زمینه: نظریه خودمختاری رویکردی در ارتباط با انگیزه های بشریت، رشد روانی و سلامت ذهنی است که بر اهمیت منابع درونی تکاملی برای تحول شخصیت و خودتنظیمی رفتاری تأکید می کند. بنابراین حیطه پژوهش های این نظریه، میل ذاتی شکوفایی نیازهای بنیادی روانی است که پایه و اساس خودانگیختگی و یکپارچگی شخصیت است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ارضای نیازهای بنیادی روانی در رابطه بین انواع دلبستگی و میزان رضایت از زندگی است. روش: ۲۵۱ نفر از دانشجویان در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور (۱۹۷۸)، پرسشنامه رضایت از نیازهای بنیادی روانی دسی و رایان (۲۰۰۰) و پرسشنامه رضایت از زندگی اِد دینر و همکاران (۱۹۹۳) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ارضای نیاز های بنیادین (نیاز به شایستگی و ارتباط) در پیش بینی رضایت از زندگی توسط دلبستگی ایمن نقش واسطه ای ایفا می کند؛ نتیجه گیری: بنابر این یافته ها می توان گفت دلبستگی ایمن زمانی که با نیازهای بنیادین همراه شود، رضایت از زندگی را پیش بینی می کند. همچنین دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دو سوگرا از طریق ارضا و عدم ارضای نیازهای بنیادین، رضایت از زندگی را پیش بینی می کند.