مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فمینیسم
حوزه های تخصصی:
اگرچه مدرنیته انسانیت زنان (پاره پنهان) را آشکار کرد، اما زن بودن زنان (پاره پیدا) را در محاق فرو برد. مدرنیته، معتقدبود برای انسان شدن، زنان را تا حد امکان باید به مردان شبیه ساخت.درنتیجه زن مدرنیته، انسان است، اما با همه اوصاف مردانه. اندیشههای نو با نادیدهانگاری «حقیقت زنانگی» آن چنان مقهور اشتراکات زن و مرد شد که زن و حقوق زنانه را فراموش کرد و بدین سان با نادیده انگاشتن هویت زنانه، امنیت وی را درمعرض چالش قرار داد. زنانی که از لحاظ اجتماعی قادر به نقش آفرینی در جامعه مردسالار باشند، معمولاً تمام هویت اجتماعیشان را از زنانگی خویش نمیگیرند و خود را تا اندازهای با نقش ها و کارکردهای اجتماعی مردانه وفق میدهند اما این زنان هزینههایی نیز میپردازند، مردان آنها را تهدیدی برای خویش قلمداد کرده و در مقابل تغییر رفتارهای آنها مقاومت میکنند. با لحاظ چنین واقعیتهایی، اسلام هویت جنسیتی را فراتر از ویژگیهای زیست شناختی هریک از دو جنس مورد ارزیابی قرارمیدهد. براین اساس، برابری کیفی به مراتب بیش ازتساوی کمّی درراستای تحقق مفهوم جنسیت درکانون توجه قرارمی گیرد.
پیامدهای فمینیسم در خانواده غربی
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر، تحولات خانواده و آسیبهای ناشی از آن را در مغرب زمین مطمح نظر قرار داده است. جنبش اصلاح و رنسانس بهعنوان عامل عمدة این شرایط و جریانهای علمی و اجتماعی همچون مدرنیسم، پستمدرن، سکولاریسم، فمینیسم و فردگرایی بهعنوان عوامل برجسته در درون همان عامل عمده (رنسانس) جهت وقوع تحولات مذکور تلقی میشوند. امروزه جهان غرب با انقطاع از معنویت، در ابعاد گوناگون ازجمله خانواده دچار آسیبهای جدی شده است که با بررسی دقیق و یافتن علل و عوامل آنها میتوان خانواده را درجهان شرق از تهدیدهای بلندمدت مشابه مصون داشت.
زیبایی شناسی در تحلیل جنسیتی فمینیسم
حوزه های تخصصی:
زیباییشناسی فمینیسم چون سایر مقولات این مکتب مفروضات بنیادین و سنتی غرب را بهدلیل تکیه بر پیشفرضها و نظریات متعصبانه و یکسونگری جنسیتی، مورد انتقاد قرار داده و این مفروضات را محور اساسی در شکلگیری و عملکرد زیباییشناسی میداند. لذا معتقد است در حوزة هنر و زیباییشناسی، تبعیض جنسیتی مانع رشد نبوغ، استعداد و خلاقیت زنان برای تولید آثار هنری شده است؛ پس با تمسک به رویکردهای فلسفی، انتقادی، روانکاوانه هم برای اثبات تمایزات آثار هنری زنان و مردان تلاش نموده و هم به دنبال ارائه چهارچوبی با ویژگیهای سبکی مشترک در آثار هنری زنان است تا بتواند کیفیتهای زنانه قابل تشخیصی را در فرهنگ عمومی جریان دهد.
نقش کتاب مقدس و ارباب کلیسا در ظهور فمینیسم3
حوزه های تخصصی:
در میان عوامل مختلفی که در ظهور فمینیسم نقش داشتهاند، مسیحیت مهمترین نقش را ایفا کرده است. نظام الهیات مسیحی دارای ماهیتی کاملاً جنسیتی است و نگرش منفی به زن را القاء میکند. شاهد این مدعا، آموزههای الاهیات مسیحی و به طور خاص آموزههای مربوط به زنان است که در آراء و اندیشههای فلاسفه، متکلمان و متألهان مسیحی و آباء کلیسا به طور برجسته و بارزی نمودار است. این نوشتار در راستای بحث از خاستگاه اصلی جنبش زنان، پس از بررسی آراء اندیشمندان مسیحی قرون اولیه و میانه در شمارة پیشین نوشتار، به بررسی اهم مواضع و رویکردهای تبعیضآمیز جنسیتی متفکرین مسیحی از دوره رنسانس تا عصر حاضر میپردازد. بررسی این مواضع، عمق کینهورزی مسیحیت با جنس مونث را آشکار کرده و نشان خواهد داد که فمینیسم مواجهة طبیعی زن غربی با آموزههای زن ستیز مسیحیت است.
واگردهای فمینیستی در ازدواج
حوزه های تخصصی:
فمینیسم با طرح محوری موضوع آزادی جنسی زن و طرد نقشهای کلیشهای مادری و همسری در خصوص ازدواج و خانواده دچار تعارضاتی گردید و موضعگیری خاصی را در این راستا اتخاذ نمود که عمدتاً در جهت مخالفت و حذف این بنیانهای اجتماعی بود. از نقطه نظر فمینیسم رادیکال، مردان در جایگاه سلطه هستند و ارتباط با آنان انقیاد زنان را در پیدارد، لذا سیستمهای متعامل زنان و مردان نظیر خانواده باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. این تندرویهای فمینیستی علی رغم ظاهر فریبندهاش، ناهنجاریهای فرهنگی، اجتماعی را ایجاد نمود که اکنون با شکست در تعیین جایگاه مطلوب برای زنان به بن بست رسیده است.
نقش کتاب مقدس و ارباب کلیسا در ظهور فمینیسم2
حوزه های تخصصی:
در میان عوامل مختلفی که در ظهور فمینیسم نقش داشتهاند، عامل دین مهمترین نقش را ایفا کرده است. درآمدی کوتاه به دیدگاه منفی کتاب مقدس نسبت به جنس زن و در پی آن رویکرد تبعیضآمیز جنسیتی متفکرین مسیحی، چالش میان جنبش زنان و آموزههای دینی را موجه مینماید. نظام الهیات مسیحی دارای صبغه و ماهیتی کاملاً جنسیتی است. در این ساختار، زن مقصر در ارتکاب گناهی است که به نحوی ذاتی به فرزندان آدم به ارث میرسد. سنگینی این گناه تا حدی است که برای پاک کردن بشریت از آن، خداوند در هیأت مسیح (ع) تجسد پیدا کرده و با تصلیب خویش، انسان مسیحی را از آلودگی این گناه تطهیر مینماید. در این نوشتار، مواضع عقیدتی آموزههای دینی مسیحیت دربارهی زنان بر اساس کتاب مقدس و تفاسیر و اندیشههای کلامی متفکرین مسیحی در قرون اولیه و میانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
رویآورد فمینیسم به اقتصاد
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده است تا با معرفی دیدگاههای مختلف فمینیستی، مسائل زنان در بحث نیروی کار، توسعه و جهانی شدن اقتصاد از نظرگاه فوق مورد نقد و بررسی قرار گیرد. حضور کمرنگ زنان در مراکز تصمیمسازی اقتصادی از دیگر محورهای مورد مطالعه در نوشته حاضر است. به نظر میرسد که تئوریهای مختلف فمینیستی جز با چارهجوئیهای مقطعی نتوانسته اند مشکل ساختار ناسالم اشتغال زنان را با پیامدهای مذکور از قبیل محیط ناامن شغلی، ایجاد مشاغل ثانویه و کاهش دستمزد در بازار کار بر طرف نمایند، به گونهای که با بسط اصول مدرنیته و بحث جهانی شدن اقتصاد با تمامی شعارهای مطرح شده، زنان آسیبپذیرترین قشر اجتماع در تحولات اقتصادی شمرده میشوند. مشکل اساسی دیدگاه اقتصادی فمینیسم در حل مشکل زنان به مبارزه طلبیدن مردان و نادیده انگاشتن نظام قدرت سالاری حاکم بر روابط ناعادلانه اقتصادی از جانب قدرتها و کارتلهای بزرگ اقتصادی است.
فمینیسم و جرمشناسی
حوزه های تخصصی:
«جرمشناسی» یا دانش مطالعه علل وقوع جرم در زمرهی علوم مرکب میباشد که در چهار راه علوم دیگر قرار گرفته است و در بررسی پدیده مجرمانه از آن سود برده میشود. فمینیستها در رابطهای تجربی همواره در نقد یافتههای جرمشناسی هستند و به این نتیجه رسیدهاند که جرمشناسی دانشی مرد محور است؛ چرا که زنان کمتر از مردان مرتکب جرم شده و جرم ارتکابی آنان متفاوت است، بنابراین زنان بزهدیده کمتر مورد حمایت قانون و فرایند دادرسی مناسب قرار میگیرند. اما فمینیستها درصدد بررسی بزهکاری زنان با معیارهای متناسب با زنانگی برنیامدهاند. البته جرمشناسی فمینیستی در قالب تغییر و اصلاح تدریجی قوانین و هنجارها به نفع زنان مورد پذیرش واقع شده است. در این نوشتار پیشینه و جایگاه فمینیسم در جرمشناسی، انواع جرمشناسی فمینیستی، فمینیسم و سیاست جنایی افتراقی و تأثیر فمینیسم بر حقوق زنان مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان معلوم میشود که جرمشناسی فمینیستی در مقررات داخلی کشورها و اسناد بینالمللی انعکاس یافته است.
جنبش زنان ایران؛از ایستایی تا پویایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت خواهی در درون زنان ایران همواره چونان آتشی شعله می کشد. اما با همه ی تفاوت ها و نابرابری های نابه جا، به دلیل نبود شرایط لازم فکری، امکان شکل گیری حرکتی عمومی برای پاس داری از حقوق زنان و نوزایی ارج و منزلت آنان فراهم نبود. از سوی دیگر ناباوری و اعتماد به نفس نداشتن زنان که همواره در طول تاریخ هستی خود را در پرتو مردی دیگر (پدر یا شوهر) تعریف شده می یافتند، و از سوی دیگر نبود نگرش عمومی به توان مندی زن برای ایفای نقشی مستقل، به تداوم بی بهره گی و کناره گیری زنان از عرصه ی عمومی و خلاصه شدن نقش آنان به ایفای وظیفه ی مادری یا همسری. صرف در عرصه ی خصوصی کمک نمود. تا سال ها پس از آن که نخستین اعتراض ها به فرودستی زن در برابر مرد در پی حضور زنان در عرصه ی تولید اقتصادی در غرب آغاز شد، در جامعه ی ایرانی به دلیل نبود تجربه ی مدرنیته و دست آوردهای آن، هنوز واکنشی برای دگرگونی و بهبود وضع زنان دیده نمی شد. شاید بتوان نخستین نشانه های یک حرکت جمعی در این زمینه را نهضت مشروطه دانست که در پی با افزایش آگاهی از دگرگونی وضع زنان در فراسوی مرزها، زمینه ی کامل این حرکت فراهم شد. رژیم پهلوی با آگاهی از اراده ی توانای زنان برای حضور در عرصه ی عمومی زیرکانه با اعطای آزادی های نسبی، با منت نهادن بر سر زنان ایرانی، ولایت مردسالارانه ی خود را بر سر آنان تداوم بخشید.
شکل گیری انقلاب ایران فرصتی مناسب برای توده های فرهیخته و دانش آموخته ی زنان ایرانی بود که بتوانند جدا و رها از منت مردان برای دست یابی به منش و ارج والای خود تلاش کنند. ایده های شایسته مداری اسلام که به دور از سنجه هایی هم چون جنسیت نگرش به گوهر انسانی و بهره گیری از توانایی های افراد را وعده می داد، چنان کششی داشت که زنان را با قدرت به خود کشید و به آینده امیدوار کرد. اما تداوم و نهادینه شدن باورهای سنتی که هم چنان چهره ی پسندیده ی زن را تنها در همسرداری بهتر و بچه داری می دید، موانعی بر سر راه جنبش آغاز شده ی زنان برای بازیافت هویت خود نهاد که آنان را به واکنش واداشت که در نتیجه راه برون رفت از این وضعیت را اقدام مستقل اجتماعی – و نه سیاسی – دانستند.
فمینیسم و فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با استفاده از یک مطالعه کیفی-مقایسه ای ژرفانگر، به بررسی ریشه های اگزیستانسیالیستی بعضی نوشته های فمینیستی میانه قرن بیستم، هم چون آثار دو بووار، دیلی، رودر، بارتکی، و اتکین سون، می پردازد و مشابهت دغدغه ها و شیوه ها، یا به عبارت دیگر، هم سویی ارزش ها و روش های فلسفه اگزیستانسیالیسم و فمینیسم متفکران نام برده را نشان می دهد. مبنای نظری پژوهش حاضر بر این است که فمینیسم، بیش از آن که مکتبی تفسیری باشد، مکتبی تغییری و تابع ایدئولوژی های مختلفی است که برنامه تغییر داشته اند؛ بنابراین شناخت و نقد روایت های مختلف فمینیسم، بدون یافتن و سنجیدن مکتب هایی که این روایات به آن ها متکی است، از عمق کافی برخوردار نخواهد بود. فرضیه پژوهش نیز بر آن است که یکی از مهم ترین این مکتب ها، اگزیستانسیالیسم است و فمینیسم اگزیستانسیالیستی، به عنوان مقدمه فمینیسم رادیکال، نیز همانند اصل فلسفه اگریستانسیالیسم، به دلیل جذابیت های این فلسفه اوج گرفت و به دلیل نااستواری ها و ناکارآمدی های آن دچار فتور شد.
مشکلات اجتماعی/ مردسالاری و بهداشت باروری زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله کوشش شده است تا به بحث در باب مردسالاری و بهداشت باروری پرداخته شود. در این خصوص نخست ضمن معرفی کارپایه یا چارچوب مفهومی بحث، دو مفهوم بهداشت باروری و مردسالاری مطرح و سپس چارچوب های نظری فمینیسم مرور شده اند. در این رابطه از دیدگاه فمینیسم مارکسیستی، فمینیسم رادیکال، فمینیسم سوسیالیستی، فمینیسم لیبرال و فمینیسم سیاه پوستان یاد شده و به نحوی گذرا تحولات جنبش رهایی زنان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. آن گاه پژوهش انجام شده در 5 روستای 5 استان کشور مورد بحث قرار گرفته است و ضمن معرفی، فن گفت و شنود متمرکز گروهی و ویژگی های آن به نحوه انتخاب 171 زن و 123 مرد در گروه های سنی مختلف اشاره شده است. تصریح و تأکید شده که یافته های تحقیق فقط در خصوص شرکت کنندگان در تحقیق موضوعیت داشته و حتی به روستاهای محل تحقیق نیز تعمیم پذیر نیست. در پایان مهم ترین یافته های تحقیق مرور شده تا نشان داده شود که مرد سالاری چگونه و با چه شرایطی بر بهداشت باروری زنان اثر می گذارد. در خلال معرفی تحقیق بر این نکته تاکید روا گردیده است که زندگی اجتماعی دارای پیچیدگی های خاص خود است. از این رو پذیرش رابطه ساده بین متغیرها که معمولا مورد پذیرش عموم است، همواره از طرف متغیرهای دیگر مشروط و یا از شدت آن رابطه کاسته می شود. از این روی به هنگام نتیجه گیری از تحقیقات باید احتیاط لازم به عمل آید و از ساده کردن دنیای پیچیده زندگی اجتماعی جدا پرهیز شود. پژوهش انجام شده به روشنی مشخص می کند که شرایط بهداشتی، از جمله بهداشت باروری زنان حتی در روستاهای دور افتاده بهبود یافته است. البته هنوز راه درازی باقی است.
"
اخلاق و تربیت اخلاقی از منظر رویکرد دل مشغولی: جایگزینی برای رویکرد کولبرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی و مرور دیدگاه کولبرگی، زمینه لازم برای معرفی رویکرد اخلاقی دل مشغولی که یکی از پر طرفدارترین رویکردهای معاصر در مورد اخلاق و تربیت اخلاقی است، فراهم شود. بر این اساس، پس از معرفی مکتب تکلیف گرایی، که زیربنای فلسفی دیدگاه کولبرگ، محسوب می شود و پس از مروری بر مکتب عاطفه گرایی که زیربنای فلسفی دیدگاه دل مشغولی به شمار می رود، رویکرد دل مشغولی در اخلاق به اجمال معرفی شده است و در ادامه با استفاده از دیدگاه های بزرگترین مدافعات کنونی اخلاق دل مشغولی، این رویکرد معاصر توصیف شده است. مقایسه رویکرد کولبرگی و رویکرد دل مشغولی و نیز رویکردهای مردانه و زنانه در اخلاق، به دنبال این بخش آمده است. در انتها چهار مولفه مهم تربیت اخلاقی از منظر رویکرد دل مشغولی (یعنی سرمشق دهی، گفتگو، تکلیف و تایید) مورد اشاره واقع شده است
کارکردهاى خانواده از منظر اسلام و فمینیسم
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهى از مباحث جامعهشناسى خانواده به موضوع کارکردهاى خانواده اختصاص یافته است. مسئلهى مهم براى جامعهشناسان، تبیین چرایى و چگونگى ایفاى کارکردهاى اجتماعى توسط نهاد خانواده است؛ اما این موضوع، مانند بسیارى از موضوعات دیگر، پیوندى ناگسستنى با مواضع ارزشى و ایدئولوژیک افراد و دیدگاههاى گوناگون دارد. مقاله حاضر درصدد مقایسه دیدگاههاى دو مکتب مختلف، یعنى مکتب «فمینیسم» و مکتب «اسلام»، راجع به کارکردهاى خانواده است؛ و از میان کارکردهاى متعدد خانواده به مهمترین آنها، یعنى تولیدمثل، حمایت و مراقبت، جامعهپذیرى، تنظیم رفتار جنسى، عاطفه و همراهى، کارکردهاى اقتصادى و تربیت دینى پرداخته است. نتیجهى حاصل از این مقایسه به طور مختصر آن است که بیشتر رویکردهاى انتقادى وگاه افراطى فمینیسم، با رویکردهاى اسلامى ناسازگار است که ازجمله مىتوان به تعارض این دو دیدگاه در زمینههاى تولیدمثل، مادرى کردن، جامعهپذیرى نقشهاى جنسیتى، الگوهاى رفتار جنسى، طرق ارضاى نیازهاى عاطفى، کارکردهاى اقتصادى و تربیت دینى در خانواده اشاره کرد. این امر درحقیقت از مواضع ارزشى و تعاریف بسیار متضاد این دو مکتب راجع به مبانى و اصول عامّى همچون عدالت، برابرى، آزادى، استقلال، ستم و تبعیض نشأت مىگیرد.
فمینیسم و نوع نگاه به خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۶
حوزه های تخصصی:
فمینیسم در آغاز، به صورت یک اعتراض محدود مطرح گردید، اما در ادامه، به یک اعتراض و در نهایت، به یک جنبش در حوزه زنان مبدّل شد. این جریان خود فاقد یک دستگاه فکری مستقل بود. از این رو، برای استمرار خود، به دامن اندیشه های نوین دیگر درآویخت و به مدد آن اندیشه ها یک رویکرد جنسیتی برای تغییر وضعیت زنان به وجود آورد.
هدف محوری فمینیسم دفاع از حقوق زنان در دو عرصه عمومی (اجتماع) و خصوصی (خانواده) بود. از نگاه آنها، خانواده یکی از حوزه هایی است که موجب استمرار ستم بر زنان می شود. از این رو، محو کلی نهاد «خانواده» و یا تعدیل آن و بهبود وضعیت زنان را در آن دنبال می کنند.
این نوشتار، نگاهی دارد به جایگاه خانواده در نگرش فمینیستی، و با تبیین اصول و مبانی آن، بن مایه اندیشه فمینیستی را در رویکرد به خانواده، آشکار می سازد. اومانیسم، سکولاریسم، اصالت فرد، اصالت تجربه، نسبیّت گرایی، لیبرالیسم، برابری و عمل گرایی، و بی توجهی به نهاد خانواده، از جمله اصول فمینیسم به شمار می روند.
فمینیسم و کارکردهای خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۱
حوزه های تخصصی:
خانواده را میتوان یکی از مهمترین حوزههای حیات اجتماعی دانست که در زندگی انسانها، بخصوص زنان، تأثیر زیادی دارد. از اینرو، اندیشمندان با وجود تفاوت فرهنگها، نهاد خانواده را مورد توجه و نظریهپردازی قرار دادهاند. جریان فمینیسم نیز، که با داعیه دفاع از حقوق زنان وارد عرصههای مختلف علمی شده است، حوزه خانواده و کارکردهای آن را نیز با همین دید مورد نقد و بررسی قرار داده است. این مقاله از دیدگاه جامعهشناسی پنج کارکرد مهم برای خانواده از منظر فمینیسم برشمرده است. رویکرد و روش اسنادی و نظری به مسئله و نیز تبیین منظر فمینیسمها به خانواده از جمله اهداف نویسنده در این مقاله میباشد.
مطلق گرایی و نسبی گرایی فمینیستی در میان زنان شهرنشین ایرانی
حوزه های تخصصی:
فمینیسم هر چند کوشش بسیاری برای تولید شناخت انجام داده، در تبیین عام گرایی یا خاص گرایی دچار تشتت آرا شده و بارها تغییر یافته است، می توان اشتراک نظر کلی دیدگاه های فمینیستی را در دو زمینه نظری و موضوعی یافت؛ در نظر از قدیم قدرت در میان زنان و مردان نابرابر تقسیم شده و این امر موجب شده تا مردان، اختیار زنان را در دست گیرند و اگر حقوقی هم برای آنان قائل بوده، مبتنی بر برداشت های مردانه بوده است و از نظر موضوعی برداشت می شود که این وضعیت در کشورهای اسلامی و به ویژه در ایران چشمگیر است و زنان باید ترغیب شوند تا سازمان یافته و با نهادهای بین المللی، جنبشی اعتراضی به راه اندازند. یک مطالعه میدانی نشان می دهد غالب زنان ایرانی وضعیت ویژه ای را دنبال می کنند که سنخیتی با انواع دیدگاه های فمینیستی رایج در غرب ندارد. آنها بی آنکه سابقه فعالیت سیاسی یا اجتماعی گسترده ای داشته باشند و بدون تعصب خاصی درباره جنسیت، تنها به پیگیری غیرسازمان یافته مسائل اجتماعی خود علاقه دارند و حداکثر انتظار زنان تحصیل کرده شهرنشین، داشتن فرصت شغلی برابر و احراز مشاغل دولتی است. زنان ایرانی به مطالعه نشریات بین المللی و ارتباط با گروه های سازمان یافته خارج از مرزها علاقه ندارند. از این رو میزان اثرپذیری آنان از آموزه های فمینیستی خارجی بسیار کم است. وجه مشترک میان زنان ایرانی و جنبش فمینیسم در موضع نقادانه آنان در برابر یک نظام سخت گیرانه مردسالارانه سایه افکنده بر زندگی اجتماعی و خصوصی آنهاست.
انحرافات اجتماعی زنان
حوزه های تخصصی:
بیان انحرافهای اجتماعی خاص زنان، نیازمند آشنایی با صفات و ویژگیهای مخصوص زنان میباشد که آن در چهار طبقه، صفات جسمی، شناختی، انگیزشی و نگرشی قابل طبقهبندی است. در این نوشتار بعد از توصیف هر یک از این اوصاف، به انحرافاتی که آنها را تهدید میکند، پرداخته و پس از نقد و بررسی آنها، راهکارهای درمانی و پیشگیرانه ارائه میگردد، این انحرافات عبارت است از:«انکار جنسیت به عنوان عامل توالد»، «محور قرار گرفتن جنسیت در روابط اجتماعی» و «نادیده گرفتن مسئولیتهای مبتنی بر جنسیت» در انحراف جسمی؛ «به حاشیه راندن زنان در فعالیتهای علمی و شناختی» و «بیصلاحیت شمردن زنان در دانش اندوزی» در انحراف شناختی؛ «افراطگری و بهرهبرداری نابجا» از انگیزه دیگرخواهی در انحراف انگیزشی و «جابجا نمودن نگرش زنانه با نگرش مردانه» در انحراف نگرشی.
تفاوتهای جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم
حوزه های تخصصی:
در نظر گرفتن تفاوت یا عدم تفاوت جنسی در حقوق زنان، مهمترین اختلاف مکتب اسلام با فمینیسم است. روح این اختلاف که در مبانی وجود شناختی و معرفت شناختی هر دو مکتب آشکار میشود، ریشه در این امر دارد که مصلحت از جانب چه کسی تعیین گردد. اسلام این امر خطیر را از خداوند متعال طلب مینماید، اما فمینیسم بشـر را تعیین کننـدة مصلحت خویش میدانـد. از ایـن رو، در اسـلام، عدالت از یـک واقعیـت نفسالامری برخوردار است و بر این اساس تساوی حقوقی چون مخالف با مقتضیات وجودی زن است، خشونت علیه زنان محسوب میشود، اما در فمینیسم عدالت کاملاً امری نسبی است و بر حسب تجربههای مختلف بشری، معنای آن نیز متغیر میشود و به تبع آن، معنای خشونت علیه زنان نیز تغییر میکند. این نوشتار در ابتدا بعد از بیان دو رویکرد کلی متفکرین اسلامی در این خصوص، فلسفه تفاوتهای حقوقی از منظر اسلام را بیان میکند و در بخش دوم پس از بیان اجمالی نظریه فمینیستها در رابطه با نقش جنسیت در مسائل حقوقی به دو طرح کلی تساوی و تغییر میپردازد و بعد از بیان فلسفه برابری در فمینیسم، مقایسة تطبیقی میان فلسفه این رویکرد با اسلام صورت میگیرد.
فمینیسم و روسپیگری
حوزه های تخصصی:
هرچند روسپیگری سابقهای در زمانها و ادوار گذشته دارد، اما امروزه موضوع خدمات جنسی به موضوعی پیچیده با ابعادی چندگانه تبدیل گردیده و نظریات مختلفی جهت توجیه آن طرح شده است. سودآوری صنعت گستردهی جنسی شامل انواع بهرهکشی جنسی، پورنوگرافی، لزبینیسم و سوء استفاده از زنان و کودکان، نظامهای قدرت و سلطه را به سوی توجیهات نظری و عملی سوق داده است از جمله شاخههایی از فمینیسم در لوای دفاع از حقوق زنان و به بهانه آزادی آنها و حق آنان در کنترل بدن خویش، موضعی موافق روسپیگری اتخاذ کردهاند. این نوشتار با تبیین نظرگاههای مختلف فمینیسم دربارهی روسپیگری زنان، به نقد و بررسی آنها پرداخته است.
فمینیسم و لزبینیسم
حوزه های تخصصی:
بر مبنای نظریه لزبین فمینیسم، عمدهترین ستم مردان علیه زنان در روابط جنسی نابرابر زن و مرد است و همجنسگرایی زنان، آزادی جنسی آنان و رهایی از تقیدات خانواده، تنها راه رهایی آنها از این ستم جنسی است. این نوشتار با تبیین اجمالی نظریات این گروه فمینیستی، برخی فعالیتهای آنان را جهت اشاعه و عادی جلوه دادن این رفتار، از طریق ابزارهای مختلف اطلاعرسانی، تشکیلاتی و فنی برمیشمارد و در پایان با اشاره به نتایج تحقیقات و مطالعات علمی و ذکر شواهد ممنوعیت این عمل در ادیان توحیدی، برخی تأثیرات سوء همجنسگرایی بر سلامت جسمی، روحی و اجتماعی زنان از جمله فروپاشی خانواده، اضمحلال اخلاق، تخریب هویت زنانه و ایجاد گرایش جنسی بیمارگونه را تبیین میکند.