دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای نظم جویی نزدیکی کودک به والد یا مراقبت کننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل می گیرد تا شانس بقای او را بالاتر برد. فرض بر این است که انواع مختلف سبک های دلبستگی به گونه ای متفاوت با تعارضات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که می توانند رابطه بین سبک دلبستگی و تعارضات زناشویی را تحت تأثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و مشکلات زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی است. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متأهل (۱۴۵ مرد، ۱۲۵ زن) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI )، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک- راست ( GRIMS ) و مقیاس دشواری نظم جویی هیجان ( DERS ) را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و دشواری نظم جویی هیجان با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (0/001 p < ). بین سبک دلبستگی ایمن و تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تعارضات زناشویی نقش میانجی گر دارد (0/001 p < ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، در برقراری روابط بین شخصی، به خصوص با همسر، مشکل دارند؛ مشکلاتی که تا حدودی تحت تأثیر دشواری تنظیم و مدیریت هیجان ها شکل می گیرند.