پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره 33 بهار 1397 شماره 3 (پیاپی 93) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
علم سنجی از مباحث جذاب در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به شمار می رود. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از تحلیل هم استنادی، تصویری کلان و جامع از وضعیت پژوهش های علم سنجی و حوزه های سنجشی وابسته ارائه نموده و مباحث اساسی در این حوزه پژوهشی را شناسایی کند. داده های اولیه این پژوهش (که شامل مدارک علم سنجی و حوزه های سنجشی وابسته است) از «وب آوساینس» استخراج شده اند. پس از انجام تحلیل های مربوط به فراوانی هم استنادی مؤلفان، ماتریس همبستگی، و نمودار دندروگرام نتایج نشان داد که زوج های هم استنادی «گارفیلد-موئد»، «اگه-روسو»، و «اگه-هیرش» حائز بیشترین هم استنادی شده اند. علاوه بر این، استفاده از خوشه بندی سلسله مراتبی منجر به شکل گیری مباحث اصلی در پژوهش های علم سنجی و حوزه های سنجشی وابسته گردید. از نکات جالب این پژوهش وجود پژوهشگری ایرانی به نام «کوشا»ست که در توسعه خوشه «وب سنجی» نقش به سزایی ایفا کرده است.
شناخت عوامل مشوّق و بازدارنده تسهیم دانش در شبکه های اجتماعی علمی پیوسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر توسعه راهبردهای بهبود تسهیم دانش در شبکه های اجتماعی علمی پیوسته از طریق شناخت عوامل مؤثر و بازدارنده بر تمایل به اشتراک دانش در این شبکه هاست. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی و با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. جامعه پژوهش را کلیه پژوهشگران (اعضای هیئت علمی) دو دانشگاه «شیراز» و «خلیج فارس بوشهر» تشکیل می دهند که با توجه به جمعیت 900 نفری، 269 نفر از این جامعه بر مبنای جدول «مورگان» به عنوان نمونه تعیین گردید. گردآوری داده ها بر مبنای پرسشنامه بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در جوامع مجازی «ژائو» انجام گرفت. یافته ها نشان داد که از بین عوامل مؤثر بر تمایل پژوهشگران به اشتراک دانش، به ترتیب، عوامل «چشم انداز مشترک» با اختلاف میانگین 82/4، «عمل متقابل» با اختلاف میانگین 04/4 و «اطمینان در تمایل به اشتراک گذاری» با اختلاف میانگین 34/3 دارای بیشترین سهم در افزایش تمایل پژوهشگران به اشتراک دانش هستند. در این بین «وابستگی اجتماعی» با میانگین 42/0- و نمره t ، 48/4- و با توجه به معنادار شدن رابطه، تأثیر بازدارنده بر تمایل به اشتراک دانش داشته است. با توجه به تأثیر مثبت «چشم انداز مشترک»، «عمل متقابل» و «اطمینان در تمایل به اشتراک دانش» می توان با ایجاد شبکه های اجتماعی علمی-تخصصی، امکان حضور پژوهشگران هم رشته و با قلمروهای مشابه را فراهم کرد تا بدین طریق به تبادل دانش تخصصی با یکدیگر بپردازند. همچنین، با ایجاد زمینه های آشنایی بیشتر پژوهشگران با این شاهراه های ارتباط علمی، می توان علاوه بر تشویق آنان به استفاده و اشتراک دانش بیش از پیش در شبکه های اجتماعی علمی پیوسته، سرعت تولید علم را نیز بالا برد.
تحلیل چندسطحی تأثیر ویژگی های شغل بر اشتراک دانش با نقش میانجی هویت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، موضوع کسب دانش و به اشتراک گذاری آن در زمینه های کاری، به ویژه در سازمان های دانش محور، اهمیت یافته است. کتابخانه ها نیز جزء سازمان های دانش محور محسوب می شوند و کتابداران، کارکنان دانشی درون کتابخانه به حساب می آیند. از این رو، چگونگی تشویق کتابداران به بهبود اشتراک دانش از اهمیت زیادی برخوردار است. از طرفی، بررسی ها نشان می دهد که طراحی شغل تأثیر عظیمی بر جو سازمان و در نهایت، بر بهبود اشتراک دانش بین کارکنان دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چندسطحی تأثیر ویژگی های شغلی بر اشتراک گذاری دانش با نقش میانجی هویت سازمانی انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کتابداران تمامی کتابخانه های عمومی و دانشگاهی شهر «اهواز» است. بر این اساس، تعداد 108 کتابدار از 16 کتابخانه در شهر «اهواز» به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج پژوهش در مورد تحلیل سطح فردی (کتابداران) نشان داد که هویت سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر اشتراک گذاری دانش در بین کتابداران دارد. همچنین، ویژگی های انگیزشی شغل تأثیر مثبت و معناداری بر هویت سازمانی دارد. یافته های مدل چندسطحی نشان داد که متغیر سطح گروهی، یعنی ویژگی های اجتماعی شغل اثر تعدیل کنندگی بین سطحی بر رابطه بین هویت سازمانی و اشتراک گذاری دانش دارد و نقش تعدیل گر ویژگی های اجتماعی در رابطه بین ویژگی های انگیزشی شغل و هویت سازمانی رد شده است.
اشتراک گذاری داده های پژوهشی: رویکردهای ملی و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی نقش مهمی در تولید داده های پژوهشی در حوزه های مختلف علمی ایفا می کنند. این داده ها نه تنها باعث ایجاد رشته هایی شده اند که مبتنی بر داده های پژوهشی هستند، بلکه باعث ایجاد پارادایم یا رویکرد جدیدی در پژوهش ها هستند که از آن تحت عنوان پارادایم چهارم پژوهش یا پژوهش های مبتنی بر داده یاد می شود. مبنای این پژوهش ها، اشتراک گذاری داده های پژوهشی توسط پژوهشگران، سازمان ها و جوامع علمی و همچنین، استفاده مجدد از این داده ها توسط سایر پژوهشگران است. اشتراک داده های پژوهشی به عنوان یک هنجار در برخی از رشته ها مورد قبول قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای به بررسی رویکردها، اقدامات، سیاست ها و قوانین مرتبط با اشتراک گذاری داده های پژوهشی در مقالات، آیین نامه ها و وب سایت های سازمان های مشمول در پایگاه های علمی و غیرعلمی پرداخته است. علاوه بر سازمان ها و مراکز جهانی، ناشران نشریات علمی نیز در سطح بین الملل اشتراک گذاری داده های پژوهشی را به عنوان یک الزام در نظر گرفته و شرط انتشار مقالات را دسترسی و اشتراک گذاری داده های پژوهشی قرار داده اند. به نظر می رسد با توجه به توافقات جهانی و پذیرش این مسئله در بسیاری از رشته ها و سازمان ها به دلیل مزایا و کاربردهای حاصل از اجرای آن، پذیرش و توسعه این امر در کشور می تواند نقطه عطفی در حوزه سیاست گذاری علم و پژوهش و تأثیرگذاری بیشتر پژوهش ها در جامعه باشد.
نگاشت علّی مدیریت محصول آماری با رویکرد کیفیت داده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت داده یک ویژگی مهم و ضروری برای هر پایگاه داده است . کیفیت داده از جمله مباحث مهمی است که اگر به آن توجه نشود، نمی تواند نیاز سازمان را تأمین کند. اگر داده ها از کیفیت پایینی برخوردار باشند مسلماً بر کیفیت تصمیمات و فرآیند سازمان نیز اثر خواهد گذاشت و چنان چه داده ها از کیفیت پایینی برخوردار باشند موجب حصول نتایج بد و نابسامانی سازمان خواهد شد. یکی از جنبه های مهم در مورد کیفیت داده، تضمین کیفیت است. شاید داده های کافی جمع آوری شده باشند اما این که داده ها از دقت کافی برخوردار باشند و در عین حال به روز بوده تا سازمان ها ا ز جمله سازمان های ملی آماری، بتوانند برای تصمیم گیری و تصمیم سازی از آن استفاده کنند مربوط به جنبه ی تضمین کیفیت داده ها است. هدف پژوهش حاضر آن است که ضمن بازشناسی مفهوم مدیریت کیفیت داده و ابعاد آن، به بعد مدیریت محصول آماری در مدیریت کیفیت داده بپردازد. به عبارت دیگر در این پژوهش ضمن شناسایی عناصر بعد مدیریت محصول آماری، به تبیین شدت اثر هریک از عناصر پرداخته شده است. روش تحقیق این پژوهش، دیمتل می باشد که از جمله روش های حوزه تحقیق در عملیات نرم می باشد. یافته ها حاکی از آن است که عناصر تضمین انسجام، تضمین درستی و جامعیت از شدت اثر بالایی برخوردار بوده و بر سایر عناصر بعد مدیریت محصول آماری از اثرگذاری بالایی برخوردار می باشد. لذا مدیران مراکز آماری جهت افزایش و ارتقاء سطح کیفیت داده ها عناصر مذکور را در اولویت برنامه ریزی خود قرار دهند.
همبستگی نظریه امیدواری در دقت بازیابی اطلاعات از پایگاههای اطلاعاتی علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین همبستگی میان میزان امیدواری کاربران به زندگی و دقت بازیابی اطلاعات از پایگاه های اطلاعاتی علوم پزشکی است. روش پژوهش نیمه تجربی و جامعه پژوهش شامل 45 دانشجوی سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه های دولتی شهر تهران است. برای سنجش میزان امیدواری از پرسشنامه امیدواری بزرگسالان «اشنایدر» به همراه سیاهه ای برای درج ویژگی های جمعیت شناختی کاربران استفاده شد. پرسشنامه امیدواری «اشنایدر» شامل 12 سؤال است که دو مقیاس «عامل تفکر» و «راهبرد تفکر» را با مقیاس 8 درجه ای «لیکرت» اندازه گیری می کند. در این پژوهش آلفای «کرونباخ» برای مقیاس عامل تفکر 92 درصد و برای راهبرد تفکر 82 درصد بود. از آزمودنی ها خواسته شد که بر اساس نیاز اطلاعاتی واقعی خود، کلیدواژه مورد نظر را در پایگاه های اطلاعاتی «گوگل اسکالر»، «پاب مد» و «اُمیکس آنلاین» جست وجو کنند و مدارک مرتبط و تاحدودی مرتبط را در هر یک از صفحات نتایج بازیابی مشخص نمایند. در هر پایگاه دو صفحه (40 رکورد) در نظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در حالت کلی بین میزان امیدواری کاربران با دقت نتایج بازیابی آن ها در هر سه پایگاه اطلاعاتی مورد بررسی همبستگی معنا دار و مثبت وجود دارد. میزان امیدواری کاربران با میانگین 11/54 در سطح بالایی قرار دارد. از بین ویژگی های جمعیت شناختی کاربران جنسیت، سن و وضعیت شغلی با میزان دقت بازیابی و امیدواری آن ها رابطه معنادار دارد. یافته های پژوهش در مجموع نشان داد که با افزایش میزان امیدواری کاربران به زندگی، دقت منابع بازیابی شده آن ها نیز افزایش می یابد.
بررسی مشکلات جستوجو و بازیابی اطلاعات در پایگاههای اطلاعاتی از جنبه ویژگیهای نگارشی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تشریح مشکلات عمده نوشتاری و معنایی زبان فارسی در استفاده از محیط های اطلاعاتی و تعیین میزان انطباق و توجه به این ویژگی ها هنگام جست وجو و بازیابی در پایگاه های اطلاعاتی فارسی و به روش پیمایشی-تحلیلی و با استفاده از شیوه مشاهده مستقیم انجام گرفت. پس از مرور پژوهش های مرتبط، کلیدواژه های کاوش در قالب یک سیاهه شکل گرفت. هر یک از این کلیدواژه ها در پایگاه های اطلاعاتی مورد مطالعه شامل «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران»، «پایگاه استنادی علوم جهان اسلام»، «پایگاه مجلات تخصصی نور» و «پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» جست وجو و تعداد نتایج بازیابی شده ثبت گردید. سپس، به بررسی میزان انطباق پایگاه های اطلاعاتی با این ویژگی ها پرداخته شد. برخی ویژگی های نوشتاری و معنایی زبان فارسی سبب بروز مشکلاتی در بازیابی اطلاعات از پایگاه های اطلاعاتی منتخب می شوند. مواردی مانند پیوسته نویسی و جدانویسی واژگان مشتق، مرکب و مشتق- مرکب، گوناگونی جمع ها، واژگان دخیل و معادل آن ها در بخش نوشتاری و چندمعنایی، همنامی و ... در بخش معنایی از این دست ویژگی ها هستند. فقدان پوشش مناسب ویژگی های یادشده در مراحل ذخیره سازی و پردازش و عدم آگاه نمودن کاربر از آن جهت اصلاح فرایند کاوش در مرحله بازیابی اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی مورد پژوهش، اثرات نامطلوبی بر فرایند کاوش و بازیابی دارد. یافته ها نشان داد که پایگاه های اطلاعاتی فارسی نسبت به ویژگی های نوشتاری و معنایی زبان فارسی توجه کافی نداشته و بسیاری از ویژگی های آن را در مراحل ذخیره سازی و پردازش اطلاعات نادیده می گیرند. با توجه به تأثیر این ویژگی ها در تعامل کاربران با پایگاه های اطلاعاتی، احتیاج کاربران فارسی زبان به ابزارهای کاوش بومی و پایگاه های اطلاعاتی که مبتنی بر ویژگی های زبانیِ خودشان طراحی شده باشد، بیش از پیش احساس می شود. پژوهش حاضر با بررسی میزان توانایی پایگاه های اطلاعاتی فارسی زبان در پوشش برخی ویژگی های این زبان که در فرایند جست وجو و بازیابی تأثیر قابل توجهی دارند، نقاط ضعف و قوت این پایگاه ها را مشخص نموده است. نتایج آن می تواند در جهت بهبود و اصلاح عملکرد پایگاه های مذکور مورد استفاده قرار گیرد.
انتیرانداک: سامانه یکپارچه توسعه مشارکتی هستاننگار فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت هستان نگار با وجود داشتن مزایای بسیار، مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی است. محققان در راستای کاهش این هزینه ها و همچنین افزایش دقت و کیفیت در فرایند ساخت هستان نگار، روش های گوناگونی معرفی کرده اند. هدف اصلی این روش ها، ارائه یک الگوی نظام مند دستی یا نیمه خودکار برای ساخت هستان نگار است. روش های موجود با وجود داشتن هدف مشترک، تفاوت های زیادی دارند و در هر یک از آن ها نقاط قوت و ضعفی وجود دارد. در این مقاله، پس از مروری بر هستان نگار و روش های ساخت آن، یک سامانه یکپارچه توسعه مشارکتی هستان نگار معرفی و ابعاد مختلف آن با سایر روش ها مقایسه خواهد شد. از این سامانه جدید با عنوان «انتیرانداک» در دو پروژه جداگانه توسعه هستان نگار استفاده و صحت عملکرد آن آزمون شده است.
توسعه هس تانشناسی فرایندمحور برای فناوری های مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت هستان شناسی فناوری های مدیریت دانش بر اساس کاربرد آن ها در فرایندهای مدیریت دانش است. بنابراین، از یک سو تعریف دقیق فرایندهای مدیریت دانش و از سوی دیگر، تعریف فناوری های مدیریت دانش مد نظر است. جهت توسعه این هستان شناسی چرخه های مختلف ارائه شده برای فرایندهای مدیریت دانش بررسی و یک چرخه جامع جهت نگاشت فناوری ها انتخاب گردید. مفاهیم حوزه فناوری های مدیریت دانش از مبانی نظری مرتبط استخراج شده و شامل 234 واژه است. چهل ونه واژه، مفاهیم حوزه هستند، 184 واژه، نمونه های فناوری و یک واژه هم مربوط به رابطه طبقه ای بین این واژگان است. این واژه ها بر اساس نتایج مطالعات پیشین به فرایندها ارتباط داده شده اند. به منظور برقراری این ارتباط از مفهوم هستان شناسی استفاده گردید. هستان شناسی، توصیفی صریح و صوری از یک مفهوم سازی ذهنی اشتراکی است. به هستان شناسی مد نظر این پژوهش که تنها روابط طبقه ای را در بر می گیرد، سلسله مراتب شمول گفته می شود. جهت توسعه این هستان شناسی از رویکرد توسعه با استفاده از ابزار مهندسی هستان شناسی و همچنین، از روش «نوی» استفاده گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، نرم افزار پروتژه 5 است که زبان OWL را پشتیبانی می نماید. جهت ارزیابی هستان شناسی ارائه شده، از معیارهای سازگاری، اختصار و بازیابی دانش فناوری های مدیریت دانش توسط خبرگان استفاده گردیده است. هستان شناسی ارائه شده، فهم مشترکی از حوزه فناوری های مدیریت دانش ارائه می دهد. تصمیم گیری در مورد انتخاب فناوری ها و منطق پشت این تصمیمات به طور دقیق مستندسازی نشده و در سطح وسیع به اشتراک گذاشته نمی شود. از این رو، حجم زیادی از دانش باارزش به هدر می رود. از این منظر، از این هستان شناسی به عنوان یک منبع مشترک دانش استفاده می شود. بر اساس اطلاعات در دسترس محقق، تاکنون در این حوزه هیچ هستان شناسی رسمی ارائه نشده و بارگذاری آن در محیط وب بستری برای تسهیم دانش متخصصان این حوزه در سراسر جهان فراهم می کند. علاوه بر این، به تصمیم گیری در انتخاب فناوری مناسب بر اساس فرایندهای مدیریت دانش کمک می نماید.
معرفی رویکردی ماشینی با استفاده از الگوریتم لسک و برچسبدهی نحوی جهت رفع ابهام از معنای کلمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به معرفی رویکردی ماشینی برای چگونگی رفع ابهام معنایی از کلمات می پردازد. در زبان فارسی، که ساخت واژه پیچیده ای دارد، هم نگاره های بسیاری ساخته می شوند که معانی گوناگونی در بافت های گوناگون دارند. یکی از راه هایی که کمک می کند رفع ابهام از معنای کلمات مبهم (هم نگاره ها) با سهولت و دقت بیشتری انجام شود، تخصیص برچسب درست نحوی به کلمات است. بنابراین، اگر برچسب دهی نحوی قبل از مرحله رفع ابهام معنایی از کلمات صورت پذیرد، رفع ابهام معنایی از هم نگاره ها با دقت بیشتری انجام خواهد گرفت. از آنجا که فراوانی هم نگاره های اسمی و صفتی در متون فارسی، در مقایسه با سایر هم نگاره ها بالاست، پس از تخصیص برچسب نحوی به کلمات لازم است رفع ابهام از برچسب نحوی هم نگاره ها نیز صورت گیرد. در این مقاله ابتدا روش های ماشینی موجود در جهت رفع ابهام از معنای کلمات معرفی می شود و سپس، الگوریتم «لسک» (که یکی از روش های یادگیری ماشینی بدون نظارت/ بدون سرپرست برای رفع ابهام معنایی از کلمات مبهم موجود در متون گوناگون است) معرفی می شود و در نهایت، رویکردی ماشینی جهت رفع ابهام از معنای کلمات با استفاده از نتیجه مرحله برچسب زنی نحوی به کلمات و رفع ابهام از برچسب نحوی کلمات و الگوریتم «لسک» معرفی می شود. انجام برچسب دهی نحوی و رفع ابهام از برچسب نحوی هم نگاره ها باعث می شود که الگوریتم «لسک» تنها، معانی مرتبط با برچسب های نحوی را در رفع ابهام معنایی از کلمات در نظر گیرد و در نتیجه، عمل رفع ابهام از معنای کلمات با دقت و سهولت بیشتری انجام پذیرد.
بررسی نقش انواع بافتار هم نویسه ها در تعیین شباهت بین مدارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفع ابهام معنایی واژگان در بازیابی خودکار اطلاعات از چالش های بزرگ این حوزه است. متن در خود عناصری محتوایی یا ساختاری دارد که با شناسایی و تحلیل آن ها و استخراج الگوهای متفاوت می توان به رفع ابهام معنایی و در نتیجه، افزایش اثربخشی نتایج بازیابی دست یافت. هم نویسه ها از جمله واژگانی هستند که به رفع ابهام معنایی نیاز دارند. نشان داده شده است که بافتار هم نویسه می تواند به بهبود بازیابی آن کمک کند. بافتار هم نویسه خود می تواند بسته به نقش و جایگاه آن در متن به انواعی تقسیم شود که ممکن است هر یک در تعیین شباهت بین مدارک از قدرت متفاوتی برخوردار باشد. هدف اصلی از این پژوهش، مقایسه پنج نوع بافتار متنی (شامل بافتار استناد متنی، ارجاع، عنوان ارجاع، عنوان و متن مقاله) به لحاظ قدرت آن ها در تعیین شباهت میان مدارک است. به کمک روش تحلیل متن، مجموعه ای آزمایشی از مدارک پیرامون هم نویسه های انگلیسی مشتمل بر 3637 مقاله منتشرشده در بازه زمانی 2000-2015 پیرامون 19 هم نویسه در 54 گروه موضوعی مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین شباهت درون خوشه ها از روش آماری تحلیل تشخیصی استفاده شده است. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که در درون خوشه های معنایی، زیرخوشه هایی با تمایز بسیار اندک قابل مشاهده است. دو بافتار استناد متنی و ارجاع کمترین نقش را در ایجاد تمایز و در نتیجه، بیشترین شباهت را در درون خوشه ها داشته اند. نتایج به دست آمده نشان داد که هم معنا بودن هم نویسه ها به ایجاد خوشه هایی از مدارک منجر می شود که در درون آن ها مدارک با هم به لحاظ انواع بافتار هم نویسه ای تفاوت چندانی با هم ندارند. همچنین،انواع بافتار از قدرت برابری در تعیین تشابه بین مدارک برخوردار نیستند. دو بافتار استناد متنی و ارجاع در تعیین شباهت معنایی در درون خوشه های معنایی بیشترین قوت را داشته اند. از این دو نوع بافتار که قوت بیشتری در ایجاد شباهت داشته اند، می توان برای بهبود نتایج بازیابی کمک گرفت. الگوریتم های بازیابی در موتورهای جست وجو و پایگاه های اطلاعاتی می توانند برای سنجش دقیق تر شباهت بین مدارک حاوی هم نویسه ها از تحلیل این دو نوع بافتار استفاده کنند. اثر حاضر نخستین پژوهشی است که به تعریف انواع گوناگونی از بافتارهای متنی و مقایسه آن ها به منظور تعیین قدرت آن ها در سنجش شباهت مدارک حاوی هم نویسه های هم معنا می پردازد.
ارائه چارچوبی مفهومی برای تعریف عملیاتی از محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محتوا یکی از واژگانی است که همواره مورد توجه محققان و متخصصان در رشته های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، پژوهشگران از دیدگاه و بافت خاص خود به این مفهوم و تعریف آن توجه کرده اند که در موارد بسیار دارای اختلاف و تفاوت های فراوانی است. پرسش اصلی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته، آن است که مفهوم محتوا واقعاً به چه معناست. برای پاسخ به این پرسش، پس از شناسایی تعاریف گوناگون این واژه در بافت های رشته های مختلف و بر اساس روش ارزیابی تطبیقی، اقدام به مقایسه این تعاریف شده است. در ادامه، با استناد بر تحلیل این نتایج، چارچوبی مفهومی با نام ( 3C ) برای نمایش فرایند خلق محتوا ارائه شده است. بر اساس این چارچوب، محتوا، یک آفرینش ذهنی حاصل از فرایند ذهنی شکل گرفته در ذهن خالق محتواست که به بیان ها و قالب های مختلف در آمده و با قرار گرفتن در محمل هایی از نوع محصول، سرویس یا دستورالعمل از طریق مجرای ( Conduit ) متناسب با آن به دریافت کننده ( ) مناسب می رسد. این چارچوب نشان می دهد که مفهوم محتوا حاصل یک فرایند چندگانه است و عدم کارکرد هر یک از اجزا، آن را بی معنا می کند. سپس، به منظور اعتباریابی چارچوب ارائه شده، این چارچوب در 5 بافت متفاوت تحلیل و تفسیر شده است و در انتها نیز سؤالاتی که نیاز است پژوهشگران به منظور توسعه این چارچوب به آن ها پاسخ دهند، به عنوان پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده مطرح شده است.
بررسی تأثیرات رایانش ابری بر یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای آموزش، آموزش الکترونیکی به عنوان مدل نوین ارائه خدمات آموزشی در حال فعالیت است. جهت استفاده بهینه از خدمات آموزشی آنلاین، در اختیار داشتن یک بستر فناوری مناسب بسیار حیاتی است. رایانش ابری فناوری نوینی است که با ارائه نرم افزار، زیرساخت، و پلتفرم به عنوان سرویس های اینترنتی به طوری چشمگیر مورد توجه دنیای فناوری اطلاعات قرار گرفته است. بنابراین، در این تحقیق سعی بر بررسی تأثیرات فناوری رایانش ابری بر یادگیری الکترونیکی به عنوان فناوری جانشین وب 2 شد. لذا، با استفاده از روش کمّی/ آزمایشی سعی شد تأثیرات رایانش ابری بر یادگیری الکترونیکی مورد بررسی قرار گیرد. اندازه گیری دو سرور مدیریت یادگیری الکترونیکی مبتنی بر وب 2 و مبتنی بر رایانش ابری توسط سرویس «بنچمارک آپاچی» انجام شد و داده های پژوهش به دست آمد و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های فرض به وسیله نرم افزار spss انجام پذیرفت. در بررسی چهار پارامتر کیفیت سرویس شامل زمان پاسخگویی، گذردهی، مقیاس پذیری و قابلیت دسترسی، و بررسی دسترسی به صفحه نخست «مودل»، دسترسی به فایل سیستمی لاگین و دسترسی به فایل درسی، عملکرد شاخص های کیفیت سرویس سرور مبتنی بر رایانش ابری نشان از برتری بر سرور مبتنی بر وب 2 داشت.
شناسایی ساختار محتوایی مطالعات علم اطلاعات و دانششناسی بر اساس واژگان و مفاهیم مقالات آن در پایگاه اطلاعاتی وب آوساینس (2009-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل ساختار واژگان و مفاهیم مقالات «علم اطلاعات و دانش شناسی» با استفاده از نگاشت های علمی هم واژگانی در پایگاه «وب آوساینس» است. روش به کاررفته در پژوهش حاضر تحلیل محتوای واژگان و مفاهیم متون است. در پژوهش حاضر از فنون رایج در علم سنجی شامل توزیع فراوانی قانون «برادفورد» و خوشه بندی سلسله مراتبی با رویکرد Between-Groups Linkage ، و همچنین، از تحلیل های آماری شامل فراوانی، درصد، و رگرسیون در نرم افزارهای SPSS و Excel بهره گرفته شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات (16475 مقاله) منتشرشده در پایگاه «وب آوساینس» طی سال های 2009-2013 است. در فرایند انجام پژوهش جهت یکدست سازی واژگان و مفاهیم عناوین مقالات از نرم افزار علم سنجی Ravar Premap استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که واژگان «اطلاعات»، «وب»، «پژوهش»، «تحلیل استنادی»، «دانش»، «کتابخانه»، «مجلات»، و «فناوری» محور اصلی مفاهیم مورد مطالعه در این رشته را تشکیل داده اند. همچنین، مفاهیم مورد مطالعه در 13 خوشه قرار گرفته اند که محورهای اصلی مطالعات شامل «آموزش و یادگیری، سواد اطلاعاتی»، «سازماندهی اطلاعات و دانش»، «منابع اطلاعاتی تحت وب و شبکه های اجتماعی»، «اخلاق حرفه ای در علم اطلاعات»، «انفورماتیک، ارتباطات و خدمات اطلاعات سلامت»، «مدیریت اطلاعات، نظام های اطلاعاتی، مدیریت دانش و نوآوری»، و «مطالعات و شاخص های علم سنجی و اطلاع سنجی» است. بررسی هم واژگانی مفاهیم علم اطلاعات و دانش شناسی بیانگر پدیداری حوزه های مطالعاتی نوظهور در مطالعات علم اطلاعات و دانش شناسی است. همچنین، شاهد حضور مطالعات میان رشته ای در بطن برون دادهای علمی علم اطلاعات و دانش شناسی هستیم.
تأثیر محدودیتهای اطلاعاتی بر کاربری اطلاعاتی اینترنت در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در صدد بررسی تأثیر محدودیت های اطلاعاتی بر تمایل به کاربری اطلاعاتی از اینترنت در بین نوجوانان و جوانان شهر تهران است. پس از مرور ادبیات نظری و تجربی تحقیق، کاربری اطلاعاتی، استفاده از اینترنت به منظور کسب اطلاعات، اهداف کاری و حرفه ای مانند استفاده خبری، علمی و ... تعریف شده است. با پشتوانه نظریه های ارتباطاتی و جامعه شناختی، تبیین نظری از تأثیر محدودیت های اطلاعاتی بر تمایل به کاربری اطلاعاتی از اینترنت صورت گرفت. در تأثیر دو متغیر فوق، دو متغیر تعدیل کننده، یعنی پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوادگی کاربران و سابقه کاربری آن ها بررسی شده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی و شیوه جمع آوری داده ها، پرسشنامه، و جامعه آماری پژوهش نیز نوجوانان و جوانان واقع در گروه سنی 15 تا 29 شهر تهران در نظر گرفته شده است. بررسی داده های مربوط به 384 نفر از جامعه آماری نشان داد که نوجوانان و جوانان از تمایل متوسط به کاربری اطلاعاتی برخوردارند. نتایج آزمون فرضیه نیز نشان داد که محدودیت های اطلاعاتی تأثیر معناداری در تمایل کاربران به کاربری اطلاعاتی از اینترنت دارد و در این بین، متغیرهای سابقه کاربری و پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوادگی نقش معناداری در این تأثیر ندارند.
بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز درباره مخزن دانش سازمانی این دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی وضعیت استفاده اعضای هیئت علمی از مخزن دانش پژوهشی «دانشگاه شهید چمران اهواز» به عنوان بخشی از مخزن دانش سازمانی این دانشگاه، شناسایی مشکلات این سامانه و ارائه راهکار برای ارتقای آن است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی و به صورت مطالعه موردی انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات درباره دیدگاه کارشناسان و اعضای هیئت علمی «دانشگاه شهید چمران اهواز» به ترتیب از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. مصاحبه از همه کارشناسان دست اندرکار به عمل آمد و پرسشنامه بین جامعه نمونه که به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شد، توزیع گردید. یافته ها بیانگر آن بود که اعضای هیئت علمی نگرش کم و بیش مثبتی نسبت به سامانه موجود و واگذاری آثار خود به آن دارند و وجود چنین سامانه ای را مفید و ضروری می دانند. علی رغم اذعان به وجود مشکلات، تقریباً همه اعضا از سامانه استفاده می کنند، ولی باید در نظر داشت که با افزایش آشنایی اعضا با سامانه، میزان مشارکت آنان نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین، نیاز به اطلاع رسانی پیرامون سامانه و برگزاری کارگاه های آموزشی دوره ای و منظم و باکیفیت احساس می شود. توجه به مشکلات سامانه و راهکار های ارائه شده توسط کاربران برای بهبود وضعیت آن به ارتقا و پیشرفت مخزن دانش پژوهشی این دانشگاه کمک می کند. با بهبود هرچه بیشتر این سامانه می توان امیدوار بود که بخش مهمی از زیرساخت لازم برای پیاده سازی مدیریت دانش در «دانشگاه شهید چمران اهواز» فراهم شود.
ارائه مدل معماری سرویس گرا در کتابخانه های دانشگاهی استان مازندران بر اساس روش نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم های اطلاعاتی به سرعت در حال رشد هستند. کتابخانه های دانشگاهی باید قدرت پاسخگویی سریع به نیازمندی های جدید مخاطبان را داشته باشند. کتابخانه داﻧﺸﮕﺎﻫی به عنوان ﻣﺮکﺰی کﻪ مسئولیت ارائه ﺧﺪﻣﺎت اﻃﻼﻋﺎﺗی ﺑﻪ جامعه وﺳیﻌی از افراد را بر عهده دارد، ﻧیﺎزﻣﻨﺪ ﻫﻤﮕﺎﻣی ﺑﺎ نوآوری های ﻣﻮﺟﻮد در زمینه اطلاع رسانی اﺳﺖ. هدف از تحقیق حاضر ارائه مدل معماری سرویس گرا در کتابخانه های دانشگاهی استان «مازندران» بود. روش تحلیل داده ها در این تحقیق کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد است. جامعه آماری تحقیق شامل مسئولان کتابخانه های دانشگاهی استان «مازندران» بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به انتخاب نمونه های آماری تحقیق اقدام شد. در این مطالعه تعداد 25 نفر انتخاب شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که عوامل انسانی، عوامل ساختاری و فنی، عوامل نظارتی و مدیریتی و استراتژی های سازمان به عنوان عوامل مؤثر در معماری سرویس گرا در کتابخانه های دانشگاهی استان «مازندران» شناسایی شدند. همچنین، نتایج نشان داد که در یک الگوی زمینه ای به کارگیری فناوری اطلاعات به عنوان شرط علّی از طریق ارائه خدمات مبتنی بر IT و دسترسی آسان و با درنظرگرفتن زیرساخت ها منجر به استقرار کتابخانه های سرویس گرا می شود.