مدل یابی آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی صمیمیت زناشویی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
زمینه: آزار عاطفی نوعی خشونت بین فردی است که سبب از بین رفتن صمیمیت و جدایی زوجین را در پی دارد. فقدان صمیمت زناشویی همراه با بلوغ عاطفی پایین میل به آزار عاطفی در بین زوجین را افزایش خواهد داد. در مطالعات پیشین عوامل مؤثر بر آزار عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعه ای که آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی را در جامعه مورد پژوهش بررسی کند، یافت نشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال 1401 بود که از میان آن ها 222 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه آزار عاطفی (براهیمی، 2008)، پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا،1991)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (آسوده و تیموری،1387) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی 3-SMARTPLS و SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد بلوغ عاطفی، تمایزیافتگی خود و صمیمیت زناشویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی آزار عاطفی هستند (0/001P<). هم چنین، اثر غیرمستقیم بلوغ عاطفی (0/001P<) و تمایزیافتگی خود (0/001P<) با میانجی گری صمیمیت زناشویی بر آزار عاطفی معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده در پژوهش حاضر که بلوغ عاطفی پایین و تمایز یافتگی خود در بلند مدت سبب کاهش صمیمیت زناشویی می شود و این امر به مرور باعث ایجاد آزار عاطفی و بروز تعارض زناشویی در بین زوجین می شود؛ لذا پیشنهاد می شود برای کاهش آزار عاطفی از روش های آموزش بلوغ عاطفی و صمیمت زناشویی استفاده کرد و توجه بیشتر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر ها در پیش بینی آزار عاطفی زوجین ضروری به نظر می رسد.Modeling emotional abuse based on emotional maturity and self-differentiation with the mediating role of marital intimacy
Background: Emotional abuse is a type of interpersonal violence that causes the loss of intimacy and the separation of couples. Lack of marital intimacy along with low emotional maturity will increase the desire for emotional abuse between couples. Factors affecting emotional abuse have been investigated in previous studies, but no study was found that investigated emotional abuse based on emotional maturity and its differentiation with the mediating role of marital intimacy in the researched society.
Aims: The aim of the present study was to determine the pattern of structural relationships of emotional abuse based on emotional maturity and self-differentiation with the mediation role of marital intimacy.
Methods: The method of the current research was descriptive, of the type of structural equations. The statistical population of the research included all the couples who referred to counseling centers in Sanandaj in 2022, from which 222 people were selected through available sampling. The instruments used in the research included emotional abuse (Barahimi, 2008), emotional maturity Yashopersing and (Bahargava, 1991), self-differentiation (Skowron and Friedlander, 1998) and marital intimacy (Asoudeh and Timouri, 2017). Data analysis was analyzed using Pearson correlation method, structural equation modeling and partial least squares (SMARTPLS-3) algorithm and SPSS-23.
Results: The results indicated the fit of the general research model with the experimental data. The findings showed that emotional maturity, self-differentiation and marital intimacy can directly predict emotional abuse (P< 0.001). Also, the indirect effect of emotional maturity (P= 0.001) and self-differentiation (P< 0.001) with the mediation of marital intimacy on emotional abuse was significant.
Conclusion: According to the findings obtained in the current research that low emotional maturity and self-differentiation in the long term causes a decrease in marital intimacy, and this eventually causes emotional harm and the occurrence of marital conflict among couples; Therefore, it is suggested to use methods of teaching emotional maturity and marital intimacy to reduce emotional abuse, and counseling and psychotherapy centers should pay more attention to these variables in predicting emotional abuse of couples.