پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)

پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)

پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره 38 پاییز 1401 شماره 1 (پیاپی 111) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل مفهوم «مدرک» از منظر سنت دکومانتاسیون و نئودکومانتاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۵۶
جنبش دکومانتاسیون به رهبری پل اتله و هنری لافونتن در اواخر قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت و هدف اولیه آن ایجاد سازوکارهای فراملی در حوزه سازماندهی اطلاعات و دانش بود تا از طریق آن بتوان همه انواع مدارک را گردآوری، سازماندهی، و دسترس پذیر نمود. یکی از ویژگی های این رویداد تاریخی، پرداختن بیش از پیش نظری به مفهوم مدرک به عنوان یک مفهوم گفتمانی در حوزه اطلاعات بود. این رویکرد در سال های اخیر تحت عنوان نئودکومانتاسیون، دوباره در حال احیاء شدن است. هدف از این پژوهش، واکاوی ابعاد مفهومی «مدرک» از منظر ادبیات دکومانتاسیون و به طور ویژه نئودکومانتاسیون است. در حیطه بررسی ادبیات دکومانتاسیون بر نظریات پل اتله و سوزان برید، و در حوزه بررسی ادبیات نئودکومانتاسیون  بر نظریات لوند، باکلند، ارواین-اسمیت، و یورلند، تاکید شده است. پژوهش از حیث هدف، بنیادی و از حیث روش انجام و گردآوری داده ها از نوع تحلیل مفهومی است. همچنین در این تحقیق، تحلیل مفهومی با هدف «تفسیر مفهوم» و به دست دادن فهمِ حتی الامکان دقیق تری از مفهوم مورد بررسی به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که پژوهش های مروری پیشین در موضوع مورد بررسی، دو رویکرد کلی در زمینه مفهوم سازی مدرک را شناسایی کرده اند که عبارتند از «رویکرد مدرک به منزله شیء (با الهام از پوزیتیویسم و تاکید بر مولفه عینیت)» و «رویکرد مدرک به منزله میانجی» (با الهام از سنت هرمنوتیکی). پژوهش حاضر سه رویکرد دیگر را نیز شناسایی و به این تقسیم بندی افزوده است که عبارتند از: «رویکرد یکپارچه» (با تاکید فراگیر بر جنبه های فیزیکی، ذهنی، و اجتماعی مدرک)، «رویکرد مدرک به منزله عامل» (با تاکید بر مفهوم عاملیت)، و «رویکرد درون رشت ه ای یورلند» (با تاکید بر مفهوم بافت، ارجاع به سنت دکومانتاسیون، و پارادایم کتاب شناختی). همچنین پژوهشگران، افزودن بُعد جدیدی را بر آن چه در رویکرد یکپارچه گرا مد نظر است، پیشنهاد داده اند. به نظر پژوهشگران، با توجه به اهمیت مولفه «قدرت» و «گفتمان» در رابطه با دانش، اطلاعات، و مدرک، افزودن «بُعدِ مناسبات قدرت» به رویکرد یکپارچه گرای لوند می تواند به فهم همه جانبه مدرک از ابعاد گوناگون فنی، اجتماعی، فکری-محتوایی، و نیز گفتمانی، کمک کند.
۲.

پایبندی به زمان داوری و ارائۀ پیشنهادهای عینی و سازنده در اخلاق داوری: مطالعۀ موردی اسناد داوری پژوهشنامۀ پردازش و مدیریت اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۵
داوری یا همترازخوانی مجله های علمی از فرایندهای تأثیرگذار در بهبود کیفیت نشر علمی است که رعایت یا توجه به اخلاق در این فرایند می تواند موجب تقویت نشریه و بهبود فرایند تصمیم گیری سردبیر شود. در این پژوهش، رعایت یا توجه به اخلاق همترازخوانی در پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات در دو بُعد اخلاق «پایبندی به زمان داوری» و «ارائه پیشنهادهای عینی و سازنده» ارزیابی شد. برای این منظور، گزارش ها و فایل های داوری در بازه زمانی مهر 1396 تا آذر 1398  به روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوای قیاسی یا جهت دار در نرم افزار MaxQDA V. 2020 بررسی و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد متوسط مدت زمان همترازخوانی 28 روز است و این مدت تفاوت قابل توجهی میان قلمرو های پنجگانه «پژوهشنامه» ندارد. همچنین در بُعد «ارائه پیشنهادهای عینی و سازنده» نیز رعایت یا توجه به زیرمؤلفه های «ارائه بازخوردهای مفید و سازنده برای بهبود وضوح اثر» و «درخواست شواهد پشتیبان از نویسندگان برای ادعاهای مطرح شده» بیشتر از دیگر زیرمؤلفه ها بود. همچنین زیرمؤلفه «ارائه پیشنهادها بر پایه دلایل علمی و فنی معتبر» کمترین میزان رعایت یا توجه را در این بُعد به خود اختصاص داد. نتایج پژوهش از دو دیدگاه می تواند تصمیم گیری سردبیر را بهبود بخشد. نخست این که از بُعد «پایبندی به زمان داوری» به نظر می رسد مجله از وضعیت نسبتاً مناسبی برخوردار است. همچنین، همترازخوانان در قلمروهای موضوعی پنجگانه نسبت به زیرمؤلفه های بُعد «ارائه پیشنهاد عینی و سازنده» یکسان عمل نکرده اند. این قضیه می تواند به ماهیت مقاله های این قلمروهای موضوعی و البته دانش موضوعی و سواد اخلاقی همترازخوانان در این قلمروها پیوند داشته باشد.
۳.

بررسی تحلیلی راهکارهای عملی حفاظت از اطلاعات محرمانه در داوری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۳
یکی از مهم ترین مزایای داوری به عنوان روش حل وفصل اختلافات، حفظ اطلاعات محرمانه طرفین دعوا است. جدا از مباحث تئوری در خصوص اصل محرمانگی، متعهدان آن و ضمانت اجرای اصل مذکور، باید راهکارهای عملی حفظ اطلاعات محرمانه در داوری مورد بررسی قرار گیرد زیرا وجود سلایق و خواسته های متعدد طرفین داوری، متفاوت بودن نهادهای داوری و داوران، متغیر بودن اعتماد طرفین داوری به داور، مواضع مختلف قانونی و شرایط خاص هر پرونده اقتضا می کند طرق متعدد اجرای اصل محرمانگی برای طرفین داوری و داوران مشخص گردند و از لحاظ عملی راه حل های انعطاف پذیری به آنها پیشنهاد شوند. در این مقاله تلاش شده است که با بررسی تحلیلی قواعد و رویه موجود در داوری ها، راه حل های موجود در این خصوص مورد مداقه قرار گیرند. جهت حفاظت از اطلاعات محرمانه در داوری چند راهکار اصلی وجود دارد: «راهکارهای محدودکننده دسترسی به اطلاعات محرمانه»، «راهکارهای مانع افشای اطلاعات محرمانه در فرایند رسیدگی داوری» و «راهکارهای مانع افشای اطلاعات محرمانه در رأی داوری». مسلماً موضع این مقاله ترجیح هیچ کدام از این راهکارها در زمینه تحقق محرمانگی در داوری بر دیگری نیست و حتی استفاده از ترکیبی از این گونه روش ها بیشتر می تواند نیازهای طرفین داوری را در خصوص حفظ محرمانگی تامین نماید. در نهایت مقاله حاضر به این نتیجه نائل آمده است که محدود کردن میزان ارائه اطلاعات محرمانه به داور از سوی طرفین دعوا، باید به حدی باشد که مانع صدور رأی عادلانه نگردد و در این راستا پیشنهاد می شود اطلاعات محرمانه مهم در اختیار تمامی داوران یا تنها سرداور قرار گیرد. عدم ذکر استنادهای متکی بر اطلاعات محرمانه در رأی نیز تا آنجایی منطقی است که در فرایند اعتراض و اجرای رأی داوری خللی وارد نسازد. محدود کردن دسترسی به اطلاعات محرمانه نباید ناقض حق طرفین مبنی بر داشتن دادرسی عادلانه گردد و دخالت ثالث جهت جلوگیری از افشای اطلاعات، تنها در موارد استثنائی امکان پذیر است زیرا قاعدتاً خود داور، ثالث بی طرف و متخصص تلقی می گردد. راه حل بنیادین آن است که قانون گذاران و تنظیم کنندگان قواعد داوری به صورت جدی و تفصیلی راهکارهای عملی حفاظت از اطلاعات محرمانه را در مقررات مذکور درج نمایند. در حال حاضر و تا قبل از اعمال این تغییرات آنچه که پیشنهاد می گردد آن است که راهکارهای مذکور ترجیحاً در توافق نامه داوری اولیه و یا قرارنامه داوری ذکر شوند.
۴.

بررسی کاربرد لایه های وب معنایی در سامانه های مدیریت مجلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۱۱
این پژوهش با هدف بررسی لایه های وب معنایی در سامانه های مدیریت های فعال مجلات ایران انجام شد. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اِس پی اِس اِس صورت گرفت. بررسی های صورت گرفته در خصوص معماری فناوری معنایی سامانه های مدیریت مجلات در حوزه بازیابی اطلاعات نشان داد که، سامانه نئواسکرایبر (کوثر) رتبه اول را در بین 5 سامانه مورد بررسی به دست آورده است؛ و سامانه های سمینا و یکتاوب در رتبه دوم قرار گرفتند. همچنین مشاهده شد که از بین لایه های وب معنایی، لایه یو آر آی بیش ترین کاربرد و لایه آر دی اف کم ترین میزان کاربرد را در سامانه های مدیریت مجلات داشته است. یافته های آزمون خی دو مشخص نمود که بین کاربرد لایه های وب معنایی در سامانه های مختلف مدیریت مجلات تفاوت معناداری مشاهده نشد. به نظر می رسد که استفاده و به کارگیری وب معنایی در سیستم های ذخیره و بازیابی اطلاعات در جامعه اطلاعاتی یک امر مهم ضروری است که باید بیش از گذشته به آن توجه نمود و زیرساخت های لازم جهت استفاده از این فناوری ها را ایجاد کرد. سامانه های مدیریت مجلات نیز که تا کنون اقدامات خوبی را در این رابطه داشته اند لازم است به منظور ارائه خدمات شایسته به جامعه علمی تمام توان خود را در استفاده از این فناوری به کارگیرند.
۵.

مطالعۀ الگوهای برچسب گذاری کاربران به مقالات مرتبط با حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی در شبکه های اجتماعی علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۴۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای برچسب گذاری کاربران به مقالات مرتبط با حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در پایگاه academia.edu انجام شد. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی و مبتنی بر پژوهش های تحلیل متن و از لحاظ نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل 6086 مقاله برگرفته از 159 مجله انگلیسی زبان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی موجود در پایگاه استنادی Scopus و جزء مجلات هسته در پایگاه LISTA می باشد. مقالات مستخرج از مجلات پایگاه Scopus (به تعداد 194337 مقاله) در پایگاه Academia.edu مورد جستجو قرار گرفته و آن دسته از مقالاتی که توسط کاربران برچسب گذاری شده بود، انتخاب گردید. بررسی رابطه بین رشد انواع برچسب ها (یک واژه ای، دو واژوه ای، سه واژه ای، و چهار واژه ای و بیشتر) و افزایش مدارک حاکی از همبستگی خطی بین آنها بود. در بین گروه های مختلف برچسب ها بیشترین ضریب رشد مربوط به برچسب های دو واژه ای (0/609) و کمترین ضریب رشد مربوطه به برچسب های چهار واژه ای و بیشتر (0/143) بود. ضریب رشد کل برچسب ها (جدید و تکراری) نیز 5/52بود (یعنی به ازای هر مدرک 5/52برچسب). همچنین مشخص شد که برچسب های دو واژه ای بیشترین انطباق (54/92درصد) و برچسب های چهار واژه ای و بیشتر کمترین انطباق (1/76درصد) را بخش های مختلف مقالات (عنوان، چکیده، و کلیدواژه های نویسندگان) داشته است. کل برچسب ها نیز به میزان 5/7 درصد با عنوان، 79/76 درصد با چکیده، و 15/89درصد با کلیدواژه های نویسندگان منطبق بود. در مورد استفاده مجدد از برچسب ها نیز آشکار شد که به طور کلی 38/8درصد برچسب ها مورد استفاده مجدد قرار گرفته است. از سوی دیگر، برچسب های دو واژه ای با 57/59درصد بیشترین و برچسب های چهار واژه ای و بیشتر با 7/54درصد کمترین استفاده مجدد را داشته اند. نکته دیگر اینکه  16 درصد از برچسب ها در سال اول و بیش از 50 درصد برچسب ها تقریبا در 3 سال اول مورد استفاده مجدد قرار گرفته است. در پایان می توان گفت که وجود اجماع قابل توجه کاربران در مورد اصطلاحات معینی بیانگر آن است که الگوهای جدید از برچسب های کاربران حداقل تا حدی با مفاهیم نمایه سازی حرفه ای در مورد محتوای مدارک سازگار است و با تمرکز بر پرکاربردترین برچسب ها و توزیع پایدار آنها می توان به فرمولی برای تعیین وزن و حتی طرح های رده بندی و طبقه بندی دست یافت. همچنین، از فعالیت های کاربران در شبکه های اجتماعی  به منظور افزایش کیفیت پیشنهادات در نظام های برچسب گذاری جمعی می توان بهره برد. نکته دیگر اینکه، بین نمایه سازی حرفه ای و برچسب گذاری کاربر پیوستگی وجود دارد و این دو نسبت به هم بیگانه نیستند. این پیوستگی می تواند پایه و اساسی برای یک سیستم مکمل دسترسی موضوعی که موجب غنی شدن نمایه سازی حرفه ای است، باشد.
۶.

تبیین نقش حکم رانی در توسعه نظام نوآوری فناورانه اینترنت اشیا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۸۳
استفاده فراگیر از فناوری اینترنت اشیا  به عنوان یکی از فناوری های دیجیتال ذیل انقلاب صنعتی چهارم، وابستگی حیاتی به این فناوری طی سال های آینده را به سطح بسیار بالایی خواهد رساند. علیرغم ظهور و بروز فرصت های بی نظیر برای رشد و توسعه اجتماعی و صنعتی ناشی از به کارگیری این فناوری، در صورت برخورد انفعالی کشورها با این امر، تهدیدهای بسیار جدی مانند نقض حریم خصوصی، ایمنی و امنیت عمومی و امثال آن در برابر ما قرار خواهد گرفت. در این پژوهش، با تکیه بر رویکرد توصیفی-پیمایشی در تحلیل تاریخی تحقیق و توسعه اینترنت اشیا در ایران، طی تقریبا یک دهه اخیر، به تبیین نقش حکم رانی و ارتباط کارکردهای آن از منظر سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری، و تأمین کنندگی پرداخته شده است. به طور خاص، فرایندهای کلیدی در نظام نوآوری اینترنت اشیا مانند توسعه و انتشار دانش، تجربه های کارآفرینانه، بسیج منابع، شکل گیری بازار، اثرگذاری در مسیر تحقیق، کسب مشروعیت، و ایجاد آثار خارجی مثبت، مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش پس از انجام 21 مصاحبه عمیق با نمایندگانی از اجزای ساختاری نظام نوآوری اینترنت اشیا، شامل بازیگران، نهادها، شبکه ها، و توسعه دهندگان دانش و محصولات، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفته است. از مهم ترین نتایج این پژوهش، می توان به کشف و تبیین ارتباط مستقیم، معنی دار، و قابل توجه میان کارکردهای حکم رانی با شاخص های احصاکننده فرایندهای کلیدی و هفت گانه موجود در نظام نوآوری اینترنت اشیا کشور اشاره نمود. موضوعی که افق تحقیقاتی نوین و ادبیات قابل توجهی در اختیار پژوهشگران علاقه مند به این حوزه قرار می دهد، و نیز راهکارهای عملی برای سیاست گذاران توسعه فناوری در سطح کشور به همراه دارد.
۷.

چارچوب تعیین مسئولیت های مدیریت داده در سازمان های ائتلافی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۰۵
حجم انبوه داده از یکسو و اهمیت یافتن روزافزون نقش داده در سازمان ها از سویی دیگر، مدیریت داده را اجتناب ناپذیر می کند. یکی از مسایل مهم در مدیریت داده، تعیین نقش های لازم و تقسیم مسئولیت و حقوق ناشی از آن است. الگوی تقسیم مسئولیت در یک سازمان به ساختار آن بستگی دارد و ساختار یک سازمان نیز تابع سه عنصر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز است. در سازمان های ائتلافی، تقسیم مسئولیت و اختیارات میان واحد مرکزی و واحدهای تابعه، پیچیده تر بوده و نیازمند الگوی روشن و مدون برای تشریک مساعی و همکاری در موضوعات مختلف از جمله مدیریت داده است. در این پژوهش با استفاده از ماتریس تقسیم مسئولیت، الگویی برای همکاری و تقسیم مسئولیت های مرتبط با مدیریت داده در بدنه اصلی و زیرمجموعه های تابعه یک سازمان ائتلافی به دست آمده و با استفاده از روش دلفی به اجماع خبرگان رسانده شده و با استفاده از آن، چگونگی تقسیم مسئولیت های مدیریت داده در وزارت علوم تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران و دانشگاه های تابعه تبیین شده است.
۸.

اشتراک گذاری داده های پژوهشی، مطالعه موردی: اعضای هیئت علمی پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف: ساده سازی پژوهش ها و ایجاد حجم بزرگی از داده ها  به دلیل توسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به ارائه الگوی علمی نوینی در پژوهش های علمی با عنوان الگوی علمی چهارم پژوهش یا پژوهش های مبتنی بر داده انجامیده است. لذا این پژوهش به تحلیل وضعیت اشتراک گذاری داده های پژوهشی، میان پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی کرمان پرداخته است. روش شناسی:  پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بالغ بر 521 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 220 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ایی محقق ساخته است که روایی آن از طریق صوری سنجیده شده است و ضریب آلفای کرونباخ 886/. نشان دهنده اعتبار پرسشنامه می باشد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی مورد نیاز، همچون فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: وضعیت اشتراک گذاری داده های پژوهشی از جنبه عوامل انسانی با میانگین 67/3 در شرایط نسبتا مطلوبی قرار دارد. در بین متغیرهای عوامل انسانی، عامل درک اهمیت و ضرورت اشتراک گذاری داده با میانگین 21/4 از وضعیت بهتری نسبت به سایر گویه ها برخوردار است. همچنین وضعیت اشتراک گذاری داده های پژوهشی عوامل فنی با میانگین 58/2  و از جنبه عوامل سازمانی با میانگین 35/2 در وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارد. در میان گویه های عوامل سازمانی به ترتیب برگزاری دوره های آموزشی، حمایت مدیران عالی سازمان، استانداردها و آئین نامه ها، وجود برنامه خاصی برای اشتراک گذاری داده و مجراهای ارتباطی میان پژوهشگران از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. همچنین اشتراک گذاری داده های پژوهشی از جنبه عوامل حقوقی با میانگین 36/2 دارای وضعیت نسبتا مطلوبی است. چارچوب های قانونی، وضعیت کنترل شیوه دسترسی به داده ها و الزام سازمان به اشتراک گذاری داده ها در  طرح های پژوهشی، در وضعیت نامطلوبی است. عوامل فرهنگی در ارتباط با اشتراک گذاری داده ها، با میانگین 95/3 در وضعیت مطلوبی است. از بین گویه های این بُعد، فقط دو گویه سازوکارهای تشویقی و انگیزشی و کاهش رقابت ناسالم در وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارند نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از این است که جهت بهره مندی جامعه علمی پژوهشی کشور از مزایای فراوان اشتراک گذاری داده می توان برنامه هایی چون تشویق فرهنگ اشتراک گذاری داده، برگزاری دوره های آموزشی، طراحی موافقت نامه اشتراک گذاری داده، حمایت از حریم خصوصی و محرمانگی داده، حمایت های مالی، تقویت زیرساخت های فناوری را در دستور کار سازمان های پژوهشی و دانشگاه ها قرار داد. همچنین طراحی و اجرای یک برنامه مدیریت داده منظم باعث خواهد شد تا ارتباط با حوزه های تولید، ساماندهی، مدیریت و آماده سازی داده های تخصصی پزشکی، فرایند اشتراک گذاری را برای بهره برداری های آینده آماده کند. 
۹.

رتبه بندی مولفه های مؤثر بر اشتراک گذاری داده های پژوهشی در میان پژوهشگران حوزۀ پزشکی ایران با استفاده از تکنیک دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۶
اشتراک گذاری داده های پژوهشی در برخی از حوزه های علمی دنیا مورد توجه قرار گرفته است. اما بررسی ها نشان می دهد که در حوزه پزشکی در ایران این موضوع چندان مورد اقبال واقع نشده است. از همین رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عواملی است که در اشتراک گذاری داده های پژوهشی نقش دارند. این پژوهش با استفاده از تکنیک دیمتل به دنبال شناسایی مهمترین مولفه های موثر بر اشتراک گذاری داده های پژوهشی انجام شد. جامعه آماری شامل 14 نفر از پژوهشگران حوزه پزشکی بودند که تجربه اشتراک گذاری داده های پژوهشی را داشتند. نتایج حاصل از تکنیک دیمتل نشان داد که متغیرهای آموزش، بودجه، نگرش و الزام سازمانی دارای بیشترین اثرگذاری در بین سایر متغیرها بوده است و متغیر علّی و خالص اثرگذار در نظر گرفته شدند. علاوه بر این، متغیر بودجه و حمایت سازمانی بیشترین اثر را بر متغیرهای نویسندگی، ساختار اشتراک گذاری داده های پژوهشی، نگرش، مالکیت داده ها و اعتماد پژوهشگران داشته است. متغیرهایی مانند هم نویسندگی؛ اعتماد بین پژوهشگران و نظام پژوهشی، مسائل حقوقی، مالکیت و چگونگی دسترسی به داده ها نه اثرگذار قوی و نه اثرپذیر قوی هستند اما در اشتراک گذاری داده ها نقش مهمی دارند و نمی توان نسبت به آن ها بی توجه بود. شناسایی عوامل موثر بر اشتراک گذاری داده های پژوهشی می تواند به بهبود و تقویت اشتراک گذاری داده ها منجر شده و پیامد آن انجام پژوهش های داده محور تسریع شده و جامعه علمی از مزایای آن استفاده خواهد کرد.
۱۰.

آینده پژوهی استفاده از فناوری بلاکچین جهت تسهیل مدیریت اطلاعات در سازمان تأمین اجتماعی با رویکرد کنشگر-شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۳۶
 تعاملات پیچیده بین بازیگران صنایع، نیازمند یک بستر هوشمند، به منظور ساماندهی کارا و دقیق اطلاعات، می باشد. فناوری بلاکچین، پتانسیل ایجاد تغییرات بنیادی در سازمان ها را دارد. مسئله ای که این تحقیق قصد دارد به آن بپردازد این است که با استفاده از فناوری بلاکچین چگونه می توان پیچیدگی های هماهنگیِ تعاملات سازمان تأمین اجتماعی، در راستای فرایند مدیریت اطلاعات ، تسهیل نمود؟ جوهره منطقی پژوهش نظریه کنشگر_شبکه و استراتژی عملی پژوهش، آینده پژوهی است. داده های پژوهش، بر مبنای روش تئوری زمینه ای، گردآوری و تحلیل شد. نمونه گیری مبتنی بر هدف، بین 36 نفر از خبرگان، تا اشباع نظری، استمرار یافت؛ سپس فرایند ساخت سناریو بر اساس روش ماتریس شبکه جهانی کسب وکار، تا رسیدن به سناریوی ایده آل ادامه یافت. پس از استخراج انواع سناریوهای سازمان پس از پیاده سازی بلاکچین، به روش سناریونویسی، در سناریوی ایده ال سازمان مشخص شد سازمان می تواند به بهترین نحو این فناوری را در ارتباط با سایر بخش های مرتبط با خدمات سازمان، پیاده سازی و از مزایای آن استفاده نماید. با حضور کنشگران شبکه و تشکیل بلاکچین مجاز، تمام سازمان هایی که رویه های کاری اشتراکی دارند، قادرند به اطلاعات لازم برای تسهیل رویه های کاری خود، در حداقل زمان و با حداکثر سرعت، دست یابند. گردش اطلاعات در شبکه به این صورت، بسیار روان می باشد و بسیاری از روال های دست و پاگیر، عملا حذف  می شوند.
۱۱.

طراحی هستی شناسی حوزۀ تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۴
هدف از این پژوهش کاربردی، طراحی هستی شناسی حوزه تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق، به قصد بازنمایی منابع این حوزه است. برای سازمان دهی اطلاعات در حوزه جنگ ایران و عراق ابزاری تخصصی مانند اصطلاحنامه یا هستی شناسی طراحی نشده است. برای رفع نیاز اطلاعاتی پژوهشگران این حوزه، نیازمند بازنمایی مفاهیم در این حوزه هستیم؛ و از آنجایی که در حال حاضر هستی شناسی دقیق ترین ابزار موجود است، به طراحی این ابزار در این پژوهش پرداخته شده است. در این پژوهش روش تحلیل محتوا و رویکرد تحلیل حوزه برای استخراج مفاهیم و روابط میان آن ها به کار برده شد؛ و روش هفت مرحله ایNoy) and McGuinne 2001) برای طراحی هستی شناسی در یک فرآیند دستی استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی منابع مکتوب در رده تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق است. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام پذیرفت و 18 جلد کتاب از رده تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق، موجود در کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری جهت تحلیل و استخراج مفاهیم کلیدی و روابط انتخاب شد. پس از مطالعه و استخراج اولیه مفاهیم و روابط کلیدی، جهت تایید درستی موارد استخراج شده، نظر کارشناسان  نظامی این حوزه مورد توجه قرار گرفت و تأیید نهایی متخصصان دریافت شد. و برای رسمی سازی هستی شناسی از نرم افزار «پروتژه 5.5.0» استفاده شد. علاوه بر تأیید متخصصان حوزه نظامی در مورد درستی مفاهیم و روابط استخراج شده، جهت بررسی و تأیید درستی تعریف مفاهیم و روابط در هستی شناسی، نظر دو کارشناس این حوزه دریافت شد و در نهایت هستی شناسی طراحی شده با استفاده از موتور استنتاج هرمیت مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت با 880 اصل موضوع، 54 رده، 76 نمونه، 32 رابطه نوع شیء، 24 رابطه نوع داده و 2 رابطه تفسیری، هستی شناسی تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق طراحی شد. رده های اصلی این هستی شناسی شامل: استراتژی نظامی با 11 رده فرعی، عملیات نظامی با 11 رده فرعی، فرماندهان با 5 رده فرعی، سازمان نظامی با 17 رده فرعی و پشتیبانی جنگ با 5 رده فرعی است. هستی شناسی طراحی شده علاوه بر بازنمایی از مفاهیم و روابط معنایی در حوزه تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق، می تواند به منظور بهبود بازیابی اطلاعات در فرایند سازماندهی و بسط کاوش در نظام های ذخیره و بازیابی نیز مورد استفاده قرار گیرد. این بازنمایی علاوه بر آنکه تصویری از تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق به پژوهشگران و محققان ارائه می دهد، می تواند به عنوان ابزار سازماندهی منابع جنگ نیز مورد استفاده قرار گیرد.
۱۲.

ارائۀ چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ همراستایی عملیاتی (مورد مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۰
اندازه گیری میزان بلوغ هم راستایی عملیاتی یا به عبارت دیگر بلوغ هم راستایی فرآیندهای کسب و کار و سیستم های اطلاعاتی به عنوان راهکاری برای ارزیابی میزان موفقیت پیاده سازی هم راستایی عملیاتی حائز اهمیت بوده است. این در حالیست که پژوهش های انجام شده در حوزه هم راستایی، عمدتاً به دنبال سنجش بلوغ هم راستایی در سطح استراتژیک بوده اند. لذا، نتایج حاصل از این مطالعات با توجه به تفاوت های هم راستایی استراتژیک و عملیاتی، کارآیی چندانی برای سنجش بلوغ همراستایی در سطح عملیاتی نداشته اند. از این رو، پژوهش حاضر چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ هم راستایی عملیاتی ارائه داده است. بدین منظور، پس از تعیین ابعاد ده گانه هم راستایی عملیاتی و تأیید آن ها به کمک تحلیل عاملی تأییدی از شبکه های عصبی برای بررسی میزان اهمیت هر یک از این ابعاد استفاده شده است. در ادامه، بر اساس موقعیت هر یک از این ابعاد در ماتریس تحلیل اهمیت- عملکرد و بررسی میزان شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب هر یک از آن ها از طریق آزمون مقایسه میانگین زوجی، سطح بلوغ هم راستایی عملیاتی برای هر یک از ابعاد مشخص شده است. مطابق با نتایج پژوهش، هم راستایی فرآیندهای غیربنیادین تجاری با سیستم های اطلاعات مدیریت در سطح بهینه شده، هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی مدیریت در سطح بهبود یافته و مدیریت شده و هم راستایی فرآیندهای مدیریتی با سیستم های اطلاعاتی دانش محور، هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی استراتژیک و همراستایی فرآیندهای غیربنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی دانش محور در سطح استقرار و تمرکز مشخص شده اند. همچنین، هم راستایی فرآیندهای مدیریتی با سیستم های اطلاعاتی استراتژیک، همراستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی دانش محور و هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی عملیاتی در سطح تعهد و هم راستایی فرآیندهای پشتیبانی با سیستم های اطلاعاتی عملیاتی و هم راستایی فرآیندهای پشتیبانی با سیستم های اطلاعاتی دانش محور در سطح ابتدایی و تک نگری تعیین شده اند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲۱