پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره 39 زمستان 1402 شماره 2 (پیاپی 116) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
راه اندازی زیست بوم شبکه ملی اطلاعات برای پاسخ گویی به چالش های فضای مجازی، به عنوان راه کار اصلی مطرح شده است. امروزه کشورها برای حاکمیت در فضای مجازی و رفع چالش های آن به ویژه در زمینه های امنیتی و حقوقی اقدام به راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و ارائه خدمات بر روی این بستر کرده اند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ گستردگی تعریف و ماموریتهای شبکه ملی اطلاعات، ﻣﺄﻣﻮرﯾﺖ نهاد یا نهادهای رگولاتور، ایجاد تعادل و توازن در زیست بوم آن، می باشد. تعیین اقدامات کلان تنظیم گری شبکه ملی اطلاعات، موضوعی است که برای محقق شدن اهداف شبکه ملی اطلاعات، اهمیت بسیاری داشته و نیازمند بررسی اسناد بالادستی است. بررسی اسناد بالادستی در این پژوهش، با استفاده از روش اسنادی صورت گرفته و سپس از طریق مصاحبه گروهی با خبرگان، اطلاعات لازم گردآوری شده و با به کارگیری تکنیک دلفی، تحلیل داده ها، صورت پذیرفته است. درنهایت 25 اقدام کلان تنظیم گری احصا شده و 11 اقدام کلان، با اولویت اول، 10 اقدام کلان با اولویت دوم و 4 اقدام کلان با اولویت سوم تشخیص داده شد. با توجه به ابعاد گسترده شبکه ملی اطلاعات و عدم تعیین جایگاه و اقدامات کلان تنظیم گری در معماری شبکه ملی اطلاعات، در این پژوهش، اقدامات کلان تنظیم گری شبکه ملی اطلاعات براساس اسناد بالادستی، نگاشت اقدامات کلان با معماری شبکه ملی اطلاعات و اولویت بندی اقدامات کلان تنظیم گری جهت تحقق اهداف کلان شبکه ملی اطلاعات، شناسایی، تحلیل و تبیین، گردیده است.
ارائه الگوی هستی شناسی حاکمیت فضای سایبر: طرح یک تعریف جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای سایبر جامعه ای است که در بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل گرفته است. این فضا دارای مرزهای سرزمینی نیست و در ظاهر توسط قدرت واحدی اداره نمی شود. توانایی شبکه های رایانه ای برای فراتر رفتن از مفهوم مدرن زمان و مکان، عواقب قابل توجهی برای حکومت داری بر اساس روابط دولت-ملت دارد. به دلیل کمبود فزاینده کنترل ارتباطات در فضای سایبر، روش های سنتی حکومت کردن در حال سست شدن هستند. از این رو، مسائلی مانند الگوی حکمرانی فضای سایبر و اعمال حاکمیت، مرزبانی سایبری، نظارت، کنترل، حفظ حریم خصوصی، معماری ساختار جامعه مجازی متناسب با جامعه بومی مطرح می گردد. همچنین با توجه به نیاز روزافزون انسان ها به فضای مجازی، حاکمیت فضای سایبر به بخش مهمی از حاکمیت فضای واقعی ملی تبدیل گردیده است. بنابراین، وجود حاکمیت در فضای سایبری امری ضروری و حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه تعریفی جامع و کامل از حاکمیت فضای سایبر با استفاده از ابزار هستی شناسی است.
در این پژوهش که یک پژوهش کیفی است، با توجه به تعاریف و دیدگاه های مختلف در حیطه حاکمیت فضای سایبر، ضمن بررسی مبانی نظری حاکمیت فضای سایبر از طریق منابع و اسناد به روز و معتبر (سال های 2004-2022) و تحلیل آن ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، مؤلفه ها و مضامین حائز اهمیت در حوزه حاکمیت فضای سایبر شناسایی گردید. بر اساس مضامین به دست آمده، هستی شناسی حاکمیت فضای سایبری استخراج شد. سرانجام، با سازماندهی موجودیت های مرتبط با حاکمیت فضای سایبر از طریق استخراج هستی شناسی آن، تعریفی جامع تر از حاکمیت فضای سایبر ارائه گردید.
با توجه به یافته ها، 17 مؤلفه مرتبط با حاکمیت فضای سایبر معرفی شده است که موجودیت های الگوی اصلی هستی شناسی حاکمیت فضای سایبر را تشکیل می دهند. بر اساس یافته ها، 17 مؤلفه عبارت اند از: نوع حاکمیت، اصول اساسی حاکمیت، حاکمیت حقوقی، رویکردهای حاکمیت سایبری، اصول هدایت گر، ذی نفعان حاکمیت سایبری، رویکرد چندذی نفعی حاکمیت سایبری، حاکمیت
پلتفرم های دیجیتال، تنظیم گری فضای مجازی، دارایی های سایبری، حاکمیت اینترنت، حاکمیت شبکه های توزیع شده و غیرمتمرکز، اقتصاد دیجیتال، حوزه های موضوعی، تحول دیجیتال، دانش و استعداد دیجیتال، و عدالت سایبری.
هستی شناسی استخراج شده در این پژوهش، کلاس ها و روابط آن ها را در حوزه مبانی حاکمیت فضای سایبر نشان می دهد. با وجود یافته های این پژوهش و ارائه هستی شناسی مبتنی بر اسناد و شواهد متقن، فهم دقیق قلمرو حاکمیت فضای سایبر امکان پذیر شده است. هستی شناسی استخراج شده به سازماندهی ساختاری دانش حاکمیت فضای سایبر کمک کرده و همزمان قالب مناسبی را در جهت چگونگی استفاده از دانش فوق قابل درک می کند.
بررسی تأثیر بی تفاوتی اخلاقی و فرهنگ سازمانی بر رفتارهای مرتبط با آگاهی از امنیت اطلاعات؛ مورد مطالعه بانک های صادرات و ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی صحبت از امنیت اطلاعات می شود، رفتار انسان عاملی است که نباید آن را دست کم گرفت. برنامه های آگاهی از امنیت اطلاعات به عنوان یک اقدام پیشگیرانه وضع شده اند؛ اما موارد نقض امنیت اطلاعات همچنان وجود دارد و بانک ها دارای اطلاعات شخصی و مالی ارزشمندی هستند که آن ها را به هدف مجرمان سایبری تبدیل می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بی تفاوتی اخلاقی و فرهنگ سازمانی بر رفتارهای مرتبط با آگاهی از امنیت اطلاعات با در نظر گرفتن نقش میانجی متغیرهای شناختی احساسی (دانش و نگرش) و فرهنگ امنیتی کارکنان بانک های صادرات و ملت است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی محسوب می شود و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بوده و بر مدل معادله های ساختاری مبتنی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شعب بانک های ملت و صادرات در شهر تهران بودند. در این راستا حجم نمونه 430 نفر برآورد گردید. در این مطالعه برای تحلیل داده ها از روش تحلیل توصیفی با نرم افزار SPSS و رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) با نرم افزار Smart PLS استفاده شده است؛ چرا که استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی به عنوان روش ارزیابی روابط بین متغیرهای مرتبط با رفتار انسان در حوزه امنیت اطلاعات، متداول ترین رویکرد در مطالعات کمی بوده است. یافته های پژوهش، روابط مدل را تأیید نمود و نتیجه تحلیل مسیر نشان داد که تأثیرگذاری متغیر «بی تفاوتی اخلاقی» بر متغیرهای «رفتارهای آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه اول)، «دانش آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه دوم) و «نگرش آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه سوم) منفی و معنا دار است. همچنین تأثیر متغیر «دانش آگاهی از امنیت اطلاعات» بر «رفتارهای آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه چهارم)، تأثیر متغیر «نگرش آگاهی از امنیت اطلاعات» بر «رفتارهای آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه پنجم)، تأثیر متغیر «فرهنگ سازمانی» بر متغیرهای «رفتارهای آگاهی از امنیت اطلاعات» و «فرهنگ امنیتی سازمان» (فرضیه های ششم و هفتم) و تأثیر متغیر «فرهنگ امنیتی سازمان» بر «رفتارهای آگاهی از امنیت اطلاعات» (فرضیه هشتم) مثبت و معنا دار است.
ارائه چارچوبی جامع از ویژگی های مؤثر در تشخیص اخبار جعلی: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، با توسعه سریع و افزایش محبوبیت رسانه های اجتماعی، شاهد رشد گسترده ای در حجم و تنوع اخبار جعلی بوده ایم. این پدیده اثرات عمیقی بر روی افراد و جامعه دارد. راستی آزمایی روشی است که به طوری گسترده برای مقابله با اثرات منفی انتشار اخبار جعلی استفاده می شود. اما این روش هنگام تحلیل حجم عظیم اطلاعات کارآمد نیست. بنابراین از مدل های پیشرفته یادگیری ماشین و رویکردهای مبتنی بر ویژگی برای شناسایی خودکار اخبار جعلی استفاده می شود. در همان حال، تعداد زیاد مدل ها و ناهمگونی ویژگی های مورد استفاده در ادبیات، اغلب محدودیت هایی برای محققانی که سعی در بهبود عملکرد مدل دارند، ایجاد می کند. به همین دلیل، در مطالعه حاضر با روش مرور نظام مند، چارچوبی جامع از ویژگی هایی که در تشخیص اخبار جعلی استفاده می شوند، ارائه شده است. به منظور انجام این مرور نظام مند با استفاده از راهنمای ارائه شده توسط «اوکولی» و «اسچابرام»، کلیه مطالعات انجام گرفته در حوزه اخبار جعلی با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، از پایگاه داده های ScienceDirect، Springer، Emerald، IEEE، ACM، Wiley، Sage، JSTOR، Taylor و WOS استخراج شد و سرانجام، تعداد 72 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه تحلیل مقالات مرتبط، ویژگی ها در دو طبقه اصلی محتوای خبر و زمینه خبر قرار گرفتند. محتوای خبر شامل ویژگی های زبانی و معنایی، ویژگی های بصری و ویژگی های مبتنی بر سبک هستند. زمینه خبر نیز شامل ویژگی های مبتنی بر کاربر، پست و شبکه است. نتایج به دست آمده نشان داد که پرکاربردترین ویژگی ها در تشخیص اخبار جعلی ویژگی های مبتنی بر پروفایل کاربر، ویژگی های سبک آماری، الگوی نوشتاری و خوانایی هستند. با توجه به تنوع بالای ویژگی های موجود پیشنهاد می شود ارزیابی گسترده ای از ویژگی ها، مدل ها و همچنین عملکرد آنها در مجموعه داده های متعدد انجام شود و از این طریق عملکرد مدل ها و مجموعه ویژگی های مختلف مقایسه شود تا بهترین ترکیب ویژگی در شرایط مختلف مشخص گردد.
ارائه چارچوب پیشنهادی الزامات فنی حمایت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (با تکنیک دلفی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الزامات فنی حفاظت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و سپس ارزیابی آنها انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است به این دلیل که شناسایی الزامات فنی می تواند به بهبود حفاظت از حقوق پدیدآورندگان در سامانه ها کمک کند. برای گردآوری داده ها از رویکرد کیفی استفاده شده و روش تحلیل اسنادی، تحلیل مضمون و فن دلفی فازی به کار رفته است. جامعه پژوهش شامل سامانه های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و تعداد 21 نفر (10 نفر در مصاحبه و 11 نفر در پنل دلفی) از متخصصان حوزه کتابخانه های دیجیتال، فناوری اطلاعات و سامانه های اطلاعاتی برای شرکت در مصاحبه و پنل دلفی هستند. سامانه های موردمطالعه عبارتند از: سامانه منابع دیجیتال، شبکه کتابخانه های کشور، شبکه مراکز اسناد کشور، بانک نشریات ایران، فهرستگان نسخ خطی، سنا (سامانه نشریات ایران)، سامانه نشریات علمی ایران. برای تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی مفاهیم در قالب کدگذاری باز برای تحلیل اسنادی و تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل مضمون به صورت دستی و با استفاده از نسخه 2020 نرم افزار مکس.کیو.دی.ای انجام شد. همچنین برای تحلیل شاخص ها در روش دلفی فازی، از پیمایش توصیفی استفاده شد و محاسبات با استفاده از اکسل صورت گرفت. برای نمایش و ترسیم بهتر شاخص ها، نرم افزار Tableau نسخه 2018 به کار رفته است. یافته ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانگر شناسایی 70 شاخص الزامات فنی پیشگیرانه است. این شاخص ها در اختیار 11 خبره قرار گرفت و پس از دو دور انجام پنل دلفی فازی، توافق بر روی 69 شاخص که شامل 12 مولفه بودند، صورت گرفت. در نهایت شاخص "استفاده از آدوب ریدر و سایر ابزارها" از سیاهه وارسی حذف شد. استفاده از رویکرد مثلث سازی روش شناختی تاییدی بر اعتبار پژوهش است. یافته ها نشان می دهد، در سامانه های موردبررسی، اغلب شاخص های فنی مربوط به الزامات فنی پیشگیرانه استفاده نمی شود. امنیت شبکه؛ استانداردها و چارچوب ها؛ احراز هویت؛ ابزارهای خوانش دیجیتال؛ حفاظت دیجیتال؛ سیستم های پرداخت؛ فراداده حقوقی؛ کنترل دسترسی؛ کنترل کپی؛ مجوز؛ مخزن دیجیتال و نقل و انتقال، 12 مولفه الزامات فنی پیشگیرانه را شکل داده اند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که سامانه های دیجیتالی و کتابشناختی از نظر بهره گیری از الزامات فنی پیشگیرانه برای رعایت کپی رایت نیز در سطح ضعیفی قرار دارند. نتایج این پژوهش استفاده از الزامات فنی از جمله: ریزدانگی، تدوین سیاست کپی رایت و استفاده از فراداده حقوقی، توسعه و روزآمدنگه داشتن سامانه ها و ارتباط و تعامل با شرکت پشتیبان نرم افزار، استاندارد متس و بهره گیری از مخزن دیجیتالی را در سامانه-های مورد مطالعه به منظور حفاظت از حقوق پدیدآورندگان و ذینفعان آثار پیشنهاد می دهد.
طراحی و معرفی چارچوبی هنجارین برای تدوین کدهای اخلاق در پژوهش: موردکاوی منشور و موازین اخلاق پژوهش وزارت عتف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشور اخلاق پژوهش، مجموعه کدها و رهنمودهای اخلاقی است که حدود اخلاقی اجزای پژوهش را ترسیم می کند. کارکرد اصلی این منشورها و رهنمودهای اخلاقی، کمک به دانشجویان، استادان و پژوهشگران و هیئت های اخلاق پژوهش برای تحقق اخلاقی طرح ها و فعالیت های پژوهشی و همچنین کمک به فرآیند ارزیابی و انتخاب های اخلاقی مقتضی با چالش های اخلاقی بالفعل و بالقوه در تمامی مراحل پژوهش است. مسئله اصلی این طرح پژوهشی چگونگی تدوین و توسعه منشورهای اخلاق در پژوهش است. از این رو، ابتدا به بررسی ماهیت و کارکرد منشورهای اخلاق در پژوهش پرداخته شد و در ادامه با گردآوری 36 معیار، چارچوب هنجارینی برای تدوین و توسعه منشورهای اخلاق پژوهش پیشنهاد و ارائه گردید. این معیارها از سه منظر طراحی و تدوین (با 20 معیار)، اجرا و نظارت (با 9 معیار)، و آموزش و ترویج (با 7 معیار) به چگونگی توسعه و اجرای منشورهای اخلاق در پژوهش می پردازند. در پایان، مطابق با این چارچوب هنجارین و معیارهای 36 گانه، از سه منظر مذکور، «منشور و موازین اخلاق پژوهش وزارت عتف (1390)» بررسی و نقد شد. این پژوهش در دو گام تحقق یافته است: در گام اول، از طریق روش کتابخانه ای به بررسی ماهیت و کارکرد منشورها و کدهای اخلاق پژوهش و هم چنین مطالعه متون و منابع متعدد برای شناسایی معیارهای مؤثر در تدوین و توسعه منشورهای اخلاق در پژوهش پرداخته شد. سپس، چارچوب هنجارینی برای تدوین و توسعه منشورهای اخلاق در پژوهش پیشنهاد گردید. این چارچوب توسط گروهی کانونی از متخصصان این حوزه، نظرسنجی، اعتباریابی و نهایی شد. در گام دوم، منشور و موازین اخلاق پژوهش وزارت عتف به عنوان تنها منشور رسمی اخلاق در پژوهش که اجرای آن به دانشگاه ها و مؤسسه های پژوهشی آن وزارتخانه ابلاغ شده است، مطابق با معیارها و چارچوب هنجارین به دست آمده در گام اول نقد و بررسی شد. بر این اساس، دستاوردهای نهایی این طرح پژوهشی عبارت است از: 1) معرفی و پیشنهاد چارچوبی هنجارین برای تدوین کدهای اخلاق در پژوهش، و 2) ارزیابی و بررسی نقادانه منشور و موازین اخلاق پژوهش وزارت عتف و پیشنهادهایی برای بازنگری صوری و محتوایی در تهیه و تدوین آن.
تبیین مفهوم و مدل های ادغام اطلاعات و کاربست آن در سیستم های مدیریت اطلاعات اصطلاحنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های مختلفی برای تجمیع، تلفیق و ادغام اطلاعات به عنوان فرایندی حیاتی در سیستم های مدیریت اطلاعات وجود دارد، اما رویکرد و الگوی مشخصی در حوزه سیستم های مدیریت اطلاعات مبتنی بر روابط (اصطلاحنامه ای) ارائه نشده است. هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم و مدل های مناسب ادغام اطلاعات و کاربست آن در سیستم های مدیریت اطلاعات مبتنی بر رابطه (اصطلاحنامه ای) است. پژوهش حاضر از نوع مفهومی با رویکرد تحلیلی است. جامعه پژوهش، متون و بروندادهای حوزه ادغام اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی مختلف بود. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای بود که به صورت هدفمند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که ادغام، تلفیق و ترکیب اطلاعات در سیستم های مدیریت اطلاعات اصطلاحنامه ای، نتایج و تأثیرات متفاوتی ایجاد می کنند. مدل های ادغام اطلاعات در چهار دسته کلی مدل های مبتنی بر گردش اطلاعات، گردش کار و فعالیت، نقش ها و عملکرد موجودیت ها، و درک مفاهیم قرار دارند. مدل گردش کار و فعالیت Omnibus و مدل مبتنی بر نقش ها و عملکرد موجودیت Endsley's به عنوان مدل های انتخابی با توجه به مدل پایه JDL جهت به کارگیری در سیستم های مدیریت اطلاعات مبتنی بر روابط نظیر اصطلاحنامه ها و هستی شناسی ها مناسب است و این قابلیت را دارند که با برخی تغییرات استفاده شوند. عیب اصلی مدل های ادغام اطلاعات، عدم توجه به ویژگی های ساختارهای اطلاعاتی مشخص نظیر اصطلاحنامه هاست. کم توجهی به کاربران خبره در سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر تصمیمات کاربری که وظیفه استخراج اطلاعات تخصصی را دارند و نادیده گرفتن سیستم مشارکت جمعی برای حل مسائل پیچیده از جمله تشابه یابی و رفع آن در حجم انبوه اطلاعاتی، عدم شرح ریز عملکردهای مورد نیاز برای حل مسائل، مدیریت تأثیرات در صورت بروز اشتباهات سیستمی یا کاربری و بازگردانی اطلاعات تجمیعی و تلفیق، و همچنین عدم اجرای روش ها با نمونه های عملیاتی در چنین ساختارهایی را می توان از جمله این مشکلات برشمرد. به طور کلی، باید در هر مدل ادغام اطلاعات در سیستم های مدیریت اطلاعات اصطلاحنامه ای، فرایندهای کلی تشابه یابی، بررسی تشابهات، تجمیع پارامترها و ادغام اطلاعات و مدیریت تأثیرپذیری زیرسیستم ها مورد توجه قرار گیرد. بر خلاف روش های سنتی ادغام اطلاعات که بیشتر بر ترکیب داده ها تمرکز دارند، ادغام اطلاعات معنایی به جای ترکیب داده ها و اطلاعات، بر ترکیب دانش های مرتبط و مفاهیم ذخیره شده در اصطلاحنامه ها تأکید دارد. از این رو، توجه به رویکردهای معنایی در فرایند ترکیب و ادغام مدل های جدید پیشنهاد می گردد.
توسعه سیستم پیشنهاددهنده بر مبنای استدلال نمونه محور برای نمایه سازی مستندات علمی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استخراج کلیدواژه یکی از مهمترین قدم های فرآیند نمایه سازی مستندات است. کلیدواژه ها توصیفگرهای مفهومی هستند که می توانند در جستجو و بازیابی اطلاعات و نیز اشاعه آنها بکارگرفته شوند. در پایگاه های دربردارنده اسناد علمی مانند پایگاه علمی گنج پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، کلیدواژه ها نقش مهمتری دارند و تخصیص کلیدواژه های تخصصی چالش برانگیزتر است چرا که این پایگاه ها دربرگیرنده اسناد تخصصی با حوزه های علمی مختلفی هستند. فرآیند نمایه-سازی دستی بسیار زمان بر است و با توجه به افزایش حجم تولید و ثبت مستندات علمی، نیاز است که این فرایند با سرعت بیشتری صورت گیرد. لذا استفاده از روش های ماشینی هوشمند برای پیشنهاد و تخصیص کلیدواژه ضروری است. تحلیل آماری و معنایی اسناد و استفاده از روش های یادگیری ماشین از جمله روش های پرکاربرد در بسیاری از پایگاه های اطلاعات علمی دنیا است. بر همین اساس، در این پژوهش روشی برای پیشنهاد کلیدواژه به مستندات علمی فارسی بر مبنای روش های هوشمند پردازش متن و یادگیری ماشین ارائه شده است. این روش بر مبنای سیستم های پیشنهاددهنده و استدلال نمونه محور است که براساس آن، مجموعه ای از کلیدواژه های مرتبط با یک سند به نمایه ساز پیشنهاد می شود تا او سریعتر بتواند کلیدواژه های مناسب را انتخاب کند. به بیانی دیگر، ابتدا اسناد مشابه با سند جدید براساس روش های TFIDFو روش های بازنمایی کلمه-به-بردار، بازیابی شده و سپس کلیدواژه های کاندید از بین اسناد مشابه براساس یک تابع رتبه بندی انتخاب می شوند. روش پیشنهادی بر مجموعه ای از اسناد پایگاه گنج در سه حوزه فنی و مهندسی، هنر و ادبیات، و علوم انسانی، پیاده سازی و نتایج آن با معیارهایی نظیر دقت، فراخوانی و نظرات متخصصین ارزیابی شده است.
ارزیابی عملکرد مدل های پایگاه داده در سیستم های شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش مدل های داده محبوبترین شبکه های اجتماعی به همراه مزایا و معایب مربوط به آنها و همچنین مواردی که برای ذخیره سازی و بازیابی داده های شبکه های اجتماعی مهم و حائز اهمیت هستند بررسی و ارائه شده است. کاربردهای شبکه های اجتماعی در چند سال گذشته رشد چشمگیری داشته اند که نتیجه این رشد، تولید حجم زیادی داده می باشد. از طرفی ذخیره سازی و تجزیه و تحلیل داده های شبکه های اجتماعی برای انواع کسب و کارهای امروزه به طور موثر ضروری می باشند. انواع روش های ذخیره سازی رایج بر اساس مدل داده رابطه ای برای حجم بالای اطلاعات مقیاس پذیر نبوده و بنابراین بهینه و کارآمد نمی باشند. در نتیجه استفاده از روش های ذخیره سازی مبتنی بر مدل های غیررابطه ای به همراه مدل رابطه ای بسیار مرسوم شده اند. در این تحقیق، مجموعه داده حجیمی از داده های شبکه اجتماعی توییتر که شامل 15811468 توییت از پست های ارسالی توسط 300000 کاربر فارسی زبان این شبکه اجتماعی می باشد در سه پایگاه داده MySQL، MongoDB وRedis ذخیره شده و عملکرد هر یک از آنها با اجرای پرس وجوهای مختلف بررسی و مقایسه شده است. علاوه بر اندازه گیری زمان صرف شده برای اجرای عملیات بر روی داده ها، میزان فضای اشغال شده توسط پایگاه های داده نیز بررسی شدند. با توجه به مزایا و محدودیت های مرتبط با ساختار هر سه پایگاه داده، از مقادیر به دست آمده می توان نتیجه گرفت که اگر داده ها دارای ساختار مشخصی هستند، پایگاه داده رابطه ای مانند MySQL انتخاب خوبی است. اگر داده ها بدون ساختار و یا ساختاریافته با پتانسیل رشد سریع باشند، مدل های NoSQL کارایی بهتری خواهند داشت. ضمن اینکه نگهداری داده ها به صورت موقت و با سرعت زیاد در پایگاه های داده کلید- مقدار مانند Redis که داده ها را در حافظه نگهداری می کنند، مناسب تر هستند. همچنین از نظر زمان اجرا، MongoDB با صرف زمان کمتری در مقایسه با MySQL و Redis پرس و جوها را اجرا می کند که این اثباتی است بر اینکه پایگاه های داده NoSQL عملکرد و مقیاس پذیری بهتری را برای اکثر عملیات در مجموعه داده های بزرگ نشان می دهند.
الگوریتم های یادگیری ماشین برای پیشگیری از انتشار بیماری های واگیر بر پایه ویژگی های مؤثر در تشخیص کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه باهدف توسعه الگوریتم های هوش مصنوعی بر پایه اینترنت اشیاء انجام شده است که ضمن تشخیص و پیش بینی همه گیری در زمان واقعی با استفاده از مکان افراد، بر مراقبت و بهبود نیز تأکید می کند.بیماری هدف در این پژوهش باتوجه به اهمیت و فراگیری، کووید19 است.بر اساس نوع گردآوری داده ها از نوع پژوهش های کیفی بوده و باتوجه به توسعه الگوریتم ها، روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر علم طراحی است. رویکرد تحقیق آینده نگر است، به طوری که مکانیزم انتقال بیماری و ویژگی های تأثیرگذار آن ما را قادر به پیش بینی هایی در مورد بیماری و در نتیجه طرح استراتژی های کنترل بیماری و مراقبت های بهداشتی می نماید.پژوهش در یک فرایند 7 مرحله ای انجام شد. ویژگی های اینترنت اشیاء در پژوهش حاضر با نظر خبرگان استخراج شد و ویژگی های به دست آمده در آزمایش 2 الگوریتم مختلف «k نزدیک ترین همسایگی» و «درخت تصمیم» بر روی داده ها برای تعیین بهترین مدل ایجاد شد.پس از انتخاب بهترین عمق و بهترین همسایگی در الگوریتم ها، اعتبار و تصدیق مدل با تحلیل ماتریس ابهام انجام شد.نتایج اجرای الگوریتم ها برای پیش بینی بیماری کووید19، دقت بالاتر از 98 درصد را نشان دادند. حساسیت بالاتر (99 درصد) که برای تشخیص بیماری کووید19 اهمیت بالایی دارد و نشان دهنده حداقل موارد منفی کاذب در نتایج آزمون است، در الگوریتم درخت تصمیم به دست آمد.
بررسی اثربخشی عناصر روش شناختی در رتبه بندی نتایج بر اساس تلفیق ربط و اعتبار روش شناختی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پزشکیِ مبتنی بر شواهد، هدف متخصصان بالینی دستیابی به اطلاعات مرتبط و معتبر برای اتخاذ تصمیم بالینی مناسب است. بنابراین، در سامانه های بازیابی اطلاعات برای پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی متخصصان سلامت، دسترسی به مدارک مرتبط کفایت نمی کند و اعتبار روش شناختی آنها نیز بایستی مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر از روش شبه آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون تک گروهی به منظور دستیابی به اهداف پژوهش بهره می برد. جامعه پژوهش را کلیه مقالات کارآزمایی بالینی موجود در پایگاه «کاکرین» تا پایان سال 2018، میلادی تشکیل داد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در بین متغیرهای پژوهش، کلماتی نظر «داور» به همراه چکیده بیشترین تأثیر را بر رتبه بندی داشت. این نتایج نشان داد که نظر داور «کاکرین» می تواند ابزاری مناسب برای استفاده در سامانه های رتبه بندی بر اساس ربط و اعتبار باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که امکان رتبه بندی اعتبار روش شناختی و تلفیق آن با ربط با استفاده از عناصر درون و برون متنی مقالات وجود دارد. این پژوهش به تمایز انواع واژگان به کاررفته در متن مقالات علمی و تأثیر آن بر بهبود رتبه بندی بر پایه ربط و اعتبار روش شناختی پرداخت. در سامانه های بازیابی مبتنی بر زبان طبیعی، بیشتر بر کلیت متن تأکید بوده و به سهم انواع واژگان در تبیین ربط مقالات کمتر توجه شده است. یافته های این پژوهش بار دیگر، تفاوت انواع واژگان در تبیین ربط و اعتبار روش شناختی را برجسته نمود و لزوم تعیین مجموعه واژگان هدف در انواع جست وجوها را آشکار ساخت.
نقد و ارزیابی شکلی و ماهوی اصطلاحنامه فلسفه اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو که با روش تحقیق کتابخانه ای و براساس توصیف و تحلیل به نگارش در آمده از نوع تحقیقات بنیادین و کاربردی است که با نگرش انتقادی به کتاب اصطلاحنامه فلسفه اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در صدد نقد و ارزیابی کیفی آن با هدف تبیین کاستی ها و برطرف کردن آن ها در ویرایش های بعدی بمنظور نیل به روزآمدی، بالندگی و پاسخگویی به نیاز کاربران متناسب با رشد روز افزون دانش فلسفه اسلامی است. ارزیابی کیفی در دو بخش شکلی و ماهوی است؛ ارزیابی شکلی شامل ارزیابی ترتیب الفبایی، رسم الخط، اعراب گذاری، فارسی یا عربی بودن اصطلاحات ؛ و ارزیابی ماهوی شامل ارزیابی مقدمه، ساختار هندسی علم و روابط معنایی پیشینی آن است. یافته های تحقیق در بخش شکلی عبارتند از بکارگیری گسترده لغات عربی ، عدم برقرای ارجاعات متقابل، عدم استفاده از لحاظ تقسیم ، عدم استفاده کافی از یادداشت دامنه ، بگارگیری غیر استاندارد توضیحگرها، عدم رعایت نظم الفبایی در بخش نمایش الفبایی اصطلاحات و وجود غلط های املایی . یافته های تحقیق در بخش ماهوی عبارتند از تبیین خلل هایی در ساختار هندسی علم فلسفه و روابط سلسله مراتبی اصطلاحات، همچنین تبیین خطا در فهم مفاهیم فلسفی و روابط معنایی پیشینی اصطلاحات که در مواردی ناشی از خطای در درک مفاهیم فلسفی و یا خلط مفاهیم و اصطلاحات خاص نظام های فلسفی اشراقی، مشایی و حکمت متعالیه است که ضرورت دارد برطرف شوند؛ زیرا این اصطلاحنامه به عنوان پایه ذخیره سازی ، جستجو و بازیابی اطلاعات از سوی مراکز علمی پذیرفته شده و در کشورهای دیگر در حال ترجمه هست. پیشنهاد تحقیق، توصیه به رعایت دقیق استاندارد های اصطلاح نامه نویسی در تدوین چنین اصطلاحنامه های تخصصی، افزون بر توجه به اختلافات مکاتب مختلف در مبانی فلسفی است که لازمه آن بکارگیری اساتید متخصص در هر مکتب برای تبیین دقیق معانی اصطلاحات و روابط پیشینی آن ها به جهت پرهیز از خلط مشترکات لفظی و صیانت پژوهش های آینده از این آسیب است.