۱.
هدف این مقاله شناسایی چالش های اخلاقی راهنمایی رساله ها و پایان نامه و تدوین کدهای اخلاقی متناسب با این چالش هاست. فرایند رسیدن به این هدف، دارای چهار گامِ تعیین اصول اخلاقی، استخراج چالش های اخلاقی، بررسی ارتباط چالش ها با زمینه دانشگاهی ایران، و تدوین کدهای اخلاقی راهنمایی رساله ها و پایان نامه ها بوده است. بر این اساس، در گام نخست مجموعه ای از اصول اخلاقی که می توانند زیربنای اخلاقی حرفه راهنمایی پژوهش باشند معرفی و توجیه می شود. در گام دوم چالش های راهنمایی پژوهش را از ادبیات موضوع، پژوهش ها و همچنین آیین نامه های دانشگاه های متعدد، استخراج می شود. در گام سوم با نظرسنجی از تعدادی از اعضای هیئت علمی و دانشجویان/فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی، در قالب تکنیک دلفی، به این سوال پاسخ می دهیم که این چالش ها چه اندازه در زمینه دانشگاهی ایران نیز رخ می دهند، و همچنین چه چالش های دیگری را می توان به چالش های استخراج شده اضافه کرد. نتایج این گام حاکی از ارتباط بالای این چالش ها با زمینه ایران هستند. باتوجه به اینکه استادان و دانشجویان به عنوان دو ذینفع اصلی حرفه راهنمایی پژوهش در این پژوهش مشارکت داشتند امکان مقایسه چشم انداز اخلاقی آن ها با هم فراهم بود. در برخی موارد، دانشجویان و اساتید دیدگاه های واگرایی نسبت به میزان اهمیت و وقوع برخی از چالش ها داشتند. درنهایت، در گام چهارم، بر اساس چالش های به دست آمده و متناسب با مصادیق آن ها، 36 کد مستقل برای مجموعه چالش های تدوین، و ارتباط و جامعیت کدها با کمک یک گروه کانونی سنجیده شد.
۲.
: برای اصطلاح «اُنتولوژی» مأخوذ از فلسفه، معادل های مختلفی در متون غیرفلسفی (هوش مصنوعی، علوم اطلاعات، وب معنایی و جز آن) انتخاب شده است. گذشته از انتخاب شکل آوانگاری شده این اصطلاح، نگاهی به معادل ها نمایانگر آشفتگی واژگانی برای هر دو بخش آن («هستی» و هستان» در قسمت نخست، و « شناسی»، « نگاری» و «نگاشت» در قسمت دوم) است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود این آشفتگی، چرایی انتخاب معادل های مختلف، و سرانجام، رسیدن به معادلی مناسب، دقیق و مستند است. برای تعیین وضعیت و نیز درستی معادل های اُنتولوژی از روش سندی-کتابخانه ای به شیوه کمّی و کیفی استفاده شد. در این راستا دو نوع متن کاویده شد: 1) متون غیرفلسفی فارسی تألیفی یا ترجمه ای با موضوع اُنتولوژی در حوزه هایی چون هوش مصنوعی، علوم اطلاعات، وب معنایی و 2) متون فلسفی دربردارنده آرای «مارتین هایدگر» درباره هستی .
با بررسی 112 متن فارسی غیرفلسفی، نتیجه قابل انتظارِ اختصاص بیش از نیمی از معادل ها به «هستی شناسی» به دست آمد که ترجمه دقیق «اُنتولوژی» است، اما سیر نزولی انتخاب این معادل و تمایل بیشتر نگارندگان به استفاده از «هستان شناسی» و «هستان نگاری» در سال های اخیر، نشانگر درک تفاوت معنای این مفهوم در دو حوزه فلسفی و غیرفلسفی است؛ اما اغلبِ نگارندگان متون فارسی، از اشاره کوتاهی به این مضمون که «هستی شناسی» از فلسفه آمده، فراتر نرفته و انگشت شمار، سببِ انتخاب معادل را بیان کرده اند. در مورد قسمت دوم اصطلاح، دلایل «حرّی»، «فدایی» و «لینچ» تردیدی در پذیرش «نگاری» و ترجیح آن بر «شناسی» باقی نمی گذارد. اما درباره قسمت اول اصطلاح، با توجه به تأکید «هایدگر» بر تفاوت «هستی یا وجود» در فلسفه با «هستنده یا موجود » در علم، همچنین، کاربرد همزمان «هستان» و «هستی» با معنای متفاوت در ابیات برخی شاعران و نیز استفاده قابل توجه از «هستان» در کنار کاربرد بسیار «هستی» در متون فارسی غیرفلسفی، شاید بتوان «هستان» را به «هستی» ترجیح داد و «هستان نگاری» را برای متون غیرفلسفی پیشنهاد کرد.
نقد «هایدگر» به مقوله بندی «ارسطو» برای یکپارچه سازی همه حالت های ممکن «هستی»، دقّت بیشتری را در بهره گیری و استناد به نظریه «ارسطو» در نوشته های غیرفلسفی می طلبد.
نگارنده با وجود دلایل پیش گفته و حتی وجود منابع چشمگیر در زمینه مطالعات علم و فناوری و «چرخش به هستی شناسی»، سؤالی را مطرح می کند: آیا اساساً این اصطلاح برای آنچه در رشته های غیرفلسفی انجام می شود، مناسب است؟ آیا نمی توانستیم بدون وام گیری از فلسفه اصطلاح مستقلی برگزینیم؟ پاسخِ به این سؤال، پژوهشی مستقل را در منابع مرتبط انگلیسی و فارسی و به ویژه زبان شناسی و نیز متون نثر و نظم فارسی می طلبد.
۳.
کسب و کارهای فعال در شبکه های اجتماعی، با شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر ابعاد مشارکت مشتریان، تجزیه و تحلیل داده های تولید شده توسط آن ها و فعالیت های بازاریابی می توانند با دست آوردن درک دقیق تری از مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی و در نتیجه تدوین استراتژی های مؤثرتر در جذب مشتری، در جهت تقویت کسب و کار خود فعالیت کنند. در این پژوهش «هستی شناسی مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی از منظر نیاز مشتری و الزامات کسب وکار» با استفاده از مرور سیستماتیک ادبیات پژوهش و تحلیل محتوایی آنها در دو بعد اصلی ارائه شده است: "مؤلفه های مشارکت از منظر مشتری" و دسته بندی این زیرمؤلفه ها از منظر عملکردی و محتوایی در کسب و کار بصورت: "مؤلفه های مشارکت از منظر کسب و کار"؛ به نحوی که یک رابطه دو سویه بین مشتری و کسب و کارهای فعال در شبکه های اجتماعی ارائه می نماید. لایه مؤلفه های مشارکت از منظر مشتری در سه لایه"رفتاری"، "شناختی" و "عاطفی" ارائه شده است؛ این مولفه ها تأثیر تمرکز روی 30 زیرمؤلفه از فعالیت های کسب و کارهای فعال و سایر مشتریان در شبکه های اجتماعی روی مشارکت مشتری را اندازه گیری می کنند. علاوه بر آن، زیرمؤلفه های مذکور از منظر عملکردی و محتوایی در کسب و کار، تحت قالب لایه"مؤلفه های مشارکت از منظر کسب و کار" در 7 زیرگروه دسته بندی و ارائه شده اند: "تبلیغات مبتنی بر ارزش عملکردی"، "محتوا"، "زیبایی شناسی و سفارشی سازی"، "روانشناختی-اجتماعی"، "زمانی و زمین ه ای"، "تعامل" و "فناوری". در پایان هستی شناسی پیشنهادی با استفاده از تحقیقات پیمایشی با بهره مندی از نظرات کاربران و مشتریان در شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مرحله با نمونه گیری هدفمند و استفاده از یک پرسشنامه آنلاین، مؤلفه های مشارکت از منظر کسب و کار، بعنوان شاخص اندازه گیری مشترک میان دو دیدگاه مشتری و کسب و کار محور ارزیابی شدند. زیرمؤلفه های هستی شناسی پیشنهادی بر اساس آزمون فریدمن پذیرفته شد و نتایج تحلیل آماری نشان می دهد که لایه های آن با اطمینان 95% همگن هستند و لایه "تبلیغات مبتنی بر ارزش عملکردی" بیشترین تاثیر را در افزایش مشارکت مشتری به دنبال دارد.
۴.
ابهام، یکی از چالش های بزرگ در پردازش زبان طبیعی است؛ در پردازش رایانه ای متون، هم نگاره ها و چگونگی رفع ابهام از آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. در زبان های ی مانن د زب ان فارس ی که س اخت واژه پیچی ده ای دارن د، هم نگاره ه ای بس یاری س اخته می ش وند. در این راستا شناخت هم نگاره ها و دسته بندی انواع آن ها بسیار مهم است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی پیکره-بنیاد هم نگاره های فارسی، واژه هایی که بیش از یک برچسب اجزای واژگانی کلام داشتند، از پیکره متنی فارسی استخراج شدند که شامل 10978 واژه است. سپس، فراوانی برچسب های هر هم نگاره مورد بررسی قرار گرفت و فهرست دیگری استخراج شد که شامل هم نگاره هایی است که علاوه بر فراوانی بالای برچسب اول آن ها (بیش از 20) فراوانی برچسب دوم آن ها نیز در پیکره متنی فارسی بیش از 10 بوده است؛ این فهرست شامل 1675 هم نگاره است. ماهیت ساخت واژی، آوایی یا معنایی هم نگاره های استخراج شده در این مرحله مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس آن هم نگاره های استخراج شده در یازده دسته طبقه بندی شدند که از میان آن ها، تنها هم نگاره های موجود در یک دسته بر اساس معیار معنایی طبقه بندی شده اند و بقیه بر اساس ویژگی های ساخت واژی و تفاوت ها آوایی آن ها در دسته های گوناگون قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش شامل فهرست گسترده ای از هم نگاره های فارسی استخراج شده از پیکره متنی فارسی است که هر کدام بر اساس معیارهای ساخت واژی و آوایی در یک یا بیش از یک دسته از مجموع یازده دسته قرار گرفته اند، این فهرست و دسته بندی مربوط به هم نگاره ها می تواند در سیستم های رفع ابهام معنایی از واژگان مورد استفاده قرار گیرد.
۵.
واژه های علمی واژه هایی هستند که در طیف وسیعی از رشته های علمی بسامد بالایی دارند و بسامدشان در متون علمی بسیار بیشتر از بسامدشان در سایر متون است. دسترسی به فهرستی بسامدی از واژه های علمی می تواند به یادگیری سریع تر زبان علمی کمک کند. پیش نیاز تهیه چنین فهرستی، ایجاد پیکره ای متوازن از متون علمی فارسی است. برای این منظور، متون علمی منتشرشده در نشریات علمی فارسی با برنامه نویسی رایانه ای و توسعه خزنده وب جمع آوری شد. در نهایت پیکره ای شامل بیش از ۵۱ میلیون واژه با حجم متوازنی از داده در چهار حوزه موضوعی شامل «علوم پایه و فنی و مهندسی»، «علوم انسانی و هنر و معماری»، «پزشکی و دامپزشکی» و «کشاورزی و منابع طبیعی» ساخته شد. در این پژوهش پس از بررسی ملاحظات مربوط به توسعه فهرست های بسامدی علمی، فهرستی از واژه های علمی فارسی تهیه شد که شامل ۳۰۷ بن واژه است که در متون علمی بسامد بالایی دارند، بسامدشان در متون علمی به مراتب بیش از متون عمومی است و پراکندگی مناسبی در موضوعات مختلف علمی دارند. نتایج ارزیابی فهرست بسامدی تهیه شده نشان دهنده پوشش بیش از ۱۶ درصدی فهرست روی متون علمی است که این درصد با پوشش فهرست های جمع آوری شده برای زبان های دیگر مطابقت دارد. همچنین توزیع مناسب واژه های فهرست جمع آوری شده در چهار حوزه موضوعی پیکره باعث شده است که میزان پوشش در هر یک از این حوزه های موضوعی نیز عددی قابل قبول بین ۱۲ تا ۱۸ درصد باشد. فهرست واژه های علمی استخراج شده می تواند برای اهداف مختلف آموزشی و پژوهشی مورداستفاده قرار گیرد. همچنین پیکره علمی تهیه شده نیز منبع ارزشمندی برای مطالعات حوزه زبان شناسی پیکره ای و پژوهش های مرتبط با پردازش زبان است.
۶.
پایگاه های اطلاعات علمی و موتورهای جستجو از ابزارهای اصلی کار پژوهشگران است. برای بازیابی دقیق و صحیح اطلاعات از این پایگاه ها نیاز است که اطلاعات با کیفیت مناسب وبا کمترین خطا ذخیره شوند. کنترل دستی اطلاعات زمانبر و پر هزینه است، در این مقاله، روش های داده کاوی برای کنترل کیفیت یک پایگاه اطلاعات پژوهشی معرفی می شود. برای این منظور ابتدا باید اطلاعاتی از خطاهای مرسوم را در کنار سایر اطلاعات هر رکورد جمع آوری کرد. سپس با استفاده از روش های داده کاوی الگوهای پنهان و روابط بین خطاها را کشف کرد و بر این اساس راه های بهبود کیفیت داده را ارائه داد. در این مقاله پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج)، به عنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شد. 59 کد خطا توسط خبرگان تعریف شد. سپس اطلاعات فراداده هر رکورد مثل نام دانشگاه، نام رشته،گرایش و حوزه تخصصی مدرک به همراه کدهای خطای آن در یک مجموعه داده ذخیره شد. این مجموعه داده شامل 41021 رکورد در حوزه های مختلف است. با استفاده از روش های آماری و قوانین انجمنی رابطه بین خطاها و الگوی تکرار آنها را درهرحوزه بررسی شد. نتایج نشان داد به طور میانگین با در نظر گرفتن 25 درصد از خطاها در هر حوزه، می توان تا 80 درصد از خطاهای همه رکوردهای یک حوزه را کاهش داد. این خطاها شامل خطاهای پر تکرار در هر حوزه و همچنین خطاهایی است که با آن ها رابطه قوی دارند. با استفاده از روش خو شه بندی k-means رکوردها خوشه بندی شدند. نتایج نشان داد اگر چه شباهت هایی بین رکوردها از حوزه های مختلف وجود دارد، اما رابطه معناداری بین حوزه رکوردها و الگوی تکرار خطاها وجود ندارد.
۷.
در دنیای پیچیده امروز حیات سازمان ها و کسب وکارها بدون شناخت و استفاده کارآمد از داده ها امکان پذیر نخواهد بود. فرایندکاوی با ترکیب روش های یادگیری ماشین و مفاهیم مدیریت فرایندهای کسب وکار، تلاش دارد تا دانش نهان مربوط به چگونگی اجرای فرایندها را از داده های ذخیره شده در سامانه های اطلاعاتی استخراج نماید. اولین گام در فرایندکاوی، فعالیت کشف فرایند است که امکان مدل سازی فرایندها بر مبنای داده های رویداد ورودی را فراهم می سازد. اما استفاده از این مزیت بدون وجود داده های مناسب و با کیفیت فراهم نخواهد شد، زیرا هرگونه تحلیل بر پایه داده های با کیفیت پایین منجر به ایجاد بینش و تصمیمات نامناسبی می شود که بر عملکرد سازمان یا کسب وکار تاثیر منفی خواهند گذاشت. هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب مفهومی جدید برای پیش پردازش داده های ورودی به روش های کشف فرایند است تا کیفیت مدل فرایند نهایی بهبود یابد. چارچوب مفهومی پیشنهادی با استفاده از یک روش پژوهش کیفی بر اساس نظریه داده بنیاد پدید آمده است. بدین منظور 102 پژوهش مرتبط با حوزه کیفیت داده در فرایندکاوی مورد بررسی قرار گرفته و مهمترین چالش های کیفیت داده در این زمینه پس از پالایش و یکپارچه سازی آن ها از ادبیات شناسایی شده اند که شامل: «رویدادهای آشفته/کم تکرار»، «رویدادهای پرت»، «رویدادهای ناهنجار»، «مقادیر گمشده»، «قالب زمانی نادرست»، «برچسب های زمانی مبهم»، «فعالیت های مترادف» و «اندازه و پیچیدگی» می باشند. در ادامه گام های اساسی برای پیش پردازش و پاک سازی مناسب داده ها تعیین شده اند که در برگیرنده فعالیت های «ترمیم»، «کشف ناهنجاری»، «پالایش» و «کاهش ابعاد» می شوند. سپس چارچوب مفهومی نهایی بر پایه مشکلات کیفیت داده و فعالیت های پاک سازی شناسایی شده، ایجاد شده است. برای بررسی عملکرد چارچوب پیشنهادی از چهار مجموعه داده استاندارد برگرفته از فرایندهای واقعی استفاده شده است، که این داده ها در مرحله اول به صورت خام و در مرحله دوم پس از انجام پیش پردازش توسط چارچوب معرفی شده به چهار الگوریتم متداول کشف فرایند اعمال شده اند. نتایج نشان داد که پیش پردازش داده های ورودی منجر به بهبود معیارهای کیفیت مدل استخراج شده از الگوریتم های کشف فرایند می شود. همچنین برای سنجش اعتبار چارچوب پیشنهادی، عملکرد آن با سه روش پیش پردازش «نمونه برداری»، «پیش پردازش آماری» و «انتخاب نمونه اولیه» مقایسه شده، که برآیندها بیانگر کارایی بهتر رویکرد پیشنهادی بوده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان یک رهیافت کاربردی توسط متخصصان و تحلیلگران داده و کسب و کار در پروژه های فرایندکاوی مورد استفاده قرار گیرد.
۸.
پژوهش حاضر با هدف ارائه روشی برای سازماندهی اسناد متنی فارسی با استفاده از تکنیک خوشه بندی انجام شد. مجموعه داده های مربوط به پایان نامه ها و رساله ها شامل 2943 تحقیق به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها از مجموعه داده های مربوط به تحقیقات علمی که شامل 5000 پژوهش در قالب فایل اکسل بود، انجام شد. در این پژوهش پس از تبدیل داده ه ا به قالب ساخت یافت ه، با استفاده از اعمال پیش پردازش عملیات پردازش صورت گرفت. در مرحله پردازش از تکنیک خوشه بندی جهت ارائه الگوریتم پیشنهادی در راستای سازماندهی اسناد متنی فارسی بهره گرفته شد. این الگوریتم با بهبود الگوریتم K-means در جهت خوشه بندی اسناد ارائه شد. نتایج حاصل از ارزیابی نشان داد الگوریتم پیشنهادی بر اساس معیارهای خارجی نسبت به دو الگوریتم K-means و K-means++ در کیفیت خوشه بندی اسناد تأثیر مثبتی داشت. به طوری که تحقیقات هر رده تعیین شده در خوشه موضوعی مرتبط دارای توزیع یکنواختی شد، و منجر به حصول هدف پژوهش حاضر گردید. در جداول رده/ خوشه حاصل از دو الگوریتم K-means و K-means++ توزیع غیریکنواخت تحقیقات در خوشه ها مشاهده شد. بنابراین، ارزیابی بر اساس معیار های داخلی متأثر از تراکم متفاوت خوشه ها و شباهت بین خوشه ای بود. حجم دیتاست نیز متأثر از راهکارهای پیشنهادی برای انتخاب دیتاست نهایی و فرایند پژوهش نبود، بنابراین الگوریتم پیشنهادی برای ابعاد بالای ویژگی نیز مناسب عمل می کند.
۹.
هدف: با عنایت به افزایش روزافزون بازاریابی دیجیتال، پژوهش حاضر با هدف تحلیل وبگاه کتابخانه دانشگاه های ایران از منظر بهینه سازی موتورجستجو(سئو)ی گوگل، انجام شد. شناسایی مولفه های سئو نیز از اهداف ضمنی پژوهش بود. روش شناسی: تعداد 30 مولفه موثر بر سئوی گوگل، با استفاده از توافق میان دو ابزار آنلاین هوشمند تحلیل سئوی «سئو سایت چک آپ» و «سئو پی تایمر»، با ضریب پایایی 0.77، حاصل شد. تعداد 17 مولفه نیز با کمک متون و روش کتابخانه ای شناسایی شد (تعداد 12 مولفه در هر دو روش، مشترک بودند). جامعه پژوهش مشتمل بر تعداد 42 وبگاه کتابخانه دانشگاه های دولتی ایران وابسته به وزارت علوم واقع در کلان شهرهای ایران بودند. ابزار گرداوری داده ها، پایگاه های تحلیلی آنلاین «سئوپی تایمر»، «آ اچ رفز» و «سیمیلاروب» و «کنسرسیوم دبلیوتری» بودند (علاوه بر چک لیست و مولفه های شناسایی شده). اعضای جامعه از منظر 34 مولفه قابل سنجش به وسیله ابزارهای دگرسنجی تحلیل سئو (عدم نیاز به اینکه فرد تحلیگر وبسایت، مدیر همان وبسایت باشد) تحلیل شدند (مطالعه مقطعی: شش ماه ابتدای سال 2020 میلادی). از نرم افزارهای «اکسل» و «لایبرآفیس کلک»، جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: هیچ یک از وبگاه های کتابخانه دانشگاه های ایران، نمره سئوی نهایی مطلوب 75 از 100 را کسب نکردند. تنها 33 درصد از وبگاه کتابخانه دانشگاه های ایران، مولفه موثر بر سئوی «گواهی امنیت دیجیتال» را رعایت کرده بودند. به ترتیب اولویت، وبگاه های کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف، کتابخانه دیجیتالی دانشگاه شهید بهشتی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی از منظر مولفه های موثر بر سئوی گوگل، در صدر قرار گرفتند. اتصال وبسایت، به شبکه های اجتماعی مانند«لینکدین» و «فیس بوک» و «اینستاگرام»، جهت ارتقای نمره سئوی گوگل لازم است اما کافی نیست (تنها یک مولفه موثر بر سئو). نتیجه گیری: مولفه های موثر بر سئوی موتور جستجوی گوگل را می توان به دو گروه تقسیم کرد. دسته اول توسط مدیران وبگاه کتابخانه، قابل تنظیم هستند(مشتمل بر 29 مولفه سیاهه وارسی محقق ساخته و 1 مولفه تطابق وبگاه کتابخانه با قوانین کنسرسیوم دبلیوتری). دسته دوم را می توان با توجه به بازخوردهای سایر وبگاه ها و یا کاربران بازدید کننده سنجید (مشتمل بر 4 مولفه «نرخ پرش کاربران»، «مدت زمان حضور کاربران در وبگاه کتابخانه»، «تعداد صفحات نمایه شده در گوگل»، «تعداد بازدید یا کلیک کاربران»). ارتقای مولفه های موثر بر سئو در کنار دارا بودن محتوای غنی، به صورت توامان ارزشمند خواهد بودبا عنایت به افزایش روزافزون بازاریابی دیجیتال، پژوهش حاضر با هدف تحلیل وبگاه کتابخانه دانشگاه های ایران از منظر بهینه سازی موتورجستجو(سئو)ی گوگل، انجام شد. شناسایی مولفه های سئو نیز از اهداف ضمنی پژوهش بود. روش شناسی: تعداد 30 مولفه موثر بر سئوی گوگل، با استفاده از توافق میان دو ابزار آنلاین هوشمند تحلیل سئوی «سئو سایت چک آپ» و «سئو پی تایمر»، با ضریب پایایی 0.77، حاصل شد. تعداد 17 مولفه نیز با کمک متون و روش کتابخانه ای شناسایی شد (تعداد 12 مولفه در هر دو روش، مشترک بودند). جامعه پژوهش مشتمل بر تعداد 42 وبگاه کتابخانه دانشگاه های دولتی ایران وابسته به وزارت علوم واقع در کلان شهرهای ایران بودند. ابزار گرداوری داده ها، پایگاه های تحلیلی آنلاین «سئوپی تایمر»، «آ اچ رفز» و «سیمیلاروب» و «کنسرسیوم دبلیوتری» بودند (علاوه بر چک لیست و مولفه های شناسایی شده). اعضای جامعه از منظر 34 مولفه قابل سنجش به وسیله ابزارهای دگرسنجی تحلیل سئو (عدم نیاز به اینکه فرد تحلیگر وبسایت، مدیر همان وبسایت باشد) تحلیل شدند (مطالعه مقطعی: شش ماه ابتدای سال 2020 میلادی). از نرم افزارهای «اکسل» و «لایبرآفیس کلک»، جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: هیچ یک از وبگاه های کتابخانه دانشگاه های ایران، نمره سئوی نهایی مطلوب 75 از 100 را کسب نکردند. تنها 33 درصد از وبگاه کتابخانه دانشگاه های ایران، مولفه موثر بر سئوی «گواهی امنیت دیجیتال» را رعایت کرده بودند. به ترتیب اولویت، وبگاه های کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف، کتابخانه دیجیتالی دانشگاه شهید بهشتی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی از منظر مولفه های موثر بر سئوی گوگل، در صدر قرار گرفتند. اتصال وبسایت، به شبکه های اجتماعی مانند «لینکدین» و «فیس بوک» و «اینستاگرام»، جهت ارتقای نمره سئوی گوگل لازم است اما کافی نیست (تنها یک مولفه موثر بر سئو). نتیجه گیری: مولفه های موثر بر سئوی موتور جستجوی گوگل را می توان به دو گروه تقسیم کرد. دسته اول توسط مدیران وبگاه کتابخانه، قابل تنظیم هستند(مشتمل بر 29 مولفه سیاهه وارسی محقق ساخته و 1 مولفه تطابق وبگاه کتابخانه با قوانین کنسرسیوم دبلیوتری). دسته دوم را می توان با توجه به بازخوردهای سایر وبگاه ها و یا کاربران بازدید کننده سنجید (مشتمل بر 4 مولفه «نرخ پرش کاربران»، «مدت زمان حضور کاربران در وبگاه کتابخانه»، «تعداد صفحات نمایه شده در گوگل»، «تعداد بازدید یا کلیک کاربران»). ارتقای مولفه های موثر بر سئو در کنار دارا بودن محتوای غنی، به صورت توامان ارزشمند خواهد بود.
۱۰.
این مطالعه با هدف ارائه مدل رفتار محافظتی در مقابل نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، یک پژوهش های پیمایشی-مقطعی قرار می گیرد. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح آمیخته اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کادر درمان و اداری سازمان تامین اجتماعی استان سمنان به تعداد 652 نفر است که با فرمول کوکران حجم نمونه 277 نفر برآورد گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. مقوله های زیربنایی سه شاخگی مدیریت با روش تحلیل مضمون شناسایی شد و الگوی نهایی با روش مدل یابی معادلات ساختاری اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار Maxqda و بخش کمی با LISREL انجام شد. نتایج نشان داده است مقوله های فراگیر در قالب عوامل نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه و فتار محافظتی دسته بندی شده اند. عوامل سازمان دهنده نیز شامل نگرانی از نقض حریم خصوصی اعضای گروه، ماهیت گروه، رفتار گروه، ارتباطات گروه ، اطلاعات گروه، احتیاط، محدود کردن، مداخله و کنترل هستند. همچنین اثر تعدیل گری رسمیت و محوریت گروه در مسیر نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه به رفتار محافظتی بررسی و تایید شده است.
۱۱.
به واسطه تحولات فناوری های رسانه ای در حوزه تولید و توزیع محصولات و خدمات رسانه ای، رفتار کاربران به عنصری مهم در شکل دهی به زیست بوم وب سایت های تماشا و دریافت ویدیو تبدیل شده است. با توجه به اینکه «مخاطب شدن» از دیدن، شنیدن یا خواندن فراتر رفته و نیاز به رویکردهای جدید برای پژوهش درباره مخاطب به وجود آمده است. در این راستا، تحقیق حاضر بر مطالعه رفتار مصرف محتوای ویدیویی کاربران متمرکز شده و الگوی ارتباطی اعضای زیست بوم سایت های ویدیویی ایرانی را با تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی بررسی کرده است. پژوهش حاضر با رویکرد کمی و به روش تحلیل شبکه اجتماعی انجام شده و دارای 2 فاز پژوهشی است: الف) نمونه گیری سایت های ایرانی دریافت و تماشای ویدیو از طریق روش تراش وب ب) ترسیم، شناسایی جوامع و تحلیل شبکه اجتماعی متشکل از ارتباط سایت های ایرانی دریافت و تماشای ویدیو. بر اساس یافته های تحقیق، زیست بوم وب سایت های دریافت و تماشای ویدئوی کشور شامل 144 عنصر و 8 جامعه شامل وب سایت دریافت و تماشای ویدئو بر اساس رفتار کاربران شامل جامعه های محتوای تولیدشده کاربر، محتوای درخواستی کاربر، خرید قانونی، دریافت قانونی، دریافت غیرقانونی، زیرنویس و محتوای شرق آسیا است. جامعه مرتبط با دریافت قانونی نسبت به سایر جامعه ها بزرگ تر بوده و مهم ترین جامعه مرتبط با وب سایت های دریافت و تماشای ویدئو است. پژوهش حاضر نشان داد که نیازهای مخاطبان در رجوع به بستر ویدئویی و حتی در جابجایی بین بسترها، تأثیرگذار است و از طرفی، می توان استدلال کرد که مخاطب بودن حالتی جست وجوگرانه پیدا کرده است و مخاطب در جست وجوی برطرف ساختن نیازهای خود، بین جوامع درحرکت بوده و بنا به نظریه مخاطب فعال، قابلیت اثرگذاری از طریق رفتار بر زیست بوم رسانه ای را دارد.
۱۲.
بازطراحی معماری رابط کاربر وبگاه کتابخانه دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران با روش کارت سورتینگ به منظور بهبود ساختار و بازیابی مطلوب، هدف پژوهش حاضر است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که برای بازطراحی معماری رابط کاربر وبگاه کتابخانه دیجیتال، از رویکرد چندجانبه و تکنیک های مختلفی از جمله مصاحبه، بلنداندیشی و کارت سورتینگ استفاده کرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای EXCEL، VISIO و برای تحلیل داده های حاصل از کارت سورتینگ و برای دقت در تحلیل سازه ها از ابزار Sort Optimal استفاده گردید. نتایج به دو صورت ماتریس شباهت و الگوریتم دندروگرام بازخوانی شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل کاربران وبگاه کتابخانه دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران بودند که در دو گروه کاربران مبتدی (مراجعان) و کاربران پیشرفته (کتابداران) به تعداد 20 نفر انتخاب شدند. در راستای اعتباربخشی به یافته های کیفی، از روش مثلث سازی یا زاویه بندی محقق استفاده شد. یافته های پژوهش، الگو و نتایج به دست آمده از آزمون کارت سورتینگ، جهت ارزیابی در اختیار 7 نفر از متخصصان، محققان و اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی که از تجربه لازم برخوردار بودند، قرار گرفت تا نظر تخصصی و کارشناسی خود را در زمینه تحلیل داده ها و الگو ارائه دهند. یافته های ماتریس شباهت نشان داد کاربران عناصری مانند "از ما بپرسید"، "ملاحظات حقوقی"، "ثبت منابع"، "اهدای منابع"، "پشتیبانی فنی" و ... را با هم گروه بندی کرده اند. یافته های شبکه استانداردسازی نیز تایید کرد کاربران 10 باز گزینه "از ما بپرسید"، 17 بار "ثبت منابع" و 6 بار "پشتیبانی فنی" را در منوی خدمات الکترونیکی قرار داده اند. یافته های دندروگرام نیز نشان داد تعدادی از مشارکت کنندگان انتظار دارند در کنار باکس جست و جو بتوانند در صورت ضرورت «نوع منبع» را انتخاب کنند، نه اینکه به صورت مستقل، تک تک منابع دیجیتالی را مرور کنند. علاوه بر طبقه های از پیش تعریف شده، برخی طبقات جدید، توسط مشارکت کنندگان پیشنهاد شد. "پیوند به سایر کتابخانه های دیجیتال"، "پایگاه های اشتراکی" و طبقه "سوال های متداول" از آن جمله بود. داده ها و عملکرد کاربران در این پژوهش نشان داد رابط کاربری کنونی وبگاه کتابخانه دیجیتالی کاربرپسند نیست و کاربران نمی توانند به سرعت آنچه را که بدنبال آن هستند، به دست آورند. فرایند کارت سورتینگ به طور کلی ناهماهنگی هایی را در نحوه درک مطلوب کاربران از برچسب زنی و سازماندهی محتوای وبگاه کتابخانه دیجیتال تأیید کرد. مصاحبه و پروتکل بلنداندیشی با کاربران نیز تایید کرد زبان مورد استفاده برای نامگذاری منوها و عناصر اطلاعاتی در حال حاضر ساده و کاربرپسند نیست. دسته بندی های کاربران در فرایند کارت سورتینگ برای طراحی معماری رابط کاربری نیز نشان داد عناصری در وبگاه وجود دارد که موردنیاز کاربران نیست و برعکس، عناصر مهمی وجود دارد که در وبگاه گنجانده نشده است. در معماری اطلاعات شبیه سازی شده بر اساس یافته های حاصل از مصاحبه و مشارکت کاربران در طبقه بندی مقوله های اطلاعاتی وبگاه در فرایند کارت سورتینگ، تلاش شد رابط کاربری پیشنهادی تا حدودی شبیه سایر رابط کاربری های سازمان (اُپک و نرم افزار رسا) طراحی شود. در الگوی پیشنهادی، ضمن توجه به خواسته ها و انتظارات کاربران، سادگی و خلوت بودن صفحات، مهمترین نکته رعایت شده است.