زمینه: پژوهش های زیادی به تأثیر رابطه والدگری - فرزندی و تعاملات خانوادگی بر سازش جویی های آینده از جمله تعهد بعد از ازدواج تأکید دارند. در این میان رشد مفهوم تمایزیافتگی خود در درون خانواده به معنای نظم جویی هیجانی و مدیریت اضطراب می تواند بر روابط همسران تأثیر بگذارد. اما در پژوهش ها ارتباط این متغیرها در یک مدل ساختاری مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف از این پژوهش تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی وگرایش به پیمان شکنی با میانجی گری تمایزیافتگی خود بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد متأهل شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه شامل 349 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کیفیت خانواده استاوت و همکاران (1985)، مقیاس تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (۱۹98) و مقیاس خیانت مارک واتلی (2006) بود که توسط شرکت دهندگان تکمیل گردید. همچنین به منظور بررسی روابط میان متغیرها، از روش معادلات ساختاری، آزمون همبستگی میان متغیرها و آزمون بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (0/98= CFI ، 0/98= IFI ، 0/05= RMSEA ). همچنین کیفیت خانواده اصلی رابطه مستقیم با گرایش به پیمان شکنی (0/03) ندارد و به صورت غیرمستقیم از طریق تمایزیافتگی بر پیمان شکنی تأثیر دارد 0/20). به این معنا که تمایزیافتگی خود در رابطه بین کیفیت خانواده اصلی و پیمان شکنی نقش میانجی دارد 0/24). نتیجه گیری: کیفیت ضعیف خانواده که منجر به سطح پایین تمایزیافتگی خود در افراد می شود، احتمالا منجر به پیمان شکنی در زندگی بعدی با همسر می شود. تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است تا بتوان آموزش های مناسب کیفیت روابط والدگری فرزندی را بهبود بخشید.