the quantitative part, Cronbach›s alpha method was used. Theoretical coding was used to analyze qualitative data and confirmatory factor analysis was used to analyze quantitative data. The obtained results have led to the identification of 65 open codes, 17 central codes and 5 selective codes as programs and cultural strategies effective in reducing the generation gap through the Instagram social network among students. Finally, the obtained factors have formed the model. The obtained results indicate that by implementing the identified cultural strategies and programs, the generation gap among secondary school students can be reduced to some extent.