۱.
شاید برای یک دانشجوی مهندسی که با محیط های کاری سر و کار و با کسب وکارهای امروزی آشنایی ندارد، اهمیت داشتن حداقل آگاهی درباره دانش مدیریت و مهارتهای گوناگون آن روشن نباشد، اما برای مهندسی که درگیر کار در سازمانهای امروزی است، اهمیت و لزوم چنین دانشی آشکار است. در پستهای بالاتر؛ یعنی زمانی که یک مهندس با تجربه به پستهای نظارتی یا مدیریتی ارتقا پیدا می کند و بر کار مهندسان دیگر یا مجموعه بزرگ تر از سایر کارکنان سازمان نظارت یا مدیریت می کند، لزوم داشتن دانش مدیریت روشن تر است. بدون داشتن مهارتهای مدیریتی، مهندسی که فقط آموزش فنی دیده است قادر به اداره ی موفقیت آمیز چنین وظایفی نخواهد بود. با توجه به این مطلب و ضرورت برگزاری دوره های اثربخش برای مدیران ارشد، در این مقاله بین نیازهای آموزشی مدیران ارشد با توجه به مهارتهای سه گانه مدیران از دید آقای کتز (مهارت فنی، انسانی، ادراکی) و تعریف مدیریت (نیل به اهداف و رسالتهای سازمانی به صورت کارا و اثربخش) ارتباط برقرار و به موضوع لزوم آموزش مهارتهای مدیریتی به مهندسان با هدف پرورش مدیران بر مبنای مدل شایستگی پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی قرار می گیرد.
۲.
هدف این پژوهش بررسی تأثیر رشته تحصیلی بر درک ریسک فناوریها بوده است. پژوهش حاضر از این نظر اهمیت دارد که تصمیم گیری برای فناوریها به درک ریسک تصمیم گیرندگان بستگی دارد. در این مطالعه درک ریسک دانشجویان رشته های مختلف فنی و مهندسی در سه گروه مهندسی عمران، مهندسی برق و کامپیوتر و مهندسی مکانیک و همچنین، دانشجویان مدیریت کسب و کار (MBA) درخصوص فناوریها بررسی شده است و این موضوع تحلیل می شود که آیا رابطه ای بین این رشته های تحصیلی و درک ریسک فناوری از نظر سلامت و ایمنی، زیست محیطی و اجتماعی وجود دارد یا خیر؟ در گام بعدی با توجه به رشد چشمگیر تعداد دانشجویان رشته های فنی مهندسی که رشته MBA را برای ادامه تحصیل انتخاب می کنند، بررسی می شود که آیا این رشته بر درک ریسک آنان تأثیری دارد یا خیر؟ چهار فناوری مورد مطالعه شامل انرژیهای تجدید پذیر، مهندسی ژنتیک، نانوفناوری و فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نظر به تحلیل استنباطی انجام شده از داده های گردآوری شده در این تحقیق، نتایج نشان می دهند که دانشجویان در تمام رشته ها بالاترین میزان درک ریسک را از مهندسی ژنتیک و پایین ترین میزان درک ریسک را از انرژیهای تجدیدپذیر دارند. دانشجویان رشته MBA در هر چهار فناوری بالاترین میزان درک ریسک تهدیدات اجتماعی را دارند. به طورکلی، دانشجویان رشته های تحصیلی مختلف طی فرایند خودگزینی و اجتماعی شدن درک ریسک متفاوتی از فناوریها دارند.
۳.
ارتقای آموزش مهندسی برای رشد، تولید، پیشرفت فرهنگی و اقتصادی و ایجاد خدمات اجتماعی آینده ضروری است. در دنیای امروز دانشگاهها می توانند مهارتهای لازم و پیشرفت فنی را با ارائه آموزش و پژوهش مناسب تأمین کنند. این آموزش در کشورهای پیشرفته حالتی پویا دارد. در این کشورها افزون بر اینکه دروس نظری و تخصصی به خوبی به دانشجویان آموزش داده می شود و دانشجویان دروس گوناگونی را در زمینه های مختلف مهندسی آموزش می بینند، فعالیت عملی و کارهای آزمایشگاهی برای حضور هر چه بیشتر و حرفه ای تر دانشجویان در صنعت به خوبی در نظر گرفته می شود، به گونه ای که بیشتر واحدهای گذرانده شده به وسیله دانشجویان به صورت آزمایشگاهی یا پروژه هایی است که با صنعت در ارتباط است. در این مقاله رو شهای کارآمد آموزش مهندسی محیط زیست در کشورهای مختلف جهان بررسی و با نظام آموزشی ایران مقایسه شده و نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدیدهای برنامه های گوناگون تجزیه و تحلیل و در نهایت، راهکارهایی در خصوص کارآمد کردن سامانه آموزشی ایران در زمینه مهندسی عمران- محیط زیست ارائه شده است.
۴.
امروزه، بیکاری بعنوان یک معضل اساسی در جامعه، به ویژه در میان دانش آموختگان نظام آموزش عالی کشور، شناخته شده است. این مشکل در بین دانش آموختگان دانشکده های کشاورزی بیشتر از سایر رشته ها به چشم می خورد. به همین دلیل، توسعه توانایی و قابلیتهای کارآفرینی مهندسان کشاورزی، یک عامل مهم برای ساماندهی اشتغال آنان در آینده خواهد بود. هدف کلی این پژوهش ارزیابی مقایسه ای ویژگیهای روانشناختی مؤثر بر نگرشهای کارآفرینانه در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین بود. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل 190 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان بودند که 127 نفر از آنان با استفاده جدول تاکمن به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب از دانشجویان رشته های مختلف بود. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از استادان با تخصصهای مرتبط مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که در حد قابل قبولی بود. براساس نتایج پژوهش، در میان ویژگیهای روانشناختی کارآفرینی، دو خصوصیت ریسک پذیری و خلاقیت دانشجویان زن، در مقایسه با دانشجویان مرد، بالاتر بود. همچنین، تفاوت معنی داری میان دانشجویان مهندسی کشاورزی بر اساس رشته های مختلف تحصیلی در ویژگیهای روانشناختی کارآفرینی به جز قابلیت کنترل درونی وجود نداشت. در نهایت توسعه مهارتهای کسب و کار و ارائه دوره های آموزش کارآفرینی به منظور تقویت قابلیتهای کارآفرینی در دانشجویان و غنی سازی محتوای این دوره ها مرتبط با رشته های مختلف کشاورزی و نیازهای بازار، از طریق تأسیس مراکز کارآفرینی، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری از پیشنهادهای این پژوهش است.
۵.
هدف کلی این تحقیق ارزیابی اثربخشی بیرونی برنامه درسی دوره مدیریت پروژه آموزشکده شرکت صنایع الکترونیک شیراز بر اساس مدل چشم شایستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموختگان رشته مدیریت پروژه آموزشکده شرکت صنایع الکترونیک شیراز است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل چشم شایستگی بود که بین کلیه افراد جامعه توزیع شد. با استفاده از روشهای آمار توصیفی داده ها تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: 1. دانش، مهارت و نگرش دانش آموختگان در بعد شایستگی فنی بالاتر از حد متوسط و پایین تر از حد مطلوب است. 2. دانش، مهارت و نگرش دانش آموختگان در بعد شایستگی رفتاری بالاتر از حد متوسط و پایین تر از حد مطلوب است. 3. دانش، مهارت و نگرش دانش آموختگان در بعد شایستگی زمینه ای بالاتر از حد متوسط و پایین تر از حد مطلوب است.
۶.
در این مقاله ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های توسعه اقتصادی کشور، نقش و وظایف هر یک از این دو نهاد زیربنایی جامعه و موانع ایجاد ارتباطی منطقی و اساسی بین این دو به اختصار بررسی شده است. این واقعیت را باید پذیرفت که مشکلات یاد شده جزئی از موانع توسعه در کشور ما به شمار می رود و از طریق نگرشهای انتزاعی و خلاٌ برنامه ریزیهای توسعه ای مناسب نمی توان به موفقیتهای بزرگ در حل این مسائل دست یافت. علی رغم محدودیتها، الزامات و چالش پیش رو و مسئولیتهای اخلاقی متولیان صنعت و دانشگاه در برابر جامعه باید این واقعیت را پذیرفت که توسعه این رابطه برای هر دو بخش یاد شده سودمند است و لذا، نیازهای داخلی و اقتصادی، این سازمانها را ناگزیر به نزدیکی بیش از پیش و خودجوش به یکدیگر خواهد ساخت. برای بهبود این ارتباط و بر اساس نیازهایی که این دو سازمان به یکدیگر دارند، در این مقاله مدلی برای ارتباط صنعت و دانشگاه ارائه شده است.
۷.
هدف این مطالعه ارزیابی درونی گروه مهندسی الکترونیک دانشگاه شهید بهشتی بود و کوشش شد تا با رویکردی سیستمی وضعیت مؤلفه های عمده و اصلی دروندادی، فرایندی و بروندادی گروه مشخص، نکات قوت و ضعف گروه شناسایی و در نهایت، پیشنهادهایی برای بهبود و ارتقای کیفیت گروه ارائه شود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و هدف آن در زمره تحقیقات کاربردی است؛ جامعه آماری مورد مطالعه مدیرگروه، اعضای هیئت علمی، دانشجویان (کارشناسی و تحصیلات تکمیلی)، دانش آموختگان، مسئولان کتابخانه، رئیس دانشکده و معاونان آموزشی و پژوهشی دانشکده برق و کامپیوتر بوده اند که از این میان، مدیر گروه، اعضای هیئت علمی، مسئولان کتابخانه، رئیس دانشکده، معاونان آموزشی و پژوهشی به طور کامل و از بین دانشجویان کارشناسی 103 نفر، دانشجویان تحصیلات تکمیلی 38 نفر و دانش آموختگان 112 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی نسبی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات و داده های لازم از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه سازمان یافته و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یکراهه و آزمون شفه) استفاده شد. با توجه به نتایج ارزیابی امتیاز نشانگرهای دروندادی گروه مهندسی الکترونیک 92/1، نشانگرهای فرایندی گروه مهندسی الکترونیک 16/2 و نشانگرهای بروندادی گروه مهندسی الکترونیک 86/1 بوده است. به طور کلی، در جمع بندی وضعیت گروه در تمام عوامل مورد بررسی در سطح نسبتاً مطلوب و مشابهی قرار گرفت که حکایت از ضرورت تلاش و فعالیت بیشتر اعضای گروه و مسئولان ذی ربط در تمام عوامل مورد بررسی دارد که از آن جمله می توان به جذب اعضای هیئت علمی با تجربه، به کارگیری روشهای تدریس متنوع و متناسب با برنامه های درسی در فرایند یادهی و یادگیری، هماهنگ کردن موضوعات درسی با نیازهای فرد و جامعه، ایجاد انجمن دانش آموختگان و افزایش کمّی و کیفی امکانات آموزشی و پژوهشی اشاره کرد.