آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

زمینه: مطالعات نشان داده است، تغییرات ناشی از بیماری های مزمن مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) نه تنها می تواند سلامت روانی و حرمت خود این بیماران را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه تصور مثبت از خود و حرمت خود بالا، بهترین پیش بینی کننده برای تطابق فرد مبتلا با بیماری MS است. با وجود مطالعات انجام شده بر روی عزت نفس بیماران میتلا به MS، اما در زمینه کشف راهبردهای مؤثر بر حرمت خود آنان مطالعات اندکی صورت گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف راهبردهای روانی - اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش عزت نفس زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل عرفی / قراردادی در سال های 1399 و 1400 در شهر تهران انجام شد. جامعه یا میدان مورد مطالعه این پژوهش، شامل تمامی زنان در دسترس مبتلا به بیماری MS شهر تهران (با تأیید عضویت در انجمن ام اس ایران) در سال 1399 و نیمه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش با انتخاب 11 زن مبتلا به MS با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 3 مقوله اصلی تجربه ای دیگر، پروردن خود و مهار بالنده برای شرکت کنندگان با عزت نفس بالا و 1 مقوله اصلی تحت عنوان وازدگی برای شرکت کنندگان با عزت نفس پایین شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد زنان مبتلا به MS می توانند با انگاره پیش بردن تجربه دیگری از زندگی، استفاده از منابع باقی مانده خود و پذیرش و کنار آمدن با بیماری، عزت نفس خود را ترمیم کرده و در جهت انطباق بیشتر با بیماری حرکت کنند. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که یأس جسمانی، تمرکز بیش از حد بر گذشته و منفعل بودن در مقابل بیماری، می تواند تخریب کننده حرمت خود بیمار باشد و در نهایت روند پذیرش بیماری و بهبودی را با چالش مواجه کند.

تبلیغات