از دید نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، سولومون، پیزینسکی، 1986) افراد از آن جهت برای کسب و حفظ ارزیابی مثبت خود برانگیخته می شوند که حرمت خود حاصل از آن به عنوان سپری در برابر اضطراب وجودی مرگ عمل کند. این نظرگاه نگاهی دفاعی به فعالیت های بشر امروزی دارد و این نگاه در حوزه تبیین حرمت خود به خوبی مشهود است. حرمت خود به عنوان یک دفاع در برابر وحشت عمل میکند. مطالعه حاضر تأثیر برجستگی مرگ (روزنبالت و همکاران، 1989) بر حرمت خود را مورد بررسی قرار داد. نمونهای 64 نفری از دانشجویان پسر دانشگاه تهران به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به دو سؤال در مورد محرک یادآورنده مرگ پاسخ دادند و گروه گواه به دو سؤالی پاسخ دادند که ارتباطی با محرک یادآورنده مرگ نداشت. در پایان، هر دو گروه مقیاس حرمت خود روزنبرگ را تکمیل کردند. یافتهها نشان داد تفاوتی بین دو گروه در نمرات حرمت خود در اثر مداخله به وجود نیامد. یافتهها بر اساس مؤلفه های شخصیتی و محدودیتهای فرهنگی این نظریه تبیین شدند.