هر برنامه رادیویی پیام یا پیامهایی دارد که تهیهکننده تلاش میکند در قالب آن، اطلاعات مستقیم و یا غیرمستقیم، شرح یا تفسیر و در واقع سطحی از تحلیل را برای مخاطبان برنامه ارسال کند. البته دریافت صحیح مخاطب تنها بستگی به توانایی و شناخت تهیهکننده برنامه ـ که در چگونگی عرضه پیام متجلی میشود ـ ندارد بلکه به وضعیت دانش و قدرت فهم خود او نیز وابسته است. هر یک از شیوههای گوناگون تحلیل محتوا میتواند وجه خاصی از ویژگیها و یا کارکردهای پیام را مشخص کند. مهمترین کارکرد تحلیل محتوا، بررسی کمی و آماری محتوای آشکار ارتباطات است(دوورژه، 1375: 19ـ 118). در این حالت، تحلیل محتوا یک روش متّکی بر متن است و به همین دلیل از این جهت نیز در بررسی کار رسانههای مکتوب مؤثرتر است. البته برخی متن را فقط مکتوب نمیدانند بلکه صدا و تصویر را نیز جزئی از آن به حساب میآورند. با وجود این، حتی به نظر میرسد همه انواع مختلف تحلیل محتوا نمیتواند به نیاز رسانههای غیرمکتوب، از جمله رادیو در شناخت و تحلیل یک «برنامه» پاسخ کامل بدهد، زیرا دست کم شیوه اجرا و تأکیدهای به جا و نابهجا (بر بخشهایی از متن و حتی چگونگی قطع و وصل آن و نحوه استفاده از موسیقی) میتواند بر درک و استنباط مخاطب اثر بگذارد. شیوههای گوناگون تحلیل محتوا ـ که برای آشنایی، به طور مختصر به آنها اشاره میشود ـ هر کدام در جای خود کاربرد مؤثری در شناخت وجهی از یک متن رسانهای دارند. از این جهت به سادگی نمیتوان بهترین شیوه را انتخاب کرد، اما بر حسب هدفی که از تجزیه و تحلیل یک متن یا یک «برنامه» وجود دارد، باید مناسبترین را به کار برد.