محمود امیربیگی

محمود امیربیگی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی تحلیل محتوا درمان مؤثر تجربه زیسته روش پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 825
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
۲.

نظریه مدیریت وحشت: مفاهیم نظری، پژوهش های تجربی و انتقادات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه ی مدیریت وحشت اضطراب مرگ حرمت خود جهان بینی فرهنگی انتقادات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 973 تعداد دانلود : 219
نظریه مدیریت وحشت ( TMT ، گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) میل به بقا را انگیزه زیربنایی برای رفتارهای انسان در نظر می­گیرد. انسان با توجه به ظرفیت شناختی و قابلیت تفکر انتزاعی در مورد آینده، متوجه است که مرگش اجتناب­ناپذیر است. همین امر وحشتی فلج­کننده به­وجود می­آورد. انسان برای محافظت از خود در مقابل این وحشت، ساختاهای روانشناختی خاصی را گسترش داده است. جهان­بینی فرهنگی و حرمت­ خود برآمده از آن، مهمترین ساختارهای دفاعی روانشناختی هستند. نظریه مدیریت وحشت با شکل دادن سه مفروضه بنیادی، این نظریه را به بوته­ی آزمون نهاده است که عبارتند از: فرضیه برجستگی مرگ، دسترسی­پذیری افکار مرتبط با مرگ و سپر اضطرابی. با وجود پشتوانه پژوهشی قوی، به این نظریه انتقادهایی نیز وارد است از جمله ابطال­ناپذیری، یافته­های مغایر، تبیین­های جایگزین و عدم حساسیت به زبان و فرهنگ­های غیرغربی. در نهایت بنظر می­رسد، نظریه مدیریت وحشت، به نکته مهمی در رفتارشناسی انسان اشاره کرده است، که با رفع کاستی­ها، یک نظریه­ی قوی و جذاب در روانشناسی خواهد بود.
۳.

تاثیر مداخلات ترکیبی برجستگی مرگ بر حرمت خود با توجه به ملاحظات تاخیر زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه مدیریت وحشت حرمت خود برجستگی مرگ فاصله زمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 784 تعداد دانلود : 273
نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) معتقد است که تهدید مرگ بنیادی ترین و مهمترین منبع ساختارهای روان شناختی سازش یافته و سازش نایافته مانند حرمت خود بالا و پایین است. در این پژوهش ترکیب دو روش برجستگی مرگ بر حرمت خود مورد بررسی قرار گرفت. توصیه می شود برای دسترسی پذیری بالاتر افکار مرگ از یک فاصه زمانی 5-3 دقیقه ای استفاده شود (روزنبلات و همکاران، 1989). هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخلات ترکیبی برجستگی مرگ بر حرمت خود بود. علاوه براین به عنوان یک هدف فرعی نیز اضافه کردن یا حذف فاصله زمانی بعد از مداخلات بر سطح حرمت خود مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور آزمون این دو فرضیه نمونه ای 45 نفری از دانشجویان دختر دانشگاه تهران به شکل تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین میانگین گروه کنترل و «گروه آزمایشی بدون فاصله زمانی» (001/0= P ، 57/24=(2) H ) تفاوت معناداری وجود ندارد، اما میانگین این دو گروه در مقایسه با میانگین «گروه آزمایشی با فاصله زمانی» تفاوت معناداری نشان داد (05/0< P ). در مجموع می توان یافته های حاصل را چنین تبیین کردکه ایجاد یک فاصله زمانی با کاهش دفاع های نزدیک (حواس پرتی، انکار و . . .) و افزایش دسترسی پذیری افکار ناهشیار مرگ همراه خواهد بود که منجر به دفاع هایی ناهشیار در سطح حرمت خود می گردد.
۴.

تاثیر افکار هشیار و ناهشیار مرگ بر جهت گیری اهداف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه مدیریت وحشت اهداف درونی- بیرونی افکار هشیار مرگ افکار ناهشیار مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 217 تعداد دانلود : 69
نظریه مدیریت وحشت، سعی در تبیین پدیدآیی حس خود و رفتارهای اجتماعی بشر در سایه میل به بقا و گریز از وحشت حاصل از مرگ دارد. ادعا می شود افکار هشیار مرگ، اهداف درونی و افکار ناهشیار مرگ اهداف بیرونی را برجسته خواهد کرد (شلدون و کاسر، 2008). پژوهش حاضر با هدف ارزیابی رابطه بین سطح هشیاری افکار مرتبط با مرگ با جهت گیری اهداف بر روی 30 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تهران در قالب دو گروه آزمایش اجرا گردید. گروه آزمایشی اول دقیقا پس از ارائه محرک یادآورنده مرگ، و گروه دوم پس از یک بازه زمانی مشخص لیست اهداف خود را طی 10 سال آینده تعیین کردند. سپس این با مراجعه به 120 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران درونی یا بیرونی بودن اهداف یادشده مشخص گردید. نتایج آزمون یومن ویتنی برای مقایسه میانگین دو گروه (0/01> p ) حاکی از این است که بین دو گروه بدون فاصله زمانی (8/33= mean rank ) و بافاصله زمانی (22/67= mean rank ) از لحاظ گزارش اهداف درونی یا بیرونی تفاوت معناداری برقرار است. درنتیجه می توان نتیجه گرفت در صورتی که افراد با محرک یادآورنده مرگ مواجه شده و افکار ناهشیار مرگ برانگیخته شوند، اهداف بیرونی و درغیر این صورت اهداف درونی را بر می گزینند. یافته ها را براساس نحوه پردازش اطلاعات طی روشهای مداخلاتی تبیین کردیم.
۵.

تأثیر محرک یادآورنده مرگ بر حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برجستگی مرگ نظریه مدیریت وحشت حرمت خود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 348 تعداد دانلود : 855
از دید نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، سولومون، پیزینسکی، 1986) افراد از آن جهت برای کسب و حفظ ارزیابی مثبت خود برانگیخته می شوند که حرمت خود حاصل از آن به عنوان سپری در برابر اضطراب وجودی مرگ عمل کند. این نظرگاه نگاهی دفاعی به فعالیت های بشر امروزی دارد و این نگاه در حوزه تبیین حرمت خود به خوبی مشهود است. حرمت خود به عنوان یک دفاع در برابر وحشت عمل میکند. مطالعه حاضر تأثیر برجستگی مرگ (روزنبالت و همکاران، 1989) بر حرمت خود را مورد بررسی قرار داد. نمونهای 64 نفری از دانشجویان پسر دانشگاه تهران به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به دو سؤال در مورد محرک یادآورنده مرگ پاسخ دادند و گروه گواه به دو سؤالی پاسخ دادند که ارتباطی با محرک یادآورنده مرگ نداشت. در پایان، هر دو گروه مقیاس حرمت خود روزنبرگ را تکمیل کردند. یافتهها نشان داد تفاوتی بین دو گروه در نمرات حرمت خود در اثر مداخله به وجود نیامد. یافتهها بر اساس مؤلفه های شخصیتی و محدودیتهای فرهنگی این نظریه تبیین شدند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان