فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
65 - 82
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه کشورها تلاش دارند تا با بهره گیری از تمام مکانیسم های موجود خود از جمله منابع طبیعی و خدادادی، خاصه صنعت مس به توسعه پایدار در نظام حقوق بین الملل نائل آیند، زیرا وجود فرصت های متعدد در بخش معدن مس و صنایع وابسته به آن، نیروی محرکی برای توسعه همکاری های اقتصادی بین المللی است. از این رو مقاله حاضر، بررسی تاثیر متقابل صنعت مس و توسعه پایدار حقوق بین الملل است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: رابطه میان توسعه پایدار، صنعتِ مس و چرخه توزیع آن از نوع رابطه تعاملی و دو طرفه است به طریقی که صنعت مس و ارتباط تنگاتنگ آن با جوامع محلی، منابع طبیعی و محیط زیست و آثار انکارناپذیر این فعالیت ها بر زندگی بشر و طبیعت، حقوق بین الملل توسعه پایدار را متأثر از خود می سازد و حقوق بین الملل توسعه پایدار نیز تلاش دارد تا با وضع قواعد مدون چالش های زیست محیطی صنعت مس را به حداقل رساند. نتیجه: فعالیت های مس باید در جهت حداکثر سازی منافع اقتصادی، اجتماعی و کاهش آثار منفی زیست محیطی مورد توجه قرار گیرد که ضمن رسیدن به توسعه پایدار زمینه لازم برای بهره مندی نسل آینده از منابع طبیعی و محیط زیست را فراهم آورد.
واکاوی و تدوین مدل مطلوب تربیت محقق در مراکز علوم اسلامی با تاکید بر ترویج فرهنگ رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
35 - 69
حوزههای تخصصی:
مراکز علوم اسلامی نقش مهمی در تولید، توسعه و ترویج علوم، فرهنگ و معارف رضوی بر عهده دارند و در راستای اهداف و ماموریت های خود برای تامین، تربیت و توانمندسازی محققان رضوی پژوه کارآمد از مدل های مختلفی استفاده می کنند. بررسی ها نشان می دهد مدل های مورد استفاده جامعیت، روزآمدی و اثربخشی چندانی ندارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و ارزیابی مدل های موجود و تدوین مدل مطلوب تربیت محقق علوم اسلامی و معارف رضوی و سوال پژوهش چگونگی ابعاد و اجزای مدل مطلوب تربیت محقق علوم اسلامی و معارف رضوی است.
این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش کیفی انجام شده و در گروه تحقیقات پدیدارشناختی قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و مدل «اترید-استرلینگ» استفاده شد که نتیجه آن شناسایی، 4 مضمون فراگیر، 24 مضمون سازمان دهنده و 228 مضمون پایه با فراوانی 299 مضمون است. برای سنجش اعتبار متغیرهای تحقیق از اعتبار اجماعی و استحکام ساختاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد مدل مطلوب تربیت محقق، باید دارای 4 بعد «مبانی و رویکردها» با شاخص های؛ سازنده گرایی، هدف گرایی، تعامل گرایی و...، بعد «محتوا» با شاخص های؛ ارزش گرایی، نوگرایی، مهارت محوری و ...، بعد «مدیریت» با شاخص های؛ نیازمحوری، نقشه مفهومی، مدیریت دانش و... بعد «منابع انسانی» با شاخص های؛ برانگیزانندگی، ارتقا دهندگی و... باشد و به میزانی که این ابعاد و شاخص ها در فرایند تربیت محقق مورد استفاده قرار گیرند، اثربخشی پژوهشی افزایش پیدا خواهند کرد.
نقد معناشناختی برگردان اصطلاحات عرفانی حکایت «زاهد و دزد» در بازنویسی های معاصر کلیله ودمنه بر اساس تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۱۴۰۴ شماره ۱
265 - 294
حوزههای تخصصی:
هنگام مطالعه متون ادبی می توان به آیین ها، باورها، فرهنگ و جهان بینی گذشته یک ملت پی برد. تأثیر عرفان و آموزه های آن در این متون، غیرقابل انکار است. باتوجه به دشواری متون ادبی، بازنویسی روشی برای انتقال مفاهیم به خوانندگان امروزی است. ازاین رو، بررسی بازنویسی ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی بر آن بوده است که اصطلاحات عرفانی «حکایت زاهد و دزد» کلیله و دمنه را مشخص و با بهره گیری از روش مؤلفه های معنایی تحلیل کند و اهمیت آنها را در فهم پیام حکایت بازگو و درنهایت چگونگی بازتاب این اصطلاحات را در بازنویسی های معاصر کلیله و دمنه بررسی و نقد نماید. برای نیل به این هدف، در گام نخست به شناساییاصطلاحات عرفانی متن اصلی پرداخته شد، در گام دوم این اصطلاحات هر یک با استفاده از متون عرفانی نزدیک به متن اصلی تشریح و مؤلفه های معنایی آن استخراج و در گام سوم، معادل این اصطلاحات در بازنویسی های معاصر استخراج و با استفاده از فرهنگ های معاصر معانی این معادل ها مشخص گردید. در گام پایانی به نقد و بررسی معادل های این اصطلاحات پرداخته شد. یافته ها نشان می دهد بازنویس در اکثر موارد امکان انتقال بخشی از مؤلفه های معنایی را پیدا نکرده است. به نظر می رسد یکی از موانع قابل توجه برای انتقال پیام متن اصلی، برگردان این نوع واژگان و ساختار، در بازنویسی های کلیله و دمنه است.
بررسی مسئله ی شر در اندیشه ی بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
41 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی مسئله ی شر در اندیشه ی بارکلی (Berkeley) موضوعی پیچیده و درعین حال اساسی است. عدم وضوح و پراکندگی در تعریف، سبب ابهام در درک دقیق اندیشه ی بارکلی شده است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر مبانی وجودشناسانه ی بارکلی، تلاش شده است تا پاسخ های بارکلی به مسئله ی شر به دقت بررسی گردد. بارکلی طی تلاش برای خوانشی متمایز از مسئله ی شر، آن را نه به عنوان حقیقتی مستقل، بلکه برگرفته از نوعی ارزش داوری انسانی تعبیر کرده است. بارکلی شریرانگاشتن افراد و شردانستن افعال را نتیجه ی نقص شناخت انسان از حقیقت دانسته و آن را برگرفته از محدودیت های ذهنی انسان می داند. این مقاله بر آن است تا نشان دهد بارکلی با بهره گیری از اصول ایدئالیسم خود، چگونه مسئله ی شر را تبیین کرده و از این منظر، چه راه حلی برای تناقضات رایج در اندیشه های دینی و فلسفی ارائه می کند.
تحلیل کیفی کمی آسیب های ارتباط گیری بانوان مبلغ و میزان گستردگی آن( با رویکرد اخلاق تبلیغ دین)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
168 - 211
حوزههای تخصصی:
بانوان مبلغ، تاثیر قابل توجهی بر اصلاح سبک زندگی و عقاید خانواده های مسلمان، به ویژه دختران و زنان جامعه اسلامی دارند. یکی از انتقاداتی که در فضای حقیقی و مجازی در این خصوص مطرح است، مربوط به اخلاق ارتباط گیری بانوان مبلغ در طول فعالیت های تبلیغی است که گاه نسبت برخی آسیب های رفتاری به آنان داده می شود. نظر به اهمیت جایگاه اخلاق تبلیغ بانوان مبلغ، بررسی این انتقادات و چیستی آسیب های مطرح و اندازه گیری فراوانی آن ها، ضروری است. پژوهش حاضر با روش تلفیقی کیفی- کمی، به این مسئله پرداخته است؛در مرحله اول در فاز کیفی، آسیب ها شناسایی شده ودر مرحله دوم در فاز کمی، میزان گستردگی آن در عرصه تبلیغ بانوان مبلغ، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که هر چند در اخلاق ارتباط گیری بانوان بر پایه شواهد مبتنی بر تجربه مبلغان، آسیب هایی در ارتباط با مستمعان، همکاران و آقایان، مطرح است اما گستردگی آن با آزمون های اماری تأیید نمی شود.
کارکردهای محاکم ملی در حقوق بشر بین المللی: رویکرد قوه قضائیه ایران و مبانی فقهی آن
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 108
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : محاکم ملی علاوه بر نقش افرینی در حقوق داخلی کشورها، در عرصه حقوق بین المللی نیز دارای کارکردهایی می باشند. هدف از پژوهش حاضر تبیین کارکردهای محاکم ملی در نظام حقوق بشر بین المللی و رویکرد قوه قضائیه ایران می باشد.
مواد و روش ها : این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است.
ملاحظات اخلاقی : در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها : رویه قضایی محاکم ملی در چارچوب منابع حقوق بین المللی و ماده 38 اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری می تواند به عنوان یک ابزار تفسیری و منبع فرعی محسوب گردد. همچنین رویه قضایی محاکم ملی می تواند نقش مهمی در شکل گیری عرف بین المللی ایفا نماید.
نتیجه : قوه قضائیه ایران با تشکیل شعبه 55 حقوقی روابط بین الملل مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران، یک اقدام بسیار مهم در راستای نقش آفرینی رویه قضایی محاکم ملی ایران در نظام حقوق بشر بین المللی انجام داده است. در راستای تحلیل این اقدام، تمرکز و تبیین آراء صادره نه با تأکید بر بحث فقدان یا وجود ضمانت اجرا، بلکه با تأکید بر ارائه تفسیر هنجارهای بین المللی و تبیین مواضع قضایی دولت باید صورت پذیرد.
بررسی کارکرد پیرامتنی عناوین داستان های رضوی از کتاب ستاره من(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
143 - 175
حوزههای تخصصی:
عنوان یک اثر به مثابه ورودی آن باید جذابیت های آوایی، معنایی و واژگانی داشته باشد. در این امر خطیر آثار مربوط به همه گروه های سنی مورد توجه بوده و در این زمینه همواره حساسیت هایی وجود داشته است؛ اما اگر مخاطب اثر از حیث دانش، دقت، قدرت تفکر و شکیبایی در دریافت محتوا و درون مایه در سطح پایینی قرار داشته باشد، باید در انتخاب نام اثر آگاهانه تر و متعهدانه تر عمل کرد. معیار های فراوانی در گزینش واژگان عنوان باید مد نظر قرار گیرد. پیوند عناوین با عناصر درونی داستان، تناسب نام اثر با دانش مخاطب، داشتن جاذبه لازم، روانی و زیبایی، نو بودن، آهنگین بودن، اعتدال در رمز گونگی و ... از جمله این معیارهاست. در اثر مورد مطالعه که داستان های گزینشی از زندگانی شریف علی بن موسی الرضا (ع) است، سعی در شناسایی انگیزه نویسنده در انتخاب عناوین داشتیم. عوامل درون متنی مثل عناصر بلاغی، نام خوردنی ها، نشانه های زمانی و مکانی، مضمون و درون مایه، نام اشیا و عناصر برون متنی مانند بینامتنیت در انتخاب نام دخیل بوده است. به لحاظ معنایی بیان این نکته خالی از لطف نیست که عنوان اصلی اثر پیشینه غنی روایی دارد و فرازی از تاریخ تشیع را برای مخاطب نوجوان بازگو می کند. هدف از انجام این پژوهش تحلیلی توصیفی، بررسی عنوان اصلی اثر و عناوین داستان های فرعی به عنوان عناصر پیرامتنی و نقش آن در گیرایی، زیبایی و جذابیت این اثر نوجوانانه مذهبی است.
بررسی ارائۀ تجربیات عرفانی به زبان نمادین با تکیه بر آثار منظوم عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تجربه های عرفانی، کلیدواژه ای متعالی و بیانگر اصالت عرفانِ عارفان در دوره های مختلف است. افرادی که در مسیر عرفان به تجربیاتی دست پیدامی کنند، برای بازتاب تجربیات خود، نیازمند زبانی برای بیان با بهره گیری از واژگان می باشند. به حتم می توان از واژگانی با کاربرد ثانویه که در حوزه بیان و بدیع فعالیت دارند، استفاده کرد و با اشارات رمزگونه برای اهل فن، حقایق عرفانی را که با پیمودن مسیر به دست آورده، در اختیار مریدان راه عرفان، قرارداد تا بدین وسیله ذوقی در دل و شوقی در ذهن آنان پدیدآورد. "عطار" نیز در بسیاری از داستان ها حقایق عرفانی را که منتج به حصول تجربیات می شود، برای پیروان خود به نمایش گذاشته است. بیان حقایق و مفاهیم عرفانی برای کسی که مسیر را پیموده و به درجه عارفی نایل آمده، امری فائق است و وظیفه ای که باید با هر زبانی که می تواند، در اختیار سالکان و پیروان عرفان قراردهد. مسئله پژوهش حاضر واکاوی دلایل ارائه تجربه های عرفانی برای تبیین و تدوین این موضوع است، که زبان در بازنمایی تجربیات عرفانی، با اهلی که توانایی درک این گفتمان را دارند، در برخی از مقامات، چاره ای جز بیان آنچه دیده و شنیده را ندارد. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، جایگاه تجربه های عرفانی از دیدگاه عارفان و بویژه"عطار" نقد و بررسی شده است.
بررسی تجربه دینی و عرفانی از دیدگاه ابن عربی و مقایسه آن با وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
163 - 180
حوزههای تخصصی:
در طول حیات بشر از جوامع ابتدایی تاکنون ارتباط انسان ها با امور غیرمادّی به صورت های مختلف مطرح بوده است که به دلیل فطرت خداجویی بالذات انسان هاست و در دنیای معاصر با نام تجربه دینی و عرفانی از آن یادشده است. در تجربه عرفانی حواس بیرونی تجربه گر قطع می شود و به مشاهده وحدت آفرینی با طبیعت و عالم هستی که در بیرون نفس اوست دست می یابد و در تجربه دینی، موضوع تجربه خداوند و تجلیات اوست. این تجارب در طیف وسیعی تحت عنوان خواب، رویا، الهام، مکاشفات و ... و حتی وحی نامگذاری شده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی این تجارب در مقایسه با وحی «تجربه محض و خالص» می باشد. مُحی الدین ابن عربی، عارف مسلمان «قرن هفتم ه .ق» در آثارش خصوصاً فصوص الحکم که آن را از مُبشرات الهی«آگاهی بی واسطه از جانب حق» می داند، تجارب دینی و مقامات معنوی سالک را با اسامی مختلف و بسته به نحوه سلوک سالک معرفی می کند آنچنان که عارف مسلمان می تواند طبق آموزه های نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار (ملاک صحت تجارب) به دریافت های اصیل و بالاتر از عالم ماده (عالم خیال متصل «مقید» و منفصل«مطلق»، عالم ارواح، عالم اسماء و صفات) راه یابد. وی وحی «مختص انبیای الهی» را تجربه محض و بالاترین ارتباط معنوی می داند که در خیال منفصل و بعضاً در خیال متصل نبی رخ می دهد
فردیت و تنهایی در اندیشه دینی کیرکگور و دلالت های تربیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
103 - 129
حوزههای تخصصی:
در فلسفه تعلیم و تربیت، به دو مؤلفه فردیت و تنهایی کمتر پرداخته شده است. درواقع فردیت اشخاص به مثابه سوژه های تنها، همانند تابویی در امر تربیت بوده که به فرایند پرورش انسان، شکلی ناممکن و ضد فرهنگی می داده است؛ اما کیرکگور در اندیشه تربیتی خود می کوشد، همانند تمام ساختار فلسفی اش، به امکان ها و محدودیت هایی در رشد انسان اشاره کند که تا به حال، به آن پرداخته نشده است. از نظر او، فردیت حقیقتی است که در مسیر رشد و شکوفایی انسان، به آن توجه نشده است. اگر بخواهیم اصلی ترین قاعده تربیتی کیرکگور را بیان کنیم، چیزی به غیر از ایجاد یک امکان در تغییر درونی فرد بر مبنای ایمان دینی و خودفعالیتی نیست. درواقع تأمل و تفکر بدون درنظرگرفتن اشتیاق و ایمان درونی در انسان، برای انجام کنش های فردی نمی تواند به نتیجه مطلوب در شکل دادن به اصالت فرد منتهی شود. بنابراین در این نوشتار تلاش می کنیم با به کارگیری روش تحلیلی - توصیفی، به بررسی آرای کیرکگور در باب فردیت، تنهایی و ایمان دینی بپردازیم و درنهایت دلالت های تربیتی آن را مشخص کنیم.
فقه مقارن بین الادیان؛ امکان سنجی، فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
81 - 102
حوزههای تخصصی:
ادیان گوناگون مجموعه هایی از تکالیف عملی را برای پیروان خود عرضه کرده اند که تلاش دین داران برای شناخت صحیح آنها سبب پدید آمدن سازوکارها و دانش هایی خاص شده است. دانش شناخت احکام عملی و تکالیف دینی در اسلام، «فقه» نامیده می شود. اکنون با تسامح در کاربست اصطلاح «فقه» برای دانش نظیر در دیگر ادیان، باید دید که آیا می توان میان فقه اسلام و ادیان دیگر مقایسه موازنه ای نمود و اتخاذ چنین رویکردی در مطالعه تعالیم ادیان چه فرصت ها و تهدیدهایی دارد؟ مقاله پیش رو پس از بررسی علمی لازم، با روش تحلیلی استنباطی و با مطالعه کتابخانه ای نتیجه می گیرد که نه تنها چنین کاری در قالب «فقه مقارن بین الادیان» و از راه موازنه استدلالی احکام بر اساس مطالعه مقایسه ای تعالیم عملی ادیان با رویکرد فقهی امکان پذیر است، بلکه ورود به این عرصه می تواند فرصت های قابل توجهی را برای توسعه و ترویج گفتمان حق اسلام در سطح جهانی ایجاد کند و در عرصه هایی همچون تقریب ادیان، حقوق بین الملل و فعالیت های جهانی مسلمانان نتایج و فواید قابل توجهی در پی داشته باشد. با این وجود، تهدیدهای مهمی نیز در ورود به این عرصه وجود دارد که توجه به آنها از مهم ترین وظایف فعالان این حوزه برای پیشگیری از آفت ها و آسیب های آن است.
تحلیل انتقادی آراء نیل رابینسون درباره حضرت عیسی علیه السلام در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل رابینسون خاورشناس بریتانیایی به پژوهش درباره حضرت عیسی علیه السلام در قرآن پرداخته است. وی در این جهت مباحثی چون: مخالفت قرآن با بکارت جاودانه حضرت مریم سلام الله علیها، اشاره قرآن به غسل تعمید، یکسانیِ عشای ربانی و مائده آسمانی، تلفیق «مائده» و «منّ و سلوی» در قرآن و موت عیسی علیه السلام را بررسی کرده است. مباحث پیش گفته با روش تحلیلی-انتقادی در پژوهش حاضر مورد مداقّه قرار گرفته است. پژوهش رابینسون نقاط قوتی از جمله استشهاد فراوان به آیات قرآن و استفاده از منابع شیعی دارد. از نقاط ضعف پژوهش وی به موارد ذیل می توان اشاره کرد: او درک صحیحی از شیوه نقل داستان های قرآنی و نیز سبک آن ندارد؛ وی با عدم جامع نگری آیات قرآن، برداشت نادرستی از آنها دارد؛ اعتبار زیادی برای روایات قائل نیست و سعی در تطبیق پیش فرض خود راجع به مرگ حضرت عیسی علیه السلام بر قرآن را دارد.
بررسی و تحلیل تضادهای فقه شیعه و حقوق بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
35 - 54
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : بررسی نسبت میان فقه شیعه و حقوق بشر یکی از مسائل اساسی و پرچالش در حوزه فقه تطبیقی و حقوق معاصر به شمار می رود. فقه شیعه به عنوان نظامی مبتنی بر نصوص دینی، سنت معصومین و اصول عقلانی، در مواجهه با اصول حقوق بشر مانند کرامت ذاتی انسان، آزادی های بنیادین و برابری حقوقی، گاه در حالت تعارض و گاه در تلاش برای هم گرایی قرار گرفته است.
مواد و روش ها : این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد اجتهادی انجام شده است.
ملاحظات اخلاقی : در تدوین این مقاله، اصول اخلاق پژوهش کاملاً رعایت شده و تمامی منابع علمی مورد استفاده به صورت شفاف و دقیق ذکر گردیده اند. از هرگونه برداشت غیرمستند و تفسیر ناصحیح از متون دینی یا حقوقی پرهیز شده است.
یافته ها : یافته های تحقیق نشان می دهد که بسیاری از تعارض های ظاهری میان فقه شیعه و حقوق بشر، ریشه در قرائت های سنتی و غفلت از ظرفیت های درون فقهی دارد. مفاهیمی همچون کرامت ذاتی، عدالت، عقل، قواعد ثانویه، و زمان مندی احکام، می توانند به عنوان ابزارهایی کارآمد در جهت بازسازی فقه به کار گرفته شوند. همچنین، نظریه های بدیلی همچون فقه اجتماعی، فقه المصالح و اجتهاد نواندیشانه، زمینه را برای تعامل تطبیقی فراهم می کنند.
نتیجه : فقه شیعه دارای قابلیت هایی است که در صورت بازنگری روش شناختی و توجه به واقعیت های اجتماعی، می تواند با اصول بنیادین حقوق بشر وارد گفت وگویی فعال و سازنده شود. بازخوانی نصوص بر پایه عدالت، زمان مندی و عقلانیت، نه تنها به اصلاح حقوقی داخلی در کشورهایی مانند ایران کمک می کند، بلکه موجب ارتقاء جایگاه فقه امامیه در گفتمان جهانی عدالت نیز خواهد شد.
«مَظهریت» و «مُظهریتِ» انسان در هستی شناسی عرفانی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در هستی شناسی عرفانی خود، در باب مباحث تجلی اسمایی، به دلیل خلقت خاص انسان در قوس نزول با عنوان «مَظهریت اسمائی انسان به صورت بالقوه» و در قوس صعود با عنوان «مَظهریت و مُظهریت انسان به صورت بالفعل» به نظریه پردازی روی آورده است. یافته های پژوهش حاضر بیان گر آن است که همه موجودات محدود به یک اسم یا اسامی خاص هستند و از آن تجاوز نمی کنند اما تنها انسان است که چون مظهر اسم جامع الله است استعداد به ظهور رساندن همه اسما را در وجود خود دارد و با توجه به تواناییها و قوای خاصی که خداوند به او ارزانی داشته است می تواند در عرصه هستی اثرات مطلوب و یا ویرانگر از خود برجای گذارد که از آن به «مَظهریت و مُظهریت» تعبیر شده است که البته این تعابیر با توجه به ویژگی های قوس نزول و صعود در همه افراد انسانی یکسان نیست و با عنایت به اینکه هریک از افراد انسانی خلیفه ای از خلفای الهی هستند بنا به حصه وجودی خود در هستی منشأ اثر واقع می گردند که در نهایت و در سیر روند صعودی یا آیینه تمام نمای الهی می گردند یا شیطانی. پژوهش پیش رو به روش کیفی و تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با تأکید بر منابع دست اول صورت گرفته است که غایتش تبیین مسأله مظهریت و مظهریت انسان در هستی شناسی عرفانی ملاصدرا است که امید می رود پاسخی در خور به پرسش های این نگاشت فراهم آورد.
تطور تاریخی جایگاه زن در چهارچوب جنبش فمنیستی حقوق بشر و رویکرد اسلامی به آن
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زن و مسائل مربوط به آن از چنان اهمیتی برخوردار است که جزء مهمترین و اساسی ترین مسائل دنیا محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تبیین تطور تاریخی جایگاه زن در فضای رویکرد فمنیستی حقوق بشر و رویکرد اسلامی است.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است.
یافته ها: جایگاه زن همیشه در طول حیات بشر دچار افراط و تفریط بوده تا آن جا که در جاهلیت نخستین، برای زن جایگاهی قائل نبودند؛ در هنگامه انقلاب صنعتی غرب نیز در قالب آزادی زنان و در جریانات فمینیستی، نه تنها جایگاهی ارزشمند براساس ویژگی های روحی و جسمانی برای زن ایجاد نشد بلکه زن را از بسیاری از امتیازات قبلی خود همچون مادری-همسری و معلم بودن نسل خود محروم کرده است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
نتیجه : در مابین این دو جاهلیت نخستین تاریخ و جاهلیت مدرن، اسلام، زن را با همه استعدادها، توان و ظرفیت خلقتی خود، به جایگاهی رفیع رسانیده است. اسلام نه مثل جاهلیت نخستین، زن ستیز است و نه مرد محور و نه مثل جاهلیت مدرن(فمنیسم) که زن محور است و مردستیز.
کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک از منظر فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک از منظر فقه امامیه و حقوق ایران در دین مبین اسلام علاوه برتوجه خاص به حقوق کودک ؛ به رعایت انصاف در دادرسی نیزتوصیه و سفارش بسیاری شده است . برابر تعاریف ارائه شده انصاف حل و فصل دعاوی است به گونه ای که عقل و وجدان آن را بپذیرد . در این تحقیق که با روش توصیفی وتحلیلی انجام شده است به تطبیق حقوق کودک با قاعده انصاف پرداخته است . یکی از نکات بارز حقوق کودک رعایت مصلحت است که برابر قانون در برخی موارد تشخیص مصلحت با دادگاه است؛ اما به جهت اینکه این مفهوم در تمامی موارد مرتبط با حقوق کودک عمومیت ندارد پس تمسک به قاعده انصاف می تواند کمک شایانی به اجرای بهتر عدالت نماید. هدف از این تحقیق ارائه نتایج کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک است. یافته ها نشان می دهد به جهت ارتباط نزدیک واژه مصلحت و انصاف در اغلب موارد انصاف در تأمین نیازهای جسمی روحی کودک رعایت شده است و محاکم در بیشتر موارد این اجازه را دارند که با بررسی نیازهای مختص هر کودک، اقدام به صدور رأی نمایند.
اعتبار معرفت شناختی عرف در اخلاق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور یا رواج اندیشه های عرف گرایانه در فضای اخلاق و پیامدهای اجتناب ناپذیر آن بر تعاملات انسانی و در نهایت سعادت حقیقی بشر، بررسی تحلیلی و انتقادی چنین رویکردهایی را می طلبد. مسئله عرف را از ابعاد گوناگون می توان بررسی کرد. پژوهش حاضر به هدف بازخوانی آراء حکمای اسلامی و با تمرکز بر بعد معرفت شناختی عرف، به تحلیل مستند و استنباط دیدگاه اندیشمند بزرگ جهان اسلام یعنی ابن سینا پرداخته است. حاصل تتبع در آثار و اندیشه های ابن سینا نفی تلازم باورها و اندیشه های عرفی از یک سو و دستیابی به واقعیت سعادت بخش اخلاقی از سوی دیگر است. تعابیر صریح ابن سینا که حاکی از احتمال کذب باورهای عرفی، فقدان اعتبار خاستگاه های باورهای عرفی، مشروط بودن باورهای عرفی و ناسازگاری اعتبار مطلق باورهای عرفی با غایت اخلاق است بر نفی مطلق انگاری اعتبار عرف تأکید می کند. از منظر ابن سینا باورهای اخلاقی عرفی نظری اند و توجیه اخلاقی آن ها نیازمند اقامه برهان است.
بررسی انتقادی علم مطلق الهی در الهیات گشوده بر مبنای منظومه فکری فلاسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
1 - 15
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات جدید در الهیات و فلسفه دین، خداباوری گشوده است که نظریات و دیدگاه های متفاوتی را مطرح نموده است. اندیشه آنها درباره صفت «علم مطلق الهی»، یکی از نظریات چالش برانگیز الهیات گشوده است که بر اساس این نظریه، آنها معتقدند که علم خداوند تنها به زمان حال و گذشته است و نسبت به وقایعی که در زمان آینده (از جمله افعال اختیاری انسان) می خواهد محقق گردد، علم قطعی ندارد. این پژوهش با هدف بررسی و ارزیابی علم مطلق الهی در الهیات گشوده و نقد آن بر مبنای منظومه فکری صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خداباوران گشوده به نظریه علم مطلق پویا معتقد بودند که بر اساس آن، گشودگی علّی و معرفتی آینده در این مکتب مورد پذیرش قرار گرفته است که با انتساب زمانمندی به خداوند و پذیرش انفعالی علم الهی، زمینه های لازم برای نفی علم پیشین الهی محقق گشته است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با تکیه بر منظومه فکری صدرالمتألهین و علامه طباطبایی به حلّ تعارض میان علم پیشین الهی و مسئله شخص وارگی خداوند در الهیات گشوده پرداخته شود.
مناقشه های فلسفی در طراحی هوشمند: نقد گراهام آپی بر فیلتر تبیینی ویلیام دمبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
121 - 133
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، به دلیل پیشرفت در زمینه هایی مانند زیست شناسی مولکولی، ژنتیک، علوم محاسباتی و دانش کیهانی، بحث هایی پیرامون منشأ حیات دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که بسیاری از محققان می پذیرند که سیستم های بیولوژیکی عمدتاً از طریق مکانیسم های طبیعی به وجود می آیند، برخی معتقدند جنبه های خاصی از موجودات زنده را نمی توان بدون استناد به تأثیرات ماوراء طبیعی یا دخالت عنصرِ طراح هوشمند تبیین کرد. یکی از چهره های برجسته در این اردوگاه، ویلیام دمبسکی است که نظریه «طراحی هوشمند» او به دنبال شناسایی الگوها و ویژگی هایی است که غیرتصادفی و هدفمند بودن را در ساختارهای ارگانیک نشان بدهد. با این حال، منتقدان دمبسکی معتقدند که چارچوب پیشنهادی او، که به عنوان «فیلتر تبیینی» شناخته می شود، دارای اشکالات متعددی از قبیل مبهم بودن، نادقیق بودن، عدم ارائه چارچوب جامع، اولویت بندی بدون دلیل و عدم ارائه معیار مناسب جهت اندازه گیری احتمال می باشد و نمی تواند بینش معناداری در مورد فرآیندهای پیچیده بیولوژیکی ارائه دهد. این مقاله انتقادات کلیدی وارد شده علیه فیلتر تبیینی دمبسکی توسط فیلسوف گراهام آپی را بررسی می کند و پاسخ هایی از قبیل جامعیت فیلتر تبیینی مبتنی بر دانش تجربی کنونی، رعایت اصل سادگی که مورد قبول جناب آپی است و موارد دیگر را ارائه می دهد.
مسئله شر در الهیات نیک-غایت انگار با تأکید بر آرای جان بیشاپ و کن پرسزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای برون رفت از چالش «شر موجود»، که در قالب برهان منطقی شر مطرح می شود، فیلسوفان خداباور سعی در نشان دادن سازگاری منطقی شر و وجود خداوند داشته اند. اما عمده دفاعیات مطرح شده در این زمینه، که بر اساس پیش فرض خدای متشخص ارائه شده اند، مجدداً به چالش کشیده شده و اعتبار آنها مورد خدشه واقع شده است. این مطلب متفکرانی مانند بیشاپ و پرسزیک را بر آن داشته که پیشنهاد تصور جایگزین از خداوند را ضمن حفظ آموزه های مسیحی در آن مطرح کنند. به نظر آنها کم چالش ترین تصوری که می توان از خداوند ارائه داد در قالب الهیات نیک-غایت انگار بیان می شود. این نوع الهیات، که بر تعبیر خاصی از خدای نامتشخص استوار است، جهان را به عنوان یک کل هدفمند و بدون خالقِ فراطبیعی می نگرد که به سوی غایت خود، یعنی عشق یا خیر اعلی، در سریان است. اما نه به این معنا که خیر اعلی در نهایت محقق خواهد شد، بلکه بالفعل محقق و در واقعیت همه موجودات جاری است. بر این مبنا، شرور به عنوان نتایج طبیعی سیروت عالم فیزیکی به سوی خیر اعلی بروز می کنند، در حالی که خداوند علت یا مسئول وجود آنها نیست.