زمینه: مرور ادبیات پژوهشی نشان می دهد، کمیت و شدت تعارضات میان همسران شاغل نسبت به زوجین تک شاغل، وضعیت متفاوتی پیدا می کند. به نظر می رسد یکی از عوامل مؤثر بر تعارضات این نوع زوجین، مؤلفه های شناختی است. ازاین رو، مسئله اصلی در مطالعه حاضر این بود که تجارب زیستۀ همسران شاغل از مؤلفه های شناختی مؤثر بر تعارضات، چگونه است؟ هدف: مطالعه حاضر با هدف کشف تجارب زیستۀ همسران شاغل دارای تعارض از مؤلفه های شناختی مؤثر بر تعارضات زوجی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری در سال 1397 در شهر نورآباد انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 12 زوج هر دو شاغل دارای تعارض(با اذعان زوجین به تعارض و کسب نمرۀ 187 یا بالاتر از آن در پرسشنامه MCQ ) با روش نمونه گیری هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تانر که دارای ماهیت تیمی بوده و در پدیدارشناسی تفسیری مرسوم است، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی، غفلت شناختی (در بردارندۀ 2 مضمون فرعی؛ ضعف در آگاهی و استعاره های بدبینانه) و آسیب پذیری شناختی (دربردارندۀ 3 مضمون فرعی؛ باورهای معیوب، نگرش های منفی و سازه های شناختی ناکارآمد) شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مؤلفه های شناختی در شروع و تشدید تعارضات میان همسران شاغل نقشی اساسی دارند. آگاهی از این مؤلفه های شناختی و مدیریت آنها می تواند در کاهش تعارضات زوجی در این نوع سبک زندگی تأثیرگذار باشد