"با توجه به اهمیت و جایگاه خانواده در اسلام و جامعه ایرانی و با توجه به تحولی که رسانهها، بویژه رادیو و تلویزیون در کارکردها و نقش خانواده ایجاد کردهاند، شماره 52 فصلنامه پژوهش و سنجش نیز به موضوع «رسانه و خانواده» اختصاص یافته است. واقعیت این است که در گذشتهای نهچندان دور، خانواده نقشی بنیادی و اساسی در تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ایفا میکرد، به طوری که تأثیر خانواده در پیشرفت تحصیلی کودکان را از نقش بهره هوشی آنان بیشتر میدانستند. اما متأسفانه امروزه ساختار خانواده دچار تغییرات اساسی شده است. از یک سو از تعداد فرزندان خانواده کاسته شده و این خود بر شبکه ارتباطی آن اثر قابل توجهی گذاشته که هرچند ممکن است منافعی برای والدین داشته باشد، اما میزان احساس تنهایی را در کودکان افزایش میدهد، چنانکه بسیاری از کودکان و نوجوانان نسل آینده از داشتن بستگان درجه اول همچون دایی، خاله، عمو و ... محروم خواهند ماند. از سوی دیگر، با توجه به افزایش تعداد زنان شاغل و افزایش ساعات کاری مردان، به صورت اضافهکاری یا شغل دوم و سوم، متأسفانه در اغلب خانوادهها کمتر شاهد حضور همزمان همه اعضای خانواده در کنار هم، برای تعامل، همدلی، همصحبتی و ابراز محبت و آگاهی از نیازها، مسائل، مشکلات و علایق یکدیگر هستیم.
مطالعات نشان میدهد روز به روز بر تعداد کودکان «کلید به دست» در کلانشهرها (کودکانی که وقتی وارد خانه میشوند کسی نیست در را به رویشان باز کند و پذیرای آنان باشد) اضافه میشود و این در حالی است که اگر وقت مشترکی نیز پیدا شود عضو و مهمان ناخواندهای به نام «تلویزیون» با برنامههای رنگارنگ و جذاب، همه نگاهها و توجهها را به خود جلب میکند و بیش از هریک از اعضای دیگر خانواده صحبت میکند. حتی برخی از خانوادهها از تلویزیون به عنوان پرستار بچه و برای ساکت و سرگرم کردن کودکان استفاده میکنند. براساس نظرسنجیهای انجامشده در مرکز تحقیقات، متوسط زمان تماشای تلویزیون در جامعه ما، در فصل تابستان در میان کودکان و نوجوانان حدود 5 ساعت و 53 دقیقه و در سایر فصول سال (پاییز و زمستان) 3 ساعت و 36 دقیقه در شبانهروز است. با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که این مدت زمان حتی از مدت زمانی که کودکان و نوجوانان صرف رفتن به مدرسه میکنند بیشتر است. طبیعی است که این تغییر و تحولات (تغییر در ساختار و شبکه ارتباطی و تعاملی خانوادهها و ضریب نفوذ رسانهها، بویژه تلویزیون در خانواده و استفاده فراگیر از آن)، پیامدهای خاصی در پی داشته باشد که مطالعه و بررسی آنها از جنبههای مختلف ضروری به نظر میرسد. در این شماره به موضوعهای مهمی چون «چگونگی نمایش خانواده در تلویزیون»، «چگونگی نمایش ازدواج و طلاق در تلویزیون»، «هماهنگی تلویزیون، خانواده و مدرسه در جامعهپذیری دانشآموزان»، «تأثیرات آگهیهای تبلیغاتی بر کودکان» و ... پرداخته شده است. از همه اندیشمندان، صاحبنظران و پژوهشگران حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی و ارتباطات که ما را در تهیه و چاپ این شماره یاری کردند صمیمانه سپاسگزارم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.
"