مدیریت راهبردی در سیستم های صنعتی (مدیریت صنعتی سابق)
مدیریت صنعتی (آزاد سنندج) سال دوازدهم بهار 1396 شماره 39 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مطالعه ای را در باب همکاریهای صنعت و دانشگاه با هدف توسعه کارآمدترین اعمال بمنظور افزایش تأثیر این همکاریها روی قابلیت رقابتی شرکت ها انجام می دهد. نمونه ها بیست و پنج شرکت متمرکز روی تحقیق و توسعه را که در مشارکت با تحقیق بر پایه ای منظم به کار گماشته شده اند، در برمی گیرند. بیش از یکصد پروژه همکاری از طریق مصاحبه با مسئولین، مدیران پروژه و مدیران ارشد اجرایی تحلیل شده است. این مصاحبه ها هم از اطلاعات کیفی و هم از اطلاعات کمی درباره ی موفقیت و عدم موفقیت همکاریها استفاده نموده است. براساس این داده ها، هفت مورد از کارآمدترین اعمال برای مدیریت همکاریها زمانیکه با هم به کار گرفته می شوند و به طور معنی داری در موفقیت دراز مدت همکاری مشارکت دارند، تعریف شده اند. این اعمال عبارتند از: 1) انتخاب پروژه های همکاری که تحقیق و توسعه شرکت را به سرانجام میرسانند؛ 2) انتخاب محققان دانشگاه که اهداف و اعمال ویژه صنعت را درک می کنند؛ 3) انتخاب مدیران پروژه با قابلیت های پوشای کرانی قوی؛ 4) ارتقای دوره های زمانی همکاری بیشتر، 5) میسر ساختن حمایت داخلی مناسب برای مدیریت پروژه؛ 6) تدارک ملاقات های منظم در شرکت بین محققان صنعت و دانشگاه ؛ 7) ایجاد آگاهی از پروژه دانشگاه در شرکت.
ارائه مدل زمانبندی استوار پروژه با منابع محدود و حل آن با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری بهینه سازی انبوه ذرات (مطالعه موردی: پالایشگاه میعانات گازی بندر عباس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انجام فعالیت های پروژه مطابق برنامه زمان بندی یکی از مسائل مورد توجه دست اندرکاران پروژه ها به ویژه مدیران پروژه ها می باشد. همچنین ماهیت بسیار دشوار این مسئله، علت دیگری برای توجه زیاد محققین به آن می باشد. بنابراین تکنیک ها و روش های خاصی برای حل این مسائل مطرح شده اند. از اینرو توجه بیشتر به پایداری زمانبندی پروژه برای مدیران پروژه موضوعیت دارد. در این مقاله برای یک مسئله واقعی زمانبندی پروژه پالایشگاهی ابتدا مدل زمانبندی پایدار ارائه شده و به دلیل اینکه زمانبندی پروژه با محدودیت منابع از جمله مسائل NP-Hard است، الگوریتم فرا ابتکاری بهینه سازی انبوه ذرات برای حل این مسئله پیشنهاد شده است. به منظور اعتبارسنجی مدل نیز 4 مسئله با ابعاد کوچک انتخاب و جواب های به دست آمده از الگوریتم های پیشنهادی با جواب دقیق به دست آمده حاصل از نرم افزار Lingo مقایسه گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد الگوریتم پیشنهادی کارا و همگرا به جواب بهینه می باشند.
ارائه مدلی جهت تعیین مقدار بهینه سفارش اقتصادی بر اساس نرخ معیوبیت و اعتبار معامله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اعتبار معامله به عنوان یک استراتژی مهم برای افزایش سودآوری در مدیریت موجودی شناخته شده است. تعیین و چگونگی این اعتبار به سفارش خرده فروش بستگی دارد. اگر سفارش خرده فروش از پیش فرض تامین کننده کمتر باشد، تامین کننده کسری از مبلغ را ابتدا و باقی را در مدت زمان تعیین شده و اگر بیشتر باشد تمامی مبلغ را در همان مدت زمان تعیین شده دریافت می کند. پیشینه پژوهش نشان داده است مدل هایی که به این امر پرداخته اند، فرض کیفیت محصولات را از قلم انداخته اند. از این جهت هدف اصلی این پژوهش معرفی مدلی است که به طور هم زمان اعتبار معامله و فرض معیوبیت کالا را در نظر گرفته باشد. نتایج این پژوهش شامل ارائه روش حلی جهت تعیین سیاست بهینه سفارش و زمان بازپرسازی از سوی خرده فروش است. به منظور اجرای بهینه سازی مدل میزان سفارش اقتصادی از نامعادله حسابی-هندسی استفاده شده است.
ارزیابی و انتخاب تامین کننده سبز با استفاده از DEMATEL & TOPSIS (مطالعه موردی: مجتمع فولاد گیلان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از عوامل مهم بقا در محیط پر رقابت امروزی کاهش هزینه های تولید محصول می باشد. انتخاب عرضه کنندگان مناسب می تواند به شکل قابل ملاحظه ای هزینه های خرید را کاهش و قابلیت رقابت پذیری سازمان را افزایش دهد، چرا که در بیشتر صنایع، هزینه مواد خام و اجزای تشکیل دهنده محصول، قسمت عمده ای از بهای تمام شده محصول را در بر می گیرد. افزایش نگرانی ها در مورد هشدارهای محیطی، توجه دولت ها، مشتریان و سازمان ها را به خود جلب نموده و منجر به اهمیت یافتن رعایت الزامات زیست محیطی در تولید محصولات گشته است از آنجا که بخش عمده ای از مواد و اجزا تشکیل دهنده محصولات از تامین کنندگان بیرونی تامین می شوند توجه به معیارهای زیست محیطی در فرآیند تامین مهم می نماید. سبزکردن زنجیره تامین فرصتی است برای کسانی که نگران موضوعات مصرف پایدار و عملکردهای تجاری محیطی اند. برای محاسبه وزن و رتبه بندی معیارها از تکنیک TOPSIS، ارتباط بین معیارها از تکنیک DEMATEL استفاده گردید. پس از تعیین وزن معیارها کیفیت بیشترین امتیاز و عملکرد زیست محیطی کمترین امتیاز را بدست آورد و پس از رتبه بندی معیارها مدیریت محیط زیست بیشترین امتیاز و لجستیک معکوس کمترین امتیاز را بدست آورد. رابطه علت و معلولی معیارهای انتخاب تامین کننده سبز در مجتمع فولاد گیلان نشان می دهد که تاثیر پذیری لجستیک معکوس، عملکرد زیست محیطی و هزینه از سایر معیارها بیشتر است و همچنین تاثیرگذاری معیارهای عملکرد زیست محیطی، هزینه، همکاری با تامین کننده از سایر معیارها بیشتر است.
بررسی اثرات فناوری اطلاعات بر توانمند سازی شغلی کارکنان ( مطالعه موردی : شرکت توزیع برق منطقه ای غرب استان کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها با توجه به قابلیت هایی که فناوری اطلاعات در ایجاد ارزش برای آنها دارد، سرمایه گذاری های کلانی برای به کارگیری فناوری اطلاعات نموده اند. یکی از ارزش هایی که سازمان ها می توانند با استفاده از این فناوری ها در سازمانشان ایجاد نمایند، توانمندسازی کارکنان با استفاده از این ابزارها است. هدف تحقیق حاضر بررسی اثرات فناوری اطلاعات بر توانمندسازی شغلی کارکنان می باشد. تحقیق از حیث روش توصیفی- پیمایشی می باشد.جامعه آماری تحقیق، کارکنان شرکت توزیع برق منطقه ای غرب استان کرمانشاه می باشد. روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک و حجم نمونه آماری 181 نفر می باشد.ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق، پرسشنامه است که دارای روایی و پایایی تایید شده می باشد. در این تحقیق ابتدا میزان کاربرد فناوری اطلاعات را در سازمان مورد بررسی قرار داده، پس از اطمینان یافتن از کاربرد آن، اثرات آن را بر توانمند سازی شغلی کارکنان بررسی نموده ایم. بدین منظور ابتدا شاخص های مرتبط با توانمندسازی که شامل: بهبود کیفیت عملکرد، دانش و آگاهی، فرصت های شغلی، استقلال وآزادی کاری، مسئولیت تصمیم گیری، خود کنترلی و توسعه حرفه ای را شناسایی نمودیم. یافته های این پژوهش نشان داد که بین بکارگیری فناوری اطلاعات و به ترتیب بهبود کیفیت عملکرد (011/0₌ α )، دانش و آگاهی (000/0₌α)، فرصت های شغلی (000/0₌α)، استقلال و آزادی کاری(000/0₌α)، مسئولیت تصمیم گیری(002/0₌α)، خود کنترلی(000/0₌α) و توسعه حرفه ای کارکنان (000/0₌α) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در پایان به این نتیجه دست یافتیم که فناوری اطلاعات بیشترین تاثیر را بر بهبود کیفیت عملکرد کارکنان شرکت توزیع برق داشته است.
بررسی تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه می پردازد .به این منظور چهار فرضیه تدوین و مورد آزمون قرار گرفته است. در این پژوهش از تفکر استراتژیک به عنوان متغیر مستقل، پیاده سازی مدل EFQM به عنوان متغیر وابسته و یادگیری سازمانی به عنوان متغیر میانجی استفاده شده است. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی از نوع همبستگی، به لحاظ استراتژی از نوع کمی و به لحاظ ابزار جمع آوری اطلاعات،پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه در سطح کشور به تعداد 35324 نفر می باشد که در سال 1394 مشغول خدمت هستند. نمونه گیری در این پژوهش، به صورت تصادفی از نوع طبقه ای با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، به تعداد 384 نفر انتخاب و با کمک نرم افزارهای آماری SPSS و Excel و Lisrel به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از رویکرد پیشنهادی، نشان داد که هم تفکر استراتژیک و هم یادگیری سازمانی هر دو تاثیر مثبت بر استقرار EFQM دارد. نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تأیید شد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها و اینکه هر سه فرضیه فرعی پژوهش مورد تایید قرار گرفتند می توان نتیجه گرفت که تفکر استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم از طریق یادگیری سازمانی روی پیاده سازی مدل تعالی سازمانی تاثیر دارد.
مکان یابی دستگاه های خودپرداز بانک مهر ایران با استفاده از ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره در محیط فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انتخاب جایگاه مناسب برای استقرار ماشین های خودپرداز جدید یکی از مباحث مهم در صنعت بانکداری الکترونیکی به شمار می آید. علم مکان یابی همواره به دنبال ارائه روش ها و تکنیک های بهینه ی تعیین و انتخاب مکان فعالیت بنگاه ها است. با استفاده از تصمیم گیری چند معیاره می توان انتظار داشت که مکان معرفی شده، کلیه معیارهای موردنظر را به نسبت وزنی که دارند ارضا کند. همچنین استفاده از منطق فازی در تصمیم گیری، مسأله عدم قطعیت و عدم دقت مرتبط با آگاهی تصمیم گیرنده در اختصاص دادن وزن دقیق به معیارها را حل کرده است. مطالعه حاضر با استفاده از ترکیب رویکردهای تصمیم گیری چند معیاره در محیط فازی به ارائه مدل نوینی در مکان یابی دستگاه های خودپرداز بانک قرض الحسنه مهر ایران در شهر کرمان پرداخته است. معیارهای تصمیم گیری بر اساس مطالعات مشابه استخراج گردید و توسط کارشناسان بانک قرض الحسنه مهر ایران شهر کرمان با روش اولویت بندی فازی وزن دهی شد. پس ازآن با استفاده از روش تئوری گراف و رویکرد ماتریسی فازی، محدوده ها رتبه بندی شدند.