"این مقاله به تبیین چگونگی جایگزینی رسانهها چونان ابزار ایجاد و تداوم سلطه به جای قوة قهریه یا فشارهای اقتصادی میپردازد.
نویسنده در بخش اول مقاله با استفاده از نظر اندیشمندانی چون گوستاولوبون، اتولر بینگر، مانوئل کاستلز، دیوید رایزمن، نیل پستمن و نوام چامسکی، به تبیین جایگاه رسانهها در نظام سلطه در عصر جدید میپردازد و استفاده از روشهای اقناع، تبلیغ و دستکاری اخبار را از مهمترین شیوههای تخدیر تودهها و هدایت آنان در مسیر منافع گردانندگان جامعه و صاحبان اصلی قدرت میداند.
بخش دوم مقاله اختصاص به استفادة رسانهها از قابلیتهای زبان در القای اندیشة دلخواه به مخاطبان دارد. نویسنده در این بخش به این نتیجه میرسد که قدرت ساختاری زبان این فرصت را در اختیار گروههای توانمند قرار میدهد تا گفتمان حاکم بر جامعه را به نفع خویش سمت و سو بخشند. رسانهها برای رسیدن به این مقصود، به ایجاد و استفاده از مفاهیم ایدئولوژیک و هژمونیک دست میزنند.
بخش سوم مقاله به عمدهترین اهداف امریکا در نظم نوین جهانی که کنترل جهان است اشاره میکند و فناوریهای نوین ارتباطی، از جمله فناوری ماهوارهای را، از ابزار ایجاد و اعمال این کنترل میداند.
"