۱.
آموزش الکترونیکی و نفوذ آن در نظام آموزش عالی با شیوع بیماری کووید-19 به طور چشم گیری در دنیا افزایش یافته و شیوه آموزش مرسوم را به شکل غیر قابل باوری تغییر داده است. در ایران نیز همچون سایر کشورهای دنیا، از اوایل شروع بیماری همه گیر، آموزش چهره به چهره جای خود را به آموزش الکترونیکی در تمامی مراکز آموزشی داده است. از جمله معضلات و چالش های آموزش مجازی، اطمینان از پیشرفت تحصیلی مناسب دانشجویان و نحوه ارزیابی دانشجویان در این شیوه از آموزش است. در این پژوهش ضمن اشاره مختصر به روش های معمول در ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان، چند نمونه مختلف از ارزیابی با بازخورد معرفی شده و اهمیت این شیوه از ارزیابی در کمک به پیشرفت تحصیلی دانشجویان بررسی شده و به دستاوردهای مهم آن اشاره گردیده است. در این شیوه از ارزیابی، ضمن امکان بررسی پیشرفت تحصیلی دانشجویان، به پیشرفت تحصیلی دانشجویان در حین ارزیابی نیز کمک شایان توجهی می شود. در این راستا این روش از آزمون در بعضی از دروس مقطع تحصیلی کارشناسی دانشکده مهندسی و دانشکده علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شده و به تحلیل آن پرداخته شده است. نظر برخی از دانشجویان دروس مذکور نیز آورده شده و مورد بررسی قرار گرفته است.
۲.
در دهه اخیر فنّاوری اطلاعات به عنوان عامل کلیدی توسعه همه جانبه کشورهای جهان و از جمله کشورهای منطقه چشم انداز 1404 معرفی شده و به ویژه در بازساختاردهی و بازطراحی نظام آموزش عالی این کشورها به کارگرفته شده است. با توجه به ضرورت پیاده سازی دوره های آموزش الکترونیکی در مواجهه با پاندمی کرونا، این مقاله درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که چرا دانشگاه های ایران در عرصه آموزش های الکترونیکی (به عنوان مهم ترین نمود آموزش غیرحضوری در عصر اطلاعات) ناموفق بوده اند؟ بدین منظور با تبیین مدلی برای ارزیابی توانایی دانشگاه ها برای بهره مندی از یادگیری الکترونیکی، تلاش می شود در مطالعه ای تطبیقی چهار دانشگاه مهم ایران با چهار دانشگاه مهم ترکیه در مواجهه با پاندمی کرونا مورد مطالعه قرارگیرد. بدین منظور با اعزام گروهی متخصص به دانشگاه های مذکور وگردآوری داده های واقعی و میدانی، میزان توانمندی آنها برای ایجاد محیط یادگیری الکترونیکی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج این پیمایش نشان می دهد میزان توانمندی دانشگاه های منتخب ترکیه در سطح «متوسط و بالاتر از متوسط» قرار دارد اما توانمندی دانشگاه های منتخب ایران در سطح «نسبتاً ضعیف» برآورد می شود. در پایان بر اساس تحلیل دلایل عدم موفقیت دانشگاه های منتخب کشور در تحقق یادگیری الکترونیکی، به ویژه در مقایسه با دانشگاه های هم تراز کشور رقیب، رهنمودهایی برای برنامه ریزی و سیاستگذاری منسجم تر ارائه شد.
۳.
هدف از این پژوهش، ارائه چارچوبی برای توسعه سرمایه انسانی دانشجویان مهندسی مبتنی بر برنامه های منتورینگ می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش کیفی فراترکیب استفاده شده است. بنابراین جستجوی کلیدواژه های تخصصی پژوهش، منتورینگ دانشجویان مهندسی، منتورینگ دانشجویان آموزش عالی در پایگاه های معتبر علمی، ساینس دایرکت، اشپرینگر، ویلی آنلاین، اریک، سیج، امرالد در بازه زمانی (2000 - 2021) انجام شد. سرانجام 72 پژوهش برای تحلیل انتخاب شدند. یافته ها در بخش نخست دربرگیرنده مضامین دانشگاهی (رهبری دانشگاه، مدیریت دانشگاه)، ارتباطی (ارتباطات درون دانشگاهی و برون دانشگاهی)، ظرفیت های نرم (هنجارهای فرهنگی و هنجارهای اخلاقی)، پیش از اجرای برنامه (برنامه ریزی مقدماتی، آماده سازی)، حین اجرای برنامه (مدیریت اجرای برنامه، شیوه اجرای جلسات)، نظارت و ارزشیابی اجرای برنامه (نظارت بر اجرا، ارزشیابی برنامه)، پیامدهای اجرای برنامه (دانشجویی و دانشگاهی) می شدند. در بخش دوم یافته در قالب مضامین ویژگی های اعضای هیئت علمی (ویژگی عمومی استاد، ویژگی علمی استاد)، ویژگی های دانشجو (ویژگی عمومی دانشجو، ویژگی علمی دانشجو)، ویژگی های مشترک (ویژگی های مشترک عمومی، ویژگی های مشترک علمی) دسته بندی شدند. در پایان توصیه های سیاستی برای نظام آموزش عالی مهندسی ایران ارائه شده است.
۴.
مقاله حاضر در جستجوی شناخت نوع مواجهه با طراحی محیط های یادگیری کارآموزی دانشجویان رشته مهندسی است. روش تحقیق توصیفی و تحلیل اسناد بود. در تحلیل برنامه درسی تجربه شده، جامعه آماری شامل دانشجویان مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد که واحد کارآموزی را گذرانده بودند و تعداد آنها 250 نفر می شد. تعداد 135 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه محقق ساخته که شامل 23 گویه و مطابق با نه عنصر برنامه درسی بود، پاسخ دادند. در تحلیل برنامه درسی قصد شده 6 سند برنامه درسی به صورت نمونه هدفمند انتخاب شد. نتایج با استفاده از آزمون ناپارامتریک خی دو یک بعدی (کای مربع) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، دانشجویان برنامه درسی تجربه شده را از لحاظ ابعادی مانند تناسب محتوا با فعالیت های حرفه ای و نیازهای علمی صنعت را مغفول(p<0/001) و در بقیه موارد نوع طراحی آموزشی را به طور معناداری به صورت طراحی آموزشی جزءنگر (p<0/05) ارزیابی کردند. نتایج مربوط به برنامه درسی قصد شده از طریق بررسی برنامه درسی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ارزیابی طرح درس های اعضای هیئت علمی دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز نشان داد که طراحی محیط های یادگیری کارآموزی مغفول مانده است. اتخاذ رویکرد کل نگر مبتنی بر محیط های یادگیری تکلیف محور به عنوان رویکرد بدیل در طراحی آموزشی کارآموزی پیشنهاد می شود.
۵.
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی متغیرهای فرسودگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان فنی مهندسی بر اساس متغیرهای تفکر انتقادی و روحیه کارآفرینی انجام یافته است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی فنی و مهندسی دانشگاه تبریز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 318 نفر (121 دختر و 197 پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه تفکر انتقادی ریکتس، روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران و اهمال کاری تحصیلی سواری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد میزان متغیرهای تفکر انتقادی و روحیه کارآفرینی بالاتر از حد متوسط بوده و میزان متغیرهای فرسودگی و اهمال کاری تحصیلی پایین تر از حد متوسط می باشد. همچنین متغیر تفکر انتقادی با ضریب بتای (20/0-=B) متغیر اهمال کاری تحصیلی را 14/0 و با ضریب بتای (30/0-=B) متغیر فرسودگی تحصیلی را 22/0 به طور منفی پیش بینی می کند اما پیش بینی روحیه کارآفرینی معنادار نیست. به طورکلی نتایج نشان داد متغیر تفکر انتقادی نقش معناداری در پیش بینی فرسودگی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان فنی و مهندسی دارد.
۶.
کسب اعتبار بین المللی و اثرگذاری محلی - منطقه ای از راهبردهای اصلی دانشگاه نسل چهارم است، پاسخگویی به مسائل و چالش های جامعه و سایر نهادهای اجتماعی نیز از مأموریت های محوری آن است. لذا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تعیین مؤلفه های مؤثر بر پیدایش و ارتقای دانشگاه های نسل چهارم بوده است. روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. به منظور گردآوری اطلاعات از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها از طریق کدگذاری و تحلیل محتوای مضامین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. حجم نمونه ها نیز بر اساس قاعده «اشباع نظری» به تعداد 15 نفر از خبرگان و صاحب نظران نظام آموزش عالی تعیین شدند. نتایج بیانگر این است که مؤلفه های اصلی در ارتقای دانشگاه نسل چهارم عبارت از: نیروی انسانی متعهد، پاسخگویی، توسعه دانش اجتماعی، حفظ استقلال دانشگاهی و منابع مالی مستقل، توسعه تعاملات، ایجاد ساختار انعطاف پذیر، داشتن فرهنگ سازمانی نوآورانه، مدیریت دانشگاه حساس به جامعه، نیازسنجی، استقرار نظام تنظیم کیفیت خدمات، توسعه فناوری و نوآوری می باشند. بنا به یافته های این مطالعه، تقویت مؤلفه های مؤثر در پیدایش و شکل گیری دانشگاه نسل چهارم ضروری است. براین اساس، مسئولان نظام آموزش عالی کشور باید زمینه لازم جهت تحقق این مهم را فراهم نمایند. این امر باتوجه به بافتار محلی و میزان آمادگی دانشگاه ها، می تواند متفاوت باشد و در درون خود الگوهای متفاوتی از جامعه گرایی را خلق کند. درهرحال، دانشگاه ها باید ازنظر زیرساخت های فکری و مدیریتی مهیا باشند.
۷.
توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه به دلیل اثرات و پیامدهای مثبت آن در ایجاد تحولات فناورانه، اقتصادی و اجتماعی مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران دانشگاهی و صنعت قرار داشته است. پژوهش حاضر با استفاده از مدل معادلات ساختاری به روش کمی و کیفی جهت بررسی مؤلفه های مؤثر در این ارتباط صورت پذیرفته است. با استفاده از فرمول کوکران 337 نفر از مجموع 1486 نفر جامعه پژوهش شامل رؤسای دانشگاه ها و دانشکده های دانشگاه آزاد مستقر در تهران و مراکز ارتباط با صنعت انتخاب گردیدند. جهت بررسی کمی از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه تدوین شده توسط محقق استفاده گردید و تحلیل داده ها به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای 16 SPSS و Smart PLS انجام شد. سه بعد فردی (مؤلفه های فکری، نگرشی، مهارتی)، سازمانی (مؤلفه های قانونی و حقوقی، فرهنگی، مدیریتی) و محیطی (مؤلفه های ویژگی های صنعت، زیرساختی) به همراه چهارده مؤلفه و 55 شاخص استخراج گردید. برای بررسی برازش مدل، به بررسی X2, R و RS؛ پرداخته شد که وجود X2 پایین و نسبت کای دو به درجه آزادی کمتر از سه، نشان دهنده برازش مناسب مدل بود. در این میان بعد سازمانی با بار عاملی 979٪ بیشترین اولویت را به خود اختصاص داد.