آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

در رویکرد پدیدارشناسانه، تلویزیون به عنوان یک ابژه در جهان خارج وجود ندارد، بلکه تنها در آگاهی افراد تجسم می یابد. به بیانی دیگر، تلویزیون، نه به عنوان واقعیتی عینی، بلکه ذهنیت و ادراک از آن، موضوع مطالعه پدیدارشناسی حاضر است. با توجه به تأکید صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بر گروه های در حاشیه و فقرا، شناخت ادراک گروه های مختلف به ویژه گروه های آسیب پذیر از تلویزیون بسیار مهم است. از این رو، در پژوهش حاضر، تجربه زیسته زنان بی خانمان از تلویزیون مطالعه شده است. در این مقاله توصیف می شود که در زیست جهان زنان بی خانمان، تلویزیون چگونه صورت بندی شده است؟ با استفاده از نظریات برساخت گرایی رسانه و پدیدارشناسی و با کاربرد روش پدیدارشناسی تجربی، با 10 نفر از زنان بی خانمانی که به طور موقت در مددسرای نیلوفر آبی چیتگر حضور دارند، مصاحبه شده و یافته ها، با استفاده از روش تجزیه وتحلیل کرسول و نرم افزار maxqda 10 تحلیل شده اند. از مجموع واحدهای معنایی استخراج شده، 10 مقوله متنی به دست آمده است و پس ازآن، چهار مقوله ساختاری «تلویزیون برچسب ساز»، «تلویزیون طبقاتی»، «بی خانمانی کاذب تلویزیونی» و «تلویزیون طرد کننده» از مقولات متنی، انتزاع شده اند. تحلیل ها نشان می دهد که زنان بی خانمان در برابر این ادراک از تلویزیون مقاومت نمی کنند و این ذهنیت، امکان درخواست های اجتماعی را از آنان سلب کرده است. ازاین رو، ضروری است، رسانه در ساختاری برابر و با نگاهی ساختارگرایانه و نه فردگرایانه، امکان تحرک و تغییر اجتماعی را برای آنان فراهم آورد و دیگر ساختارهای طرد کننده را به چالشی جدی فراخواند.

تبلیغات