۱.
در رشته ها و زمینه های کلاسیک و نوین مهندسی نظیر برق، مکانیک، الکترونیک، نفت، فنّاوری اطلاعات، مخابرات، مکاترونیک، علوم رایانه، رباتیک، هوش مصنوعی، شناختی و...زبان تخصصی و فنی انگلیسی به عنوان زبان مشترک ارتباطی نشر متون و ارائه شفاهی در همایشهای بین المللی (به ویژه در کشورهای درحال توسعه غیرانگلیسی زبان) پذیرفته شده است. از طرفی با افزایش تحرک و جابه جایی روزافزون نیروی کار در دهکده جهانی نیاز مهند دسان به ارتقای مهارتهای ارتباطی در ابعاد بین المللی موضوعی حیاتی ونشانی از برتری است.این مهارتها نه تنها اهداف اصلی از منظر زبان شناسی نظیر بهبود تلفظ، تسلط بهتر بر واژگان وغیره را در بر می گیرد، بلکه شامل مهارتهای اجتماعی و فرهنگی زبان و همچنین توانایی استفاده از راهبردهای مختلف جبرانی ارتباطی (مانند تفسیر)، هنگامی که معانی زبانی ناکافی به نظر می رسند، می شود. این مقاله، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، با مروری بر مباحث نظری مرتبط و تجربیات نویسنده و ارائه مثالهایی برای ورود به بحث، ابتدا به نقش و تأثیر زبان تخصصی در آموزش مهندسی می پردازند سپس، با اشاره به ویژگیهای اساسی مهارتهای ارتباطی، که لازم است در برنامه های درسی رشته های مهندسی گنجانده شوند، آموزش زبان تخصصی را با در نظر گرفتن فعالیتهایی که نزدیک به شرایط علمی و حرفه مربوط است به عنوان عنصر حیاتیِ آموزش مهند دسان فردا معرفی می کند.
۲.
یکی از موضوعات اساسی در ارزیابی کیفیت برنامه های درسی آموزش عالی میزان توجه به مهارتهای مورد نیاز زمانی و مکانی است. این مطالعه با هدف بررسی میزان دستیابی دانشجویان سال آخر کارشناسی و کارشناسی ارشد فنی مهندسی دانشگاه تبریز به مهارتهای قرن 21 انجام گرفت. روش مطالعه توصیفی پیمایشی بود که 414 نفر از دانشجویان سال آخر دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد فنی مهندسی به صورت تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن از طریق نظر متخصصان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (92/0) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه های درسی هر دو مقطع در حیطه عاطفی بالاتر از میانگین نظری بوده، اما برنامه های درسی دوره کارشناسی در حیطه های شناختی مهارتی و فرهنگی اجتماعی پایین تر از حد متوسط بودند و وضعیت مطلوبی نداشتند، ولی برنامه های درسی دوره کارشناسی ارشد در حیطه های شناختی مهارتی و فرهنگی اجتماعی از حد متوسط تا حدودی بالاتر بودند و وضعیت نسبتاً مطلوبی داشتند. یکی از یافته های جالب توجه این بود که در برنامه های درسی هر دو مقطع توانایی اشتراک دانش پایین تر از میانگین بوده و این ویژگی در برنامه های درسی مورد توجه قرار نگرفته است.
۳.
هدف پژوهش حاضر، بررسی سبکها و شیوه های یادگیری دانشجویان دانشکده مهندسی دانشگاه کاشان است. نوع تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشکده مهندسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 2621 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران، 187 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه سبکهای یادگیری کلب در قالب دوازده پرسش استفاده شد. روایی این پرسش نامه به صورت محتوایی مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، t مستقل و تحلیل واریانس) با استفاده از نرم افزار آماری Spssنسخه 18 انجام گرفت. یافته ها نشان داد شیوه یادگیری دانشجویان دانشکده مهندسی، بیشتر مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال است و تجربه عینی کمترین میانگین را دارد. همچنین سبک یادگیری دانشجویان دانشکده مهندسی، بیشتر جذب کننده و همگراست و سبک انطباقی کمترین میانگین را دارد. باتوجه به اینکه سبک یادگیری اکثر دانشجویان از نوع همگرا و جذب کننده است، پیشنهاد می شود از روش های آموزشی نوین مثل بحث گروهی، تفکر گروهی،و حل مسئله در آموزش این گروهها استفاده شود.
۴.
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده دانشگاه اصفهان است. روش تحقیق در این پژوهش، روش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، دانش آموختگان کارشناسی مهندسی IT و مهندسی مکانیک دانشگاه اصفهان، شامل 320 نفر است. به این منظور، برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد نمونه 170 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه (محقق ساخته) است و پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ 90/0 به دست آمد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. نتایج نشان داده است؛ 1 در واقع میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده، بیشتر از سطح متوسط است، 2 میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده در بُعد اهداف، بیشتر از سطح متوسط است، 3 میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده در بُعد محتوا، بیشتر از سطح متوسط است. 4 میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده در بُعد روش تدریس، کمتر از سطح متوسط است، 5 میزان رضایت دانش آموختگان فنی مهندسی از برنامه درسی تجربه شده در بُعد ارزشیابی، در سطح متوسط است.
۵.
توجه به انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان جایگزین انرژیهای فسیلی، باعث توسعه علمی و فنی کشورهای مختلف در این زمینه شده است. دانش انرژیهای تجدیدپذیر شامل مجموعه ای از علوم و فنون مهندسی است که ماهیت میان رشته ای آن را آشکار می کند. با توجه به گستردگی منابع تجدیدپذیر مانند انرژیهای خورشیدی، باد، زیست توده و زمین گرمایی در ایران، گسترش آموزش و پژوهش به همراه صنعت و فناوری در این زمینه امری اجتناب ناپذیر است. در این مقاله، ابتدا ضرورت آموزش انرژیهای تجدید پذیر به عنوان یک رشته میان رشته ای و با توجه اهداف سند جامع علمی کشور، یعنی تربیت نیروی انسانی توانا در تولید علم و فناوری، مورد بحث قرار می گیرد. سپس، مروری بر تجارب و برنامه های آموزش انرژیهای تجدید پذیر در چند کشور جهان و مقایسه ای با برنامه های در حال اجرا در دانشگاههای ایران صورت می گیرد. در پایان، راهکارها و پیشنهاداتی در زمینه آموزش انرژیهای تجدید پذیر که توسعه پایدار را در پی داشته باشد، ارائه می شود.
۶.
یکی از راهبردهای اصلی نظامهای آموزشی در جهت بهبود کیفیت تدریس، افزایش مهارتهای اقدام پژوهی آموزشگران بوده است. هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت مهارتهای اقدام پژوهی استادان رشته های مهندسی بود. جامعه آماری تحقیق تمام اعضای هیئت علمی رشته های مهندسی دانشگاه کاشان (113 نفر) بودند که تعداد 88 نفر از آنها از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته اقدام پژوهی بود که مهارتهای اقدام پژوهی استادان را در چهار مؤلفه (تشخیص موضوع، نگرش به اقدام پژوهی، مهارتهای گردآوری اطلاعات و اقدامات پژوهشی عملی) می سنجید. روایی پرسش نامه به صورت محتوایی مورد تأیید کارشناسان قرار گرفت. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. یافته ها نشان داد میانگین نمره مهارتهای اقدام پژوهی استادان (4/123) بالاتر از نمره ملاک (108) بود. مهارتهای تشخیص موضوع استادان و نگرش به اقدام پژوهی استادان، بالاتر از نمره ملاک، مهارت گردآوری اطلاعات استادان در حد متوسط و مهارت اقدامات عملی در رابطه با پژوهش استادان پایین تر از حد متوسط بود.
۷.
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی فراگیران به عنوان حلقه پایانی نظام یادگیری در هر نظام آموزشی و در رشته های فنی مهندسی برای تربیت دانش آموختگانی کارآمد از اهمیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با هدف شناسایی و تفسیر عوامل مؤثر بر تغییر نمرات استادان در پایان ترم تحصیلی انجام شد. به این منظور ابتدا براساس طرحی تفسیری مطالعه ای کیفی انجام شد و 22 مصاحبه با استادان رشته های فنی مهندسی دانشگاههای مازندران و گلستان انجام شد. مصاحبه ها از طریق روش تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و به مقوله بندی داده های گردآوری شده پرداخته شد. نتایج نشان داد شش مؤلفه مصلحت اندیشی، سطحی نگری، نجات بخشی، رودربایستی، جهت گیری سیاسی، و بی تفاوتی می تواند به عنوان عوامل مؤثر بر نمره گذاری استادان مشارکت کننده در پژوهش شناسایی شود. این مقوله ها نشان داد نظام ارزشیابی با تساهل و تسامح برخی از استادان با بی معنایی و بی عدالتی رو به رو است. زیرا با تغییر نمره از جانب آنان، نظام ارزشیابی معنای واقعی خود را از دست می دهد. سپس با روش زمینه یابی به آزمون اطلاعات از طریق پرسش نامه پرداخته شد. نمونه پژوهش در بخش کمّی شامل 131 عضو هیئت علمی رشته های فنی مهندسی دانشگاههای مازندران و گلستان بود. تحلیل داده های کمّی با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمونt تک نمونه ای و آزمون w (برای تعیین وزن عوامل) انجام شد. نتایج نشان داد تمام شش مؤلفه بر رفتار نمره گذاری استادان تأثیر معناداری دارند. مصلحت اندیشی (45/0)، سپس سطحی نگری (28/0) و نجات بخشی (24/0) به ترتیب دارای بیشترین وزن در بین عوامل بودند.