آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

زمینه: مطابق با پژوهش های گزارش شده الگوهای ارتباطی والدین با نوجوانان در سلامت روان آن ها مؤثر است؛ همچنین بی ثباتی ها، تغییرات هیجانی و سطوح پایین ذهن آگاهی نیز با مشکلات مرتبط با سلامت روان، اضطراب، افسردگی و سلامت هیجانی در نوجوانان مرتبط است؛ در فرهنگ تربیتی غالب ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط محلی برای تبیین روابط درون خانوادگی وجود ندارد؛ بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب احساس می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 14 تا 17 ساله مشغول به تحصیل در پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. تعداد 314 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2004)، پرسشنامه سلامت روانی (گلدبرگ، 1979)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی ساختاری در نرم افزارهای Amos نسخه 24 Spss نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مسیر مستقیم بین الگوهای ارتباطی والدین و سلامت روان (05/0 >P) رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در مسیر غیرمستقیم میان الگوهای ارتباطی والدین و نظم جویی شناختی هیجان (05/0 >P) و الگوهای ارتباطی والدین و ذهن آگاهی (05/0 >P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان (05/0 >P) و ذهن آگاهی و سلامت روان (05/0>P) رابطه منفی و معنادار برقرار است. نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه می توان استنباط کرد که روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و در پی آن جامعه از ثبات و استحکامی بیشتر برخوردار است. با توجه به اهمیت دو متغیر نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی در الگوهای ارتباطی والدین و نقش تأثیرگذار آن بر سلامت روان نوجوانان، آموزش ها و کارگاه هایی که موجب ارتقای سلامت روان می شوند، برای برگزاری در مدارس تدوین گردند.

Structural equation modeling of parents' communication patterns with mental health in adolescents with the mediation of cognitive emotion regulation and mindfulness

Background: In line with reported research, parental communication patterns have been shown to significantly impact adolescents' mental health. Additionally, instability, emotional fluctuations, and low levels of mindfulness have been linked to psychological issues such as anxiety, depression, and emotional well-being in adolescents. However, within the prevailing cultural context of Iran, there is a lack of native and contextually relevant models for elucidating intra-familial relationships. Hence, there is a perceived need to establish a native model tailored to the Iranian context. Aims: The objective of the present study was to propose a model for parental communication patterns and adolescent mental health with the mediation of cognitive emotion regulation and mindfulness. Methods: The research employed a descriptive correlational design with Structural Equation Modeling (SEM). The population consisted of all adolescents aged 14 to 17 attending the second cycle of secondary education in the academic year 2021-2022. A sample of 314 individuals was selected using convenience sampling. Participants completed revised questionnaires assessing family communication patterns (Corner & Fitzgerald, 2004), mental health (Goldberg, 1979), cognitive emotion regulation (Garnefski & Kraaij, 2006), and mindfulness skills (Baer et al., 2004). Pearson correlation and structural equation modeling analyses were conducted using AMOS version 24 and SPSS version 26. Results: The results indicated significant positive relationships between parental communication patterns and mental health (p< 0.05), parental communication patterns and cognitive emotion regulation (p< 0.05), and parental communication patterns and mindfulness (p< 0.05). However, there were significant negative relationships between cognitive emotion regulation and mental health (p< 0.05), and mindfulness and mental health (p< 0.05). Conclusion: Based on the findings of this study, it can be inferred that appropriate relationships in society are shaped based on appropriate relationships within the family. The more appropriate the relationships within the family, the more stable and resilient the family and subsequently the society will be. Given the importance of cognitive emotion regulation and mindfulness in parental communication patterns and their influential role in adolescent mental health, educational programs and workshops aimed at promoting mental health should be developed for implementation in schools.

تبلیغات