محمدرضا پیرمرادی

محمدرضا پیرمرادی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر سوگیری توجه و عاطفه بزرگسالان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی سوگیری توجه شناخت گرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 578 تعداد دانلود : 283
هدف: افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی نقایصی در شناخت گرم مانند سوگیری توجه نسبت به محرک های منفی نشان می دهند. همچنین سطح پایینی از عاطفه مثبت و سطح بالایی از عاطفه منفی را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای  قشر خلفی – جانبی و شکمی – میانی پیش پیشانی بر سوگیری هیجانی و عاطفه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: در این پژوهش از طرح متقاطع یک سو کور استفاده شد. 23 بزرگسال مبتلا به اختلال افسردگی اساسی طی سه جلسه سه نوع متفاوت تحریک شامل: 1) تحریک قشرخلفی-جانبی و مهار قشر شکمی- میانی پیش پیشانی 2) مهار قشر خلفی – جانبی و تحریک قشر شکمی – میانی پیش پیشانی و 3) شبه تحریک دریافت کردند و عملکردشان به وسیله آزمون کامپیوتری دات پروب و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (پاناس) ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حالت های مختلف تحریک در سوگیری توجه در بیماران افسرده تفاوت معناداری وجود ندارد. در رابطه با وضعیت عاطفی زمانی که افراد در ناحیه قشرخلفی-جانبی پیش پیشانی تحریک آندی و در ناحیه قشر شکمی – میانی تحریک کاتدی می شدند، تفاوت در سطح p<0/05 معنادار بود. نتیجه گیری: سوگیری توجهی نوعی از شناخت گرم است و این شناخت در افسردگی تحت تاثیر قرار می گیرد. در این پژوهش تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در نواحی درگیر این شناخت در نمرات سوگیری توجه بیماران تغییری ایجاد نکرد. بااین حال، تحریک الکتریکی توانست وضعیت عاطفی افراد مبتلا به اختلال افسردگی را با کاهش شدت عاطفه منفی، بهبود ببخشد.
۲.

بررسی ارتباط بین فعالیت های مغزی و ولع مصرف در افراد مبتلابه اختلال مصرف کانابیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: فعالیت مغزی الکتروانسفالوگرافی کمی کانابیس ولع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 511 تعداد دانلود : 178
اهداف شایع ترین ماده مخدر غیرقانونی در جهان، مصرف مشتقات گیاه شاهدانه و یا کانابینوئیدها است. ولع مصرف یکی از چالش های مهم درمانی در افراد وابسته به کانابیس می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین فعالیت های مغزی با ولع مصرف در بین افراد مبتلا به اختلال مصرف کانابیس انجام شد. مواد و روش ها مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران مبتلا به اختلال مصرف کانابیس بودند. از 20 نفر از افراد دارای اختلال مصرف کانابیس، نوار مغزی در حالت استراحت ثبت شد و پس از آن با فرم کوتاه پرسش نامه سنجش وسوسه کانابیس، میزان وسوسه آن ها اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار متلب نسخه 2022 تحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد بین ولع مصرف با توان نسبی در باند فرکانسی تتا در کانال هایی از نواحی لوب گیجگاهی و لوب پیشانی همبستگی منفی و معنی دار (05/P<0) و در باند فرکانسی بتا و گاما در کانال هایی از نواحی لوب گیجگاهی، لوب پیشانی، لوب پس سری و بخش مرکزی همبستگی مثبت و معنی داری (05/P<0) وجود دارد. نتیجه گیری رابطه معنی داری بین ولع مصرف و تغییرات فعالیت های مغزی نواحی مختلف مغز در افراد مبتلا به اختلال مصرف کانابیس وجود داشت. این نتایج نشان می دهد که در فرایند درمان لازم است به جنبه های عصبی زیستی اعتیاد به کانابیس توجه شود.
۳.

بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی

کلید واژه ها: هیجان تنظیم هیجان سن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 513 تعداد دانلود : 701
مقدمه: تنظیم هیجان فرایندی است که فرد بداند تحت تأثیر چه هیجاناتی است، چگونه و به چه صورت می تواند آن را تجربه و مدیریت کند. هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی در افراد ۲۰ تا ۷۰ سال شهر تهران بود. روش: طرح پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی افراد ۲۰ تا ۷۰ سال در سال ۱۳۹۸ در شهر تهران که ۲۳۰ نفر به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان، تنظیم هیجان و تنظیم هیجان دیگران و خود پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل چند متغیره آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد فقط در عامل استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۰۲= p ). در مقایسه زوجی دهه های سنی بازه (۳۰-۲۰) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) به ترتیب با (۰/۰۲= p ) و (۰/۰۳= p ) و همین طور بازه (۴۰-۳۱) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) با (۰/۰۳= p ) و (۰/۰۱= p ) در سطح معنی داری کمتر از ۰/۰۵ تفاوت معنی دار داشت. این تفاوت به گونه ای بود که بیشترین میزان تنظیم هیجان مربوط به بازه (۷۰-۶۱) با میزان ۴/۵۷ و کمترین مربوط به بازه های (۳۰-۱۹) و (۴۰-۳۱) با میزان ۳/۹۶ بود. نتیجه گیری: تفاوت استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی در سنین مختلف و استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در دهه های سنی بالاتر می تواند به درک ما از نقش تفاوت سنی در تجربیات هیجانی افراد کمک نماید.
۴.

بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه نه آیتمی سلامت بیمار (PHQ-9)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی پرسشنامه سلامت بیمار-9 اعتبار پایایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 65 تعداد دانلود : 631
اهداف پرسش نامه 9 آیتمی سلامت بیمار (PHQ-9) از مقیاس های پرکاربرد در حوزه غربالگری، تشخیص و پایش درمان افسردگی است. تا کنون چهار مطالعه در ایران برخی ویژگی های روان سنجی آن را در جمعیت بیماران جسمی و روان پزشکی مورد بررسی قرار داده اند؛ با این وجود، برخی ابعاد روان سنجی آن هنوز به اندازه کافی ارزیابی نشده و در جمعیت دانشجویی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی جنبه های بیشتری از ویژگی های روان سنجی PHQ-9 در ایران با تمرکز بر جمعیت دانشجویی بود. مواد و روش ها در قالب یک مطالعه توصیفی، 463 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال تحصیلی 98-1397 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های پژوهش را تکمیل کردند. برای بررسی پایایی نسخه فارسی PHQ-9 از دو شیوه همسانی درونی و بازآزمایی با فاصله دو هفته استفاده شد. اعتبار سازه آن در نمونه دانشجویان، با استفاده از تحلیل های عاملی اکتشافی و تأییدی مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی اعتبار همگرا از ویراست دوم پرسش نامه افسردگی بک (BDI-II)، خرده مقیاس افسردگی مقیاس 21 آیتمی افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21)، خرده مقیاس روان رنجورخویی پرسش نامه پنج عاملی نئو (NEO-FFI) و خرده مقیاس عاطفه منفی مقیاس های عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS) استفاده شد. همچنین برای بررسی اعتبار افتراقی از خرده مقیاس گشودگی NEO-FFI و خرده مقیاس عاطفه مثبت PANAS استفاده شد. یافته ها طبق نتایج، ضریب آلفای کرونباخ 0/856 و ضریب همبستگی درون طبقه ای 0/869 به ترتیب نشان دهنده همسانی درونی و پایایی بازآزمایی بالای PHQ-9 بودند. تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از آن بود که تمام سؤالات در یک عامل قرار گرفته و 47/59 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. تحلیل عاملی تأییدی نشان داد همه سؤالات به یک عامل مربوط می شوند. همبستگی مثبت PHQ-9 با BDI-II (r=0/769)، خرده مقیاس روان رنجورخویی NEO-FFI (r=0/508)، خرده مقیاس افسردگی DASS-21 (r=0/647) و خرده مقیاس عاطفه منفی PANAS (r=0/430) نشان دهنده اعتبار همگرا و همبستگی منفی آن با خرده مقیاس عاطفه مثبت PANAS (r=-0/444) بیانگر اعتبار افتراقی اش بود، در حالی که با خرده مقیاس گشودگی NEO-FFI (r=0/116) رابطه معنی داری را نشان نداد. نتیجه گیری درمجموع، از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که PHQ-9 به عنوان ابزاری کوتاه این قابلیت را دارد که در حوزه های بالینی و پژوهشی به منظور غربالگری، تشخیص و پایش درمان افسردگی بالینی و/یا زیربالینی در جمعیت دانشجویی مورد استفاده قرار گیرد.
۵.

بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی در بیماران استومی شهر تهران در سال 1397(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: استومی افسردگی تصویر بدن استرس ادراک شده حمایت اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 314 تعداد دانلود : 181
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی بیماران استومی است. مواد و روش ها: در این تحقیق توصیفی، همبستگی و مقطعی، از طریق نمونه گیری دردسترس ۱۲۰ نفر از بیماران استومی در انجمن استومی ایران به پرسش نامه های استرس ادراک شده، تصویر بدن، حمایت اجتماعی و افسردگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی به ترتیب توانستند 21 درصد، 10 درصد و 11 درصد، از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی کنند و همچنین سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی با هم 42 درصد از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش استرس ادارک شده، تصویر بدن و حمایت اجتماعی در شدت علائم افسردگی، می توان برنامه های درمانی و پیشگیری از افسردگی در بیماران استومی را با کار روی این متغیرها تسهیل کرد.
۶.

ارتباط میان صفات سرشت و منش، مؤلفه های تنظیم هیجان و فرزندپروری ادراک شده با رفتار خودآسیبی در نوجوانان: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نوجوانان خودآسیبی عمدی سرشت و منش فرزندپروری ادراک شده تنظی شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 698 تعداد دانلود : 59
اهداف: هدف مطالعه حاضر مدل یابی ساختاری رفتارهای خودآسیبی در نوجوانان بر اساس تنظیم هیجان، سرشت، منش و فرزندپروری ادراک شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمام دانش آموزان سال اول تا سوم دبیرستان های شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1396- 1397 مشغول به تحصیل بودند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای داده های 159 آزمودنی با میانگین سنی15±0/75 وارد مطالعه شد. اطلاعات از طریق پرسش نامه های خودگزارشی سرشت و منش (TCI)، سبک ها و ابعاد فرزندپروری (PSDQ)، تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و خودآسیبی عمدی (SHI) جمع آوری شد. داده های گردآوری شده، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و lisrel نسخه 8/8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل تأیید کننده ارتباط متغیرها با رفتارهای خودآسیبی نوجوانان بود. ارتباط نوجویی (0/26) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار (خودسرزنش گری، تمرکز بر فکر / نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگر سرزنش گری) (0/31) با رفتار خودآسیبی مستقیم و مثبت بود. هرچند پرهیز از آسیب و شیوه های مستبدانه فرزندپروری والدین تأثیر مستقیمی بر رفتار خودآسیبی نداشتند، اما با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر رفتارهای خودآسیبی نوجوانان اثرگذار بودند. درمجموع تنظیم هیجان ناسازگار و نوجویی قادر به پیش بینی 22 درصد از واریانس خودآسیبی بودند. تمام روابط به لحاظ آماری معنادار (P<0/01) بود. نتیجه گیری: عامل نوجویی نقشی مهم در گرایش نوجوانان به رفتارهای خودآسیبی دارد که می توان از آن به عنوان عاملی پیش بین در چنین رفتارهایی بهره برد. همچنین فرزندپروری مستبدانه والدین از طریق نقشی که بر شکل گیری و ثبات راهبردهای تنظیم هیجانی ناکارآمد دارد، قادر است نوجوانان را به رفتارهای خودآسیبی سوق دهد و نقش مستقیمی در این رفتارها ایفا نمی کند.
۷.

اثربخشی تحریک مکررمغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و فرآیند کاهش علائم در اختلال افسردگی اساسی عودکننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اساسی تحریک مغناطیسی علائم افسردگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
تعداد بازدید : 120 تعداد دانلود : 358
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و کاهش علائم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده انجام گرفت. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون افسردگی بک انتخاب شدند و به طورتصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) جای گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه تحت تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه و 12 جلسه تحت رواندرمانی و دارودرمانی، و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. در پایان هر هفته و پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمون بک گرفته شد تا تأثیر مداخلات صورت گرفته بر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده از آزمون خی دو و اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج مقیاس افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته نشان داد که درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه اثر معنی داری در بهبودی بالینی دارد و همین طور میانگین پس آزمون در شاخص افسردگی بک در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافته، ولی مقدار این کاهش در گروه آزمایش بیشتر بود. و بر اساس روش اندازه گیری مکرر و آزمون کرویت موچلی فرآیند کاهش علائم افسردگی در طی جلسات درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه معنی دار می باشد و میزان کاهش علائم در طی مراحل درمان در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. که این نشان می دهد تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه موجب کاهش بیشتر در علائم افسردگی نسبت به درمان های معمول می شود. و با مقایسه جدول تعقیبی مشخص می گردد که از جلسه دهم درمان تغییرات معنی داری آماری مداخله با TMS آشکار شده و تا انتهای درمان ادامه دارد. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در درمان مبتلایان به افسردگی عودکننده مؤثراست، و می تواند به عنوان درمان ترکیبی در افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان