"در کشور ما تلویزیون رسانه ای فراگیر و پر نفوذ است که علاوه بر کارکردهایی که اصولا بر آن مترتب است ماموریتی استراتژیک در انتقال مفاهیم ملی وارزش های دینی بر عهده دارد . بررسی تحقیقات رسانه ای حاکی از آن است که در گستره رسانه و دین دورویکرد مهم وجود دارد رویکرد اول دین را به مثابه مظورفی در نظر می گیرد که تلویزیون به عنوان یک ظرف آن را منتقل می کند .نگاه ابزارانگارانه به تلویزیون معتقد است که فناوری تلویزیون در ذات خود دارای هویت فرهنگی نیست وتفاوتی ندارد که چه پیام و محتوایی را منتقل می کند اما رویکرد دوم برای تلویزیون هویت فرهنگی قائل است و معتقد است که زبان تکنیکی هر رسانه هنری نتیجه و بر آیند فرهنگی است که در ورای آن وجود دارد. به عبارت دیگر هر رسانه ای دارای هستی شناسی خاصی است که با عطف به آن اقتضائات تکنیکی به وجود می آید. این مقاله می کوشد تا از منظر رویکرد دوم جایگاه تلویزیون را در انتقال و بازنمایی مفاهیم مذهبی تبیین کند و با تکیه بر این نکته که در فرهنگ ما انتقال پیام و مفهوم عموما استوار بر زمینه ای از فرهنگ شنیداری و مبتنی بر واسطه های کلامی و غیر کلامی و غیر تصویری است نقاط قوت و ضعف این رسانه را در ارائه مفاهیم ومعارف دینی مورد بررسی قرار دهد . پیام اصلی مقاله حاضر تاکید بر این نکته مهم است که در جامعه اسلامی ایجاد ارتباط دیالتیکی بین زبان تلویزیون و ظرفیت های فنی آن با مفاهیم معنوی یک ضرورت حیاتی است .
"