درجهان امروز که در دنیای انفجار اطلاعات به سرمیبریم، نحوه پیام و القای آن اثر مهمی برشنونده یا خواننده دارد و پرداختن به هرپیام در هر بعد، ویژگیهای خاص خود را میطلبد.
چه سان باید حرکت کرد که سه محور مهم نظام، یعنی اسلام و انقلاب، ولایت و روحانیت، مرم و ارزشها مدنظر باشد. این سه محور باید در دیدگاه ما تقدس ویژهای داشته باشد و هر قدم و قلمی جایگاه ویژه آنان را حفظ کند والا به بیراهه خواهد رفت. هنر نیز باتمام بعدهایش باید براین سه محور مقدس، گردش کند و بدانیم که ابتدا حافظ این سه جایگاه هستیم.
یکی از محملهایی که میتواند طنز سیاسی بپرورد و جای مانور دارد، جناحهای سیاسی است. جناحهای سیاسی در کشور تعریف دیگری از طنز سیاسی را دارد و خط قرمز آن تاجایی است که اصول و فروع نظام هدف قرار نگرفته باشد.
متاسفانه این قضیه به برخی مشتبه شده است که اگر بر آنها انتقادی وارد است، انتقاد به نظام و اسلام است؛ بنابراین مرزبین افراد و انقلاب و خواست نظام و خواست افراد باید تعریف شده باشد زیرا اگر این مهم انجام نگیرد، فردا هر سلیقه شخصی، سلیقه نظام تلقی میشود و ناخودآگاه به بنبست میرسیم.
جایگاه طنز سیاسی در جامعه ما بعداز انقلاب به دلایل مختلف در بخشی مورد سوءاستفاده قرارگرفته و در بخش دیگر دچار خود سانسوری شده است.
بنای هر شوخی و مطایبهای باید براساس دیدگاه و ارزشهایمان باشد و این اصل غیرقابل انکاری برای همه طنزنویسان است.