مقالة حاضر از پروفسور مولانا با عنوان «ماهوارهها و گوناگونی جهانی» با نقل قولی جالب از والتربوکینگهام آغاز میشود: «تعداد بسیار معدودی از ما متوجه این امر هستیم که فناوری در همان حال که مسائل کهن بیشماری را حل میکند. مسائل بسیار و جدیدی را به وجود میآورد. همه پیشرفتهای فناورانه سود خالص نیست». نقل قول مزبور که در صدر عنوان مقاله آمده است، کلامی است که به رغم سادگی معنایی عمیق و ژرف دارد و شاید بتوان گفت بسیاری از مشکلات عصر حاضر ناشی از بیتوجهی به این گفته و نظایر آن است. نویسنده که از دستاندرکاران و پژوهشگران به نام و با سابقه در حوزه ارتباطات و اطلاعات و چهرهای شناخته شده در عرصه جهانی است، در ادامه، به حوادث تکاندهندة دهههای آخر قرن بیستم، از جمله حادثه 11 سپتامبر اشاره میکند و با ذکر «معدودی از امواج تغییر»، نتیجه میگیرد که ظاهراً «روحیهای از تغییر فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان را فرا گرفته است».
وی در ادامه اظهار میدارد: «با اطمینان بسیار میتوان مسئولیت حسن و عیب این رویدادها را به شبکههای ماهوارهای نسبت داد که همه ما را از طریق تلفن، دورنگار و به ویژه امروزه از طریق اینترنت به یکدیگر مرتبط میکنند». نویسنده در ادامه به بررسی فناوری و سیستمهای اقتصادی غربی برای جامعه جهانی میپردازد و به تأثیرات این امر نظیر جدا کردن تولیدکننده از مصرفکننده، غیرشخصیسازی سیستمهای اقتصادی، کاهش تنوع و نابودی «زبانها و فرهنگهای به اصطلاح ابتدایی یا غیرغربی» اشاره میکند. نویسنده خواستار وارد کردن «احساسی از موشکافی فلسفی» به گفتمان ارتباطات بینالمللی میشود و خطر عدم توجه به این امر را یادآوری میکند. وی این قسمت را با نقل قولی از هایدگر به پایان میبرد: «تنها یک خدا میتواند ما را نجات دهد». نویسنده، مطلب را با اشاره به این که پس از پایان جنگ سرد با وجود تغییر مکان یافتن محورهای جغرافیایی ـ سیاسی از «شرق ـ غرب به شمال ـ جنوب» همان سلطه قدیمی بازگشته است، ادامه میدهد. نویسنده ضمن بسط مطالب بالا میافزاید: «با پیدایش انفجار اطلاعاتی و جامعه اطلاعاتی یکی از حیاتیترین مسائل رو در روی جوامع اسلامی کنترل نهایی پردازش اطلاعات و فناوری در دوران الکترونیک معاصر و از میان رفتن تدریجی فرهنگ شفاهی (oral) یا سنتی است، فرهنگی که نیروی مقاومت عمدهای در رویارویی با سلطة فرهنگی بوده است» و در ادامه بحث این سؤال بنیادین را مطرح میسازد: «آیا جامعه اطلاعاتی جهانیای که اکنون در حال ظهور است، استفاده اجتماعی از اطلاعات را تسهیل میکند یا مانع آن میشود و آیا این جامعه به دستیابی به اهداف و برآوردن نیازهای جوامع غیرغربی کمک میکند؟» نویسنده در سطور پایانی مقاله، ضمن بیان این مطلب که «سیستمهای ماهوارهای میتوانند ابزارهای قدرتمندی برای پل زدن بر شکاف بین مردم جهان و افزایش دانش باشند»، این سؤال را پیش میکشد که «آیا آنها واقعاً جهان را برای همه انسانها در همه سرزمینها، به جایی بهتر تبدیل میکنند؟»
در بسط و شرح آنچه در بالا مطرح شد، نویسنده به طرح مفاهیمی پرداخته است که بار سنگین آنها مانع ایجاز و اختصار است و تأمل بیشتر خواننده در مقاله را طلب میکند.