آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

مقاله حاضر با هدف گفتمان کاوی مفهوم خشونت در برنامه نود و درک عملکرد این برنامه در نقد خشونت و بازتولید گفتمان نقد در مسائل فوتبال کشور صورت گرفته و با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان و تلفیق رویکردهای لاکلا و موفه با فرکلاف و ون دایک، با روش نمونه گیری هدفمند، به تحلیل سه برنامه با موضوع خشونت پرداخته شده است تا ضمن شناخت نظام گفتمانی این برنامه، دال های مرکزی، وقته ها و همچنین اپیزودهای معنایی آن مشخص گردد. بر این اساس، نتایج پژوهش حاکی از آن است که سوء مدیریت، بی هنجاری اخلاقی، فقر فرهنگی و نبود مشارکت مردمی، دال های مرکزی گفتما ن های مختلف این برنامه هستند. علاوه بر این، تنها نشانه تثبیت شده و انسداد یافته گفتمان ها نیز، «فرهنگ» است. افراط، بی قانونی، دخالت مردم، نبود مسئولیت رسانه ای، نتیجه گرایی، قانون گریزی، نبود آموزش، زیرساخت نامطلوب، تبعیض، عمل گرا نبودن و اهمیت ندادن به مردم به عنوان وقته های گفتمانی مشارکت کنندگان در نظر گرفته شده اند که در یک زنجیره هم ارزی، گفتمان های مدنظر آنان و نظام گفتمانی برنامه را شکل می دهند. در نهایت بوروکراسی ضعیف، روشن نبودن دلایل، بی توجهی به مردم و جان آنها ، سهل انگاشتن اتفاق، نبود برخورد جدی و نگاه تک عاملی نیز وقته های گفتمانی عادل فردوسی پور بوده اند. علاوه بر این در باب خشونت نمادین، این برنامه در همان حال که به نقد خشونت و تبعیض علیه زنان و گفتمان مردانه مسلط می پردازد، ناخواسته به صورت ضد گفتمانی عمل می کند و به دلیل استفاده از واژه «فوتبال بانوان» خود نیز به ابزاری برای بازتولید سلطه مردانه در فوتبال تبدیل می شود.

تبلیغات