آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

زمینه: میگرن از اختلالات نورولوژیک مزمن است که بر کیفیت زندگی افراد و توانایی مشارکت در امور شغلی، خانوادگی و اجتماعی تأثیر می گذارد. علی رغم پژوهش های گسترده در زمینه شناخت میگرن، آیا می توان الگوی تبیینی جامعی برای شناسایی این بیماری پیشنهاد داد؟ هدف: این پژوهش با نگاهی کیفی در پی کشف عوامل مؤثر بر تجربه درد از لحاظ جسمی، روانی، شناختی، اجتماعی، معنوی و نهایتاً ارائه الگویی چندبعدی برای تبیین این بیماری بود. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با بهره گیری از شیوه تحلیل محتوا (گرانهایم و لاندمن، 2004) انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 19 بیمار زن مبتلا به میگرن بودند که به روش نمونه گیری هدفمند به مطالعه وارد شدند. اطلاعات به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. تمام مصاحبه ها بازنگری و طبقات و مقوله ها بر طبق شباهت های معنایی استخراج شدند. یافته ها: فرآیند تجربه درد میگرن غالباً با وضعیت شلیک آغاز می شود و واکنش های متفاوتی در پی دارد که بسته به کنار آمدن افراد به بهبودی یا شدت درد ختم می شود. در این فرآیند به ویژه موضوع عوامل روانشناختی نقش جدی ایفا می کند. با این توصیف، بیماران مبتلا به میگرن، نه تنها با علایم فیزیکی درد درگیرند، بلکه ورای آن، درباره اظهار درد یا کتمان درد در کنار آمدن با دیگران تعارضات جدی دارند. نتیجه گیری: در بافت بیماری میگرن ارزیابی های منفی افراد که ساخته ذهن آنان است موجب نگرانی می شود؛ از سوی دیگر ممکن است دیگران ارزیابی های منفی را القا کرده و بیمار را در معرض تبعاتی قرار دهند. با توجه به آن که سردرد میگرنی، هم یک متغیر فیزیکی و هم متغیری روانشناختی است، درمان باید همزمان شامل نشانه زدایی و دارودرمانگری باشد و هم به حل مسائلی که با تأثیر بر روان فرد باعث تشدید میگرن می شود، بپردازد .

تبلیغات