"مقاله حاضر میکوشد با ارائه تعاریف گوناگون از فرهنگ و ضرورت توجه به تغییرات فرهنگی در جریان هر تغییر و نوآوری در جامعة بشری، به کارکرد فرهنگی رسانهها نظری بیفکند. در این راستا نویسنده به سه نظریه عمده در زمینة فرهنگ و رسانهها اشاره میکند که عبارتند از: نظریه جامعة تودهوار، نظریه جبر فناوری و نظریه اقتصاد سیاسی. طی شرح این نظریهها، نظریات اندیشمندانی چون هارولد والدانیس، مارشال مکلوهان، زیگموند بامان و اریک فروم آمده است.
بخش دوم مقاله به نظریههای موجود در زمینة فرهنگ و جهانی شدن اختصاص دارد که طی آن ضمن نقد دیدگاههای ارنست گلنر و والراشتاین ابعاد جریان فرهنگی مانند پیدایی خرده فرهنگها، انتقال فناوری و انتقال سرمایه بررسی میشود.
بخش سوم مقاله در برگیرندة نظریههای موجود درباره رسانه و جهانی شدن است که رویکرد سه دیدگاه مارکسیستی، لیبرالیستی و پسامدرن را در این باره بیان میکند. نویسنده در پایان به نتیجهگیری از مباحث مطرح شده میپردازد"