آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

زمینه: توانمندسازی از دیدگاه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهم ترین دیدگاه ها، توانمندسازی روانشناختی می باشد. آموزش مبتنی بر علوم اعصاب به مطالعه ویژگی های مرتبط با توانمندسازی روانشناختی کارکنان کمک می کند تا در کنار تدوین و توسعه سازمانی و فرهنگ سازمان، ویژگی های روانشناختی کارکنان از منظر دیگری بررسی شوند. علوم اعصاب تربیتی می تواند در پاسخگویی به سؤالاتی که مطالعات فعلی علوم سازمانی قادر به حل آن ها نیست، کارگشا باشد. شناسایی شاخص های مؤثر بر طراحی آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی در مطالعات پیشین کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی، شناسایی و به کارگیری شاخص های علوم اعصاب تربیتی در آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس یک طرح آمیخته (با رویکرد کیفی و کمی) انجام شد. بخش کیفی شامل تحلیل محتوای استقرایی و بخش کمی نیز دربرگیرنده اعتباریابی درونی از نظر متخصصان علوم اعصاب به روش پیمایش پرسشنامه ای بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از سال 1380 تا 1401 و در بخش کمی، متخصصان حوزه علوم اعصاب تربیتی و یادگیری و متخصصان تکنولوژی آموزشی داخل کشور بودند. نمونه آماری برای تعیین شاخص های علوم اعصاب تربیتی تعداد 7 کتاب و 18 مقاله بود که به صورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. نمونه بخش کمی شامل تعداد 19 نفر از خبرگان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، انتخاب شدند که از این تعداد 10 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا از اسناد و بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 4 گویه ای لیکرتی انجام شد. یافته ها: از تحلیل محتوای انجام شده در این پژوهش، 26 شاخص از اصول علوم اعصاب تربیتی که قابلیت به کارگیری در تدوین آموزش های سازمانی را داشته باشند، استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج حاصله از اعتباریابی درونی شاخص های مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی نشان داد، شاخص های کشف شده در پژوهش حاضر برای آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی از اعتبار لازم برخوردار است.

تبلیغات