زمینه: آمارهای موجود نشان می دهند که تعداد طلاق های ثبت شده در سال های آغازین زندگی مشترک به ویژه در پنج سال اول نسبت به دیگر سال های ازدواج بیشتر است. مطالعات کیفی پیرامون آسیب شناسی این موضوع و تدوین مدل برای کاهش عوامل سبب ساز آن مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف پیشایندها و پیامدهای طلاق در پنج سال اول زندگی زناشویی و تدوین الگوی مفهومی بسترهای شکل دهنده آن انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین طلاق گرفته در پنج سال اول زندگی مشترک در شهرهای تهران و شیراز در سال 1398 بودند. از بین جامعه آماری به شیوه ای هدفمند 19 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان با مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفته و داده های به دست آمده مطابق با رویکرد نظام دار استروس و کوربین طی فرآیندی منظم و درعین حال مداوم مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب شرکت کنندگان نشان داد پیشایندهای طلاق عبارتند از پیشایندهای فردی و تعاملی. شرایط مداخله گر نیز شامل عوامل خانوادگی و فرهنگی - اجتماعی بودند. همچنین موانع طلاق موانع فردی، اجتماعی و خانوادگی را در بر داشت و راهبردهای اتخاذ شده به منظور مقابله با این موانع شامل راهبردهای راه حل آفرین و مشکل آفرین بود. پیامدهای طلاق نیز مشتمل بر پیامدهای فردی خانوادگی و اجتماعی- فرهنگی بود. نتیجه گیری: در نهایت از تحلیل یافته ها و الگوی مفهومی پژوهش می توان به این نتیجه رسید که طلاق در سال های اولیه زندگی مشترک نتیجه نقصان های فردی، زوجی و ضعف های خانوادگی و فرهنگی اجتماعی زوجین است. لذا لازم است برنامه های پیشگیرانه ازدواج متمرکز بر سال های اولیه ازدواج به ویژه پنج سال اول باشد.