آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

موفقیت یک سازمان و مجموعه، منوط به داشتن بیشترین بازدهی و منفعت با استفاده از منابع (مادی و انسانی) است. از این رو، مدیران سازمان‎ها همواره سعی دارند با به کارگیری سیاست‎ها و روش‎های مختلف، بازدهی مجموعة خود را بالا ببرند. در این راستا، فرایند کنترل نقش مهمّی را در سنجش اهداف، پیگیری و اصلاح امور ایفاء می‎کند. در این مقاله، مفهوم کنترل نه با باورها و برداشت‎های مصطلح منفی، بلکه به عنوان یک ضرورت و عامل موفقیت‎بخش برای رسیدن به اهداف مورد نظر قرار گرفته است. وجود همین برداشت‎های منفی از مفهوم کنترل و عدم اجرای مناسب آن موجب عدم اقبال و کارائی فرایند کنترل در سازمان‎ها شده است. فرایند کنترل، یک مجموعه را به اهدافی نظیر استاندارد کردن عملکردها، حفظ موجودی سازمان، حفظ و ارتقای کیفیت محصولات یا خدمات و کاهش میزان اقتدار و اعمال قدرت مدیران نزدیک می‎سازد. اهداف فوق را می‎توان از طریق انواع منابع کنترل در سازمان از قبیل کنترل سازمانی، کنترل گروهی و کنترل فردی محقق ساخت. برای رسیدن به اهداف فوق، رسیدن به تعریفی درست از فرایند کنترل و به کارگیری صریح آن امری ضروری و حیاتی است. تنها در صورت پیگیری روند منطقی و درست فرایند کنترل است که می‎توان فرایند خودکنترلی (شکل آرمانی و مطلوب کنترل) و مشارکت افراد را در این زمینه عملی ساخت.

تبلیغات