زمینه: نشانه های افسردگی موجب کاهش کیفیت زندگی می شوند و افراد را برای ابتلا به اختلالات افسردگی مستعد می سازند. اما سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا دشواری نظم جویی هیجان در این رابطه نقش واسطه ای ایفا می کند؟ هدف: تعیین نقش واسطه ای دشواری نظم جویی هیجان در رابطۀ بین روان سازه های ناسازگار اولیه و نشانه های افسردگی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. برای این منظور، 300 دانشجو (158 زن، 142 مرد) به روش در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار عبارت بودند از: پرسشنامۀ روان سازه یانگ (یانگ، 1998)، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس دشواری نظم جویی هیجان (گرتز و رومر، 2004) . برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: بین روان سازه های ناسازگار اولیه، دشواری نظم جویی هیجان و نشانه های افسردگی رابطۀ مثبت معنادار وجود داشت (0/01> p ) و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهندۀ نقش واسطه ای دشواری نظم جویی هیجان در رابطۀ بین روان سازه های ناسازگار اولیه و نشانه های افسردگی بود (0/05> p ). نتیجه گیری: روان سازه های ناسازگار اولیه از طریق دشواری نظم جویی هیجان، نشانه های افسردگی را تحت تأثیر قرار می دهند. لذا به منظور پیش گیری از ایجاد نشانه های افسردگی علاوه بر کاهش ویژگی های منفی روان سازه های ناسازگار اولیه، لازم است زمینه های بازسازی فرآیندهای نظم جویی هیجان با هدف افزایش سطح سلامت روانی فراهم شود