۱.
مهندسی پدیدهای جهانی است، پس باید به آموزش آن نیز به عنوان امری جهانی نگاه کرد. از ابتدای قرن حاضر مسئله تحرک بیشتر مهندسان و ادامه تحصیل یا اشتغال به کار آنها در خارج از مرزهای ملی، به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر، بیش از پیش خود نمایی کرده است. در چنین شرایطی، آموزشهای کسب شده توسط دانش آموختگان مهندسی می باید از حداقلی از استانداردها برخوردار باشد. در یکی دو دهه گذشته، نهضتی جهانی برای بازنگری آموزش مهندسی، ارزشیابی نتایج آن و ایجاد همگرایی بین ارزشیابیهای صورت گرفته در کشورهای مختلف صورت گرفت. اصل مورد توافق در تقریباً همه این بررسیها برداشتن تمرکز از ورودیهای آموزش (آنچه دانشگاه عرضه می کند) و تمرکز آن بر خروجیها (آنچه دانشجویان کسب کرده اند) بوده است. بدین منظور، حداقل دستاوردهای مورد انتظار از یک دانش آموخته مهندسی تعیین شده است. در فهرست این دستاوردها علاوه بر داشتن دانش لازم در ریاضیات، علوم و مبانی مهندسی و نیز توانایی طراحی و اجرای عملیات مهندسی، بر مهارتهایی چون توانایی برقراری ارتباط مؤثر و کارگروهی و نگرش مثبت به آموزش مداوم و اخلاق حرفه ای تأکید شده است. توافق در خصوص دستاوردهای پایه آموزش مهندسی زمینه لازم را برای دستیابی به الگوی یکنواخت ارزشیابی در سطح بین المللی فراهم کرده است. در این مقاله ضمن مرور اقدامات صورت گرفته در کشورها و در سطح بین المللی، در زمینه ارزشیابی برنامه های آموزش مهندسی پیشنهادهایی برای ارتقای جایگاه کشور ایران در این نهضت جهانی عرضه شده است.
۲.
توانایی حرفه ای را می توان ارتباط پیچیده ای میان سه مقوله دانش، مهارت و نگرش به حساب آورد. بدین منظور، یک برنامه آموزش مهندسی باید بتواند دانش آموختگانی تربیت کند که ضمن داشتن دانش کافی از مبانی علوم و مهندسی، مهارت و توانایی در ارتباطات، کارگروهی و خود آموزی و نیز نگرش درستی به محتوای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مهندسی و آموزش مداوم داشته باشند. هر برنامه آموزش مهندسی باید علاوه بر اهداف تعریف شده، نظامی برای ارزیابی دستاوردها؛ یعنی میزان دستیابی به این هدفها داشته باشد تا بتواند میزان آمادگی دانش آموختگان خود را برای مواجهه با واقعیتهای دنیای کار ارزیابی کند. در کشور ما، با وجود افزایش بی سابقه تعداد مراکز آموزشی و تنوع برنامههای درسی در طی دو دهه گذشته، توجه مشابهی به ارزیابی مستقل برنامه های آموزشی و محصولات آنها؛ یعنی دانش آموختگان صورت نگرفته است. به دنبال تأسیس انجمن آموزش مهندسی ایران در سال 1388، برقراری سازکاری برای ارزشیابی برنامه های آموزش مهندسی در دستورکار قرار گرفت. در همین خصوص، سازمان ارزشیابی آموزش مهندسی ایران، شکل گرفت. فرایند ارزشیابی مورد نظر این سازمان متشکل از دو مرحله ارزیابی درونی و بیرونی است. ارزیابی درونی توسط خود مؤسسه آموزشی و با در نظرگرفتن ملاکهای از پیش تعیین شده صورت می گیرد. ارزیابی بیرونی را نیز سازمان ارزشیابی انجام می دهد و با توجه به گزارش ارزیابی درونی، میزان دستیابی به دستاوردهای آموزش مهندسی و بهبود کیفیت برنامه را می سنجد. در مقاله حاضر سازکاری برای اجرای فرایند ارزشیابی برنامه های آموزش مهندسی ایران، شامل ارزیابیهای درونی و بیرونی، عرضه می شود
۳.
فرهنگ کیفیت زیر مجموعه ای از فرهنگ سازمانی به شمار می آید که هدف آن ارتقای مستمر کیفیت است. بر این اساس، فرهنگ کیفیت در یک دانشگاه را می توان در بر دارنده مجموعه باورها، روابط، گرایشها، ارزشها و امور مشترکی دانست که اعضای هیئت علمی، مدیران و سایر کارکنان دانشگاه برای بهبود و تضمین کیفیت فعالیتهای دانشگاه انجام می دهند. فرهنگ کیفیت شامل دو بخش است: الف) روانشناختی/ فرهنگی؛ ب) فرایندهای رسمی بهبود کیفیت. جنبه روانشناختی فرهنگی کیفیت را می توان در سطح فردی و جمعی مد نظر قرار داد. همچنین، فرایندهای رسمی بهبود کیفیت در بر دارنده فرایند تعریف کیفیت، الگو سازی، تدوین ابزار اندازه گیری و نیز فرایند گردآوری داده ها، اطلاعات، قضاوت در باره کیفیت، تدوین گزارش و بالاخره، اقدام برای بهبود و تضمین کیفت است. در این مقاله ابتدا به مجموعه باورها، ارزشها، گرایشها، انتظارات و امور مشترکی اشاره شده است که لازم است اعضای هیئت علمی، مدیران و سایر کارکنان یک دانشگاه در خصوص فرایند بهبود مستمر کیفیت در یک دانشگاه سهیم باشند. پس از آن، درباره ضرورت تعهد اعضای هیئت علمی در قبال دستیابی به کیفیت در سطح گروههای آموزشی در فرایند ارزیابی درونی و برونی بحث و سپس، مؤلفه ساختاری/ مدیریتی بهبود کیفیت به عنوان بخش انکار ناپذیر فرهنگ کیفیت، تحلیل شده است. سرانجام، به چگونگی اشاعه فرهنگ کیفیت در دانشگاه، به ویژه در گروههای آموزشی مهندسی، پرداخته شده است.
۴.
مؤسسات آموزش عالی برای تحول سازمانی و ارتقای کیفیت علمی با فرصتها و چالشهای زیادی رو به رو هستند. برخی از این چالشها عبارت اند از: انتظارات فزاینده در خصوص کیفیت برنامه های آموزش عالی، مرتبط کردن برنامه ها با تغییرات اجتماعی و اقتصادی، تحولات تکنولوژیکی، تغییرات در جمعیتهای دانشجویی، پارادایمهای متغیر در خصوص تدریس و یادگیری کارآمد و خلاق. علاوه بر این، در جهت حرکت به سوی جامعه دانایی محور، ضرورت بازآموزی اعضای هیئت علمی و بهبود مستمر روشهای آموزش عیان است. شکی نیست که این مسائل روشهای سنتی جوامع دانشگاهی را به چالش کشانده است. در چنین محیط پویای دانشگاهی، ضرورت ارتقای عملکرد اعضای هیئت علمی آشکار می شود. هدف آموزش مهندسی برآورده کردن نیاز کسب و کار مهندسی است. بالتبع آموزش ارائه شده مستلزم توسعه مهارتهای لازم برای کاربردی کردن دانش کسب شده است. اعضای هیئت علمی به عنوان مجریان آموزش نقش کلیدی در کیفیت آموزش و به تبع آن در کیفیت کل نظامهای آموزشی ایفا می کنند. از این رو، ارتقای کیفیت آموزشی اعضای هیئت علمی اهمیت دو چندان پیدا کرده است. بهبود فعالیتهای اعضای هیئت علمی نه تنها نیازمند تخصص در رشته علمی خاص، بلکه مستلزم تقویت مهارتها و تخصصهای دیگری نظیر روانشناسی یادگیری، فنون ارزشیابی آموخته ها، مدیریت و سازماندهی فرایندهای آموزشی و گروهی است. این گونه صلاحیتها لزوماً به رشته تخصصی علمی اعضای هیئت علمی مربوط نمی شود. از اعضای هیئت علمی دانشگاهها انتظار می رود نقشهای گوناگونی را ایفا و در هر نقش در بالاترین سطح حرفه ای عمل کنند. در این مقاله سه سؤال پژوهشی به طور خاص بررسی شده است: 1- ماهیت مفهومی تدریس و یادگیری چیست؟ 2- مؤلفه های تشکیل دهنده فرایند تدریس یادگیری کدام ا ند؟ 3- میزان اهمیت هر یک از مؤلفه های تشکیل دهنده فرایند تدریس یادگیری چقدر است؟
۵.
جهانی شدن و توسعه اقتصادهای دانش محور موجب ایجاد تغییرات اساسی در ساختار و وظائف آموزش عالی در سراسر دنیا شده است. ارزش ملتها بیشتر از منابع مادی در دسترس شان به افراد، مدیریت و دولتهایشان بستگی دارد. آموزش اثربخش باعث بهبود زیربنای علمی ملتها می شود و به همین دلیل، نقشی اساسی در آینده بازی می کند. تفکر راهبردی سازمانها را برای رویارویی و انطباق موفقیت آمیز با شرایط آینده توانمند می سازد. برنامه های راهبردی رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را که به سند چشم انداز اشاره دارد، تشریح می کند و به واسطه شناخت بهتری که از محیط به دست می دهد، سازمان را در بهبود عملکرد یاری می کند. لذا، ارزیابی محیط رقابتی سازمان و موقعیت راهبردی آن در فرایند برنامه ریزی راهبردی اهمیت ویژه ای دارد]1[. دانشگاه محلی است که دروندادهای آن شامل سرمایه، ساختمان، تجهیزات، برنامه، امکانات و نیروی انسانی است و فراگرد دانشگاه شامل آموزش، پژوهش و عرضه خدمات، حفظ و انتقال میراث فرهنگی و فناوری است و بروندادهای آن در برگیرنده نیروی انسانی متخصص و خبره در زمینه نوآوری، اختراع، اکتشاف علمی، تولید و گسترش مرزهای دانش است. امّا به دلیل ناکارآمدی نظامهای دانشگاهی برای بارآموزشی دانشگاهها و اعضای هیئت علمی، امکان پژوهش مؤثر فراهم نمی شود و سنّت دیرین جزوه نویسی بر آموزش حاکم است و به دلیل نبود یک نظام منسجم و به واسطه برخی سیاستهای نادرست، محیط دانشگاه در حال تبدیل شدن به یک محیط آموزشی صرفاً سنتی و بدون بهره وری است ]2[. این پژوهش که به شیوه کیفی و با استفاده از مصاحبه های عمقی با خبرگان انجام شده است، در پی شناسایی موانع اساسی برنامه ریزی مؤثر دانشگاهی و کیفیت و بهره وری است.
۶.
رشته مهندسی صنایع به عنوان یکی از رشته های نسبتاً جدید در بین رشته های مهندسی در طول سالهای اخیر تغییرات چشمگیری داشته و در شاخه های متنوعی توسعه یافته است. در کشور ایران نیز این رشته از سابقه زیادی برخوردار نیست، ولی در طی دهه اخیر با رشد چشمگیری همراه بوده است. کشف جایگاه ایران در رشته مهندسی صنایع می تواند به تعیین مسیر حرکت آن در آینده کمک کند. بدین منظور تعداد87150 مقاله مرتبط با رشته مهندسی صنایع که در50 سال اخیر در 54 نشریه بین المللی منتشر شده است، تحلیل شد. اطلاعات مقالات در یک بانک اطلاعاتی ذخیره و از آن تعداد 101 نام کشور محل انتشار از داده ها استخراج شد. سپس، با تجزیه و تحلیل روند 50 سال گذشته مقالات سعی شد روند گسترش مقالات در مناطق مختلف جغرافیایی مشخص شود. کشورهای آمریکای شمالی، آسیای شرقی و اروپای غربی بیشترین تعداد انتشار مقاله را به خود اختصاص داده اند. پس از آن جایگاه هر یک از کشورها و به خصوص جایگاه کشور ایران به صورت تجمعی در بین همه کشورها مشخص شد که نتایج نشان می دهد که ایران جایگاه 22 را دارد. پس از آن شمار مقالات منتشر شده 15 سال اخیر کشور ایران با کشورهای همسایه و منطقه خاور میانه مقایسه شد. یافته ها حاکی از آن است که ایران جایگاه دوم را در این سالها کسب کرده است. این در حالی ست که کشور ایران در خصوص رشد تعداد مقالات در سالهای اخیر در منطقه رتبه نخست را دارا ست
۷.
هدف کلی این پژوهش تحلیل دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه کشاورزی در خصوص موانع کاربرد آموزش تلفیقی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن شامل 110 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین اهواز و دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 75 نفر با استفاده از روش طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب تعیین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از استادان و صاحبنظران و اعتبار آن با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا (81/0=α) محاسبه شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی، چهار دسته عوامل موانع شخصی، موانع زیرساختی و تجهیزاتی، موانع اقتصادی و موانع مهارتهای مدیریتی و سازمانی به عنوان عوامل بازدارنده توسعه و کاربرد آموزشهای تلفیقی در مجموع 165/54 درصد از واریانس کل عوامل را تبیین کردند