"نویسنده در این مقاله به دستهبندی نظریات گوناگون حوزة ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی پرداخته و به طور کلی دو گونه نظریه را شناسایی کرده است: 1ـ ارتباطات به مفهوم وسیلة انتقال پیام و 2ـ ارتباط به معنای تولید معنا و اثرگذاری بر رفتار مخاطب.
اساسِ نوع اول نظریات، فرایندی بودن ارتباط است. بنابراین تحقیقات صورت گرفته در این حوزه مربوط به نوع رسانه، فرستندة پیام، تحلیل پیامهای رسانهای، ویژگیهای مخاطب و اثر و نتیجة رسانههاست که عنوانهای تحقیقات و نظریات مربوط به هر عنصر ارتباط در آن برشمرده شده است.
اساسِ نوع دوم نظریات دلالت معنا و معناشناسی است که در این زمینه به تحلیل متن، تحلیل گفتمان و فرامتن اشاره شده است.
نویسنده در ادامه برای درک انواع تحلیلهای رسانهای و آشنایی با بنیادهای نظری و روششناختی آنها به دستهبندی جرجریتزر دربارة رویکردهای جامعهشناسانه در بررسی پدیدههای اجتماعی اشاره کرده و آنها را توضیح داده است که عبارتند از: ساختارگرایی، تعریفگرایی و رفتارگرایی. سپس تفاوتهای دو گرایش درونی مکتب ساختارگرایی، یعنی گرایش وفاق و گرایش تضاد را بر اساس مدل پرسیکوهن برشمرده و با اشاره به نظریات رالف دارندورف و رندال کولینز، از نظریهپردازان مکتب تضاد، نظریههای انتقادی را در زمرة گرایش تضاد برشمرده است.
در ادامه عوامل مؤثر بر پیدایش و گسترش نظریههای انتقادی ـ اجتماعی را به نقل از دایرهالمعارف «ویکی پدیا» شرح داده که عبارتند از: موقعیت تاریخی، تأثیر نظریههای ماکس وبر، تأثیر نظریة فروید، انتقادگرایی پوزیتیویستی و نظریههای مارکسیستی و اندیشههای مارکس.
در بخش بعدی مقاله ویژگیهای نظریة انتقادی و نظریاتی از اندیشمندان مکتب فرانکفورت همچون هورکهایمر و تئودور آدرنو آمده است.
در بخش سوم مقاله وظایف و کارکرد نظریههای انتقادی از قبیل افزایش آگاهی واقعی مردم، ایجاد تعادل میان اقتدار شخصی فرد و همبستگی اجتماعی، ارتقای اندیشة انتقادی در مقابل عناصر سلطه و ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی شرح داده شده است.
در بخش پایانی نظریههای انتقادی در حوزة وسایل ارتباط جمعی به دو دستة نظریات مارکسیستی و نظریات نئومارکسیستی تقسیم شده و مشخصات و نظریات هر یک دربارة رسانهها آمده است. در این راستا به نظریات برنارد استیگلر دربارة مصرف فرهنگی ایجاد جامعة انبوه و اوقات فراغت اشاره شده است.
در پایان مقاله نویسنده میگوید نظریههای انتقادی در حوزة رسانهها بر دو مسئله اساسی تأکید دارند که عبارتند از 1ـ سیاست متن و 2ـ مسئلهشناسی در مطالعات فرهنگی. وی هر یک از این دو مسئله را به اختصار توضیح داده است.
"