مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
قوس نزول
جایگاه انسان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکر فلسفی اسلامی، انسان جایگاه ویژه ای دارد. از آنجا که تفکر صدرایی، حاصل یگانگی فلسفه، عرفان-به ویژه اندیشه های ابن عربی-و وحی و روایات معصومین می باشد، به جایگاه انسان در نظام آفرینش از ابعاد مختلف توجه شده است. در اندیشه صدرا، انسان در قوس صعودی هستی و بعد از ایجاد عوالم نباتی و حیوانی پا به عرصه وجود می گذارد و علاوه بر داشتن ویژگی های این عوالم، از مراتب بالاتر هستی نیز بهره مند است. به همین دلیل می توان انسان را خلاصه عوالم وجود نامید. در این صورت، انسان تجلی کلیه اسمای خداوند خوانده می شود و در نتیجه، انسان کامل، مظهر اعلا و اشرف تمام صفات خداوند است
توحید شهودی از منظر امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین رکن وصول به وحدت از منظر عرفا شهود عرفانی است. به تعبیر ایشان فاصله میان انسان و پدیده ها در آگاهی شهودی از میان می رود و حقایق به شکل حضوری بر عارف هویدا می گردد. در حالی که نزد فلاسفه نیل به وحدت از رهگذر وجود محقق می گردد و نزد عارف این مهم از طریق شهود حاصل می شود. تبیین اصل شهود وحدانی نشانگر جایگاه توحید در دایره صعود و نزول است. در قوس نزول، وجود و کثرات به ظهور می رسند. خالق به خلق تبدیل می شود و مراتب شکل می گیرند. در این مرتبه سالک ظهورات را به نظاره می نشیند و کثرت را موجود می یابد. مشاهده او در این مرتبه بصری است. حال آنکه در قوس صعود سالک بصر را رها کرده و با بصیرت حقایق را شهود می کند. توحید در قوس صعود رقم می خورد. جایی که در آن کثرات رنگ می بازند و سالک پلکان تنزیه را با قدم سلب می پیماید. شاید به تعبیری بتوان گفت نهایت توحید همان نهایت تنزیه و سلب است. به تعبیر امام نیز سالک در اوج تنزیه به عالی ترین مرتبه توحید که همانا «تسبیح» است واصل می گردد. و این نشان از آن دارد که «وجود» در قوس نزول متحقق می گردد حال آنکه در قوس صعود تحقق از آنِ «شهود» است. وجود، متضمن ایجاب، تشبیه و کثرت است اما شهود، متضمن سلب، تنزیه و وحدت است. فیلسوف به اثبات وجود نزولی و عارف به اثبات شهود صعودی می پردازند.
پارادوکس مرتبه مثالی نفس حادث در نفس شناسی صدرالمتألّهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موجودات مثالی به رغم تجرد، از عوارض ماده (مقدار، اندازه و شکل) خالی نیستند؛ در حالی که این عوارض، به گونه ای در تعین شخصی و در نتیجه تفرد موجودات، نقش دارند و باعث جزئی شدن این صور می شوند. با فرض «مرتبه مثالی» برای نفس انسانی، می توان سابقه ای در این عالم برای انسان تصور کرد. در این تصور به تعداد افراد مادی کثرت عددی خواهیم داشت. بنا بر نظر ملاصدرا نفس انسانی، جسمانیة الحدوث است و سابقه چنین نفسی، به وجود جمعی عقلانی در صقع ربوبی و یا عالم مفارقات عقلی، ارجاع داده می شود. با این تفسیر، هم حدوث نفس انسان محفوظ می ماند و هم پیامدهای عقلی محال و توالی فاسد قدم نفس، مجال بروز نمی یابند. بنابراین سلسله تنزلات به ویژه مراتب قبلی وجودات تنزل یافته در قوس نزول، با مبنای حدوث جسمانی نفس، چندان قابل جمع به نظر نمی رسد و پیشینه وجود عقلی نفس با وجود تأکید فراوان صدرالمتألهین بر وجود مثالی موجودات تبیین چگونگی حدوث آن را از مرتبه عقلی به عالم ماده، دشوار می سازد. شاید بتوان این ناسازگاری را با فرض سابقه ماده بدن، به عنوان متحد صورت انسانی، حل کرد؛ اما ماده در فلسفه صدرایی نقش کم اهمیتی دارد، و علاوه بر آن ابداعی است و نمی تواند در این مرتبه نقشی داشته باشد. بر اساس مبانی صدرایی، فرض پیوند مستقیم میان ماده متحد با صورت (در عالم ماده) با ماده مثالی، فرضی نادرست است. در پاره ای از آثار عباراتی می توان یافت که اعتقاد به مرتبه مثالی نفس انسانی را در سلسله نزولی نشان می دهد و وجه قدم نفس را تقویت می کند و بر ابهامات نظریه «جسمانیة الحدوث» می افزاید.
هستی و مراتب آن در فلسفة صدرالمتألّهین
حوزه های تخصصی:
صدرالمتأل ّهین در پرتو نگاه وحدت وجودی به هستی و کثرات موجود در آن، نظام هستی شناختی ویژه ای را ترسیم می کند. این نظام در قوس نزول، مشتمل بر مقام ذات (وجود لابشرط مقسمی)، مقام احدیت (تعیّن اول)، مقام واحدیت (تعین ثانی)، نفس رحمانی (وجود لابشرط قسمی/ فیض منبسط) و تعینّات خلقی (عقل، مثال و ماده) است. در این نظام، مقام های یادشده به همین ترتیبی که بیان شد، قرار گرفته اند؛ هر کدام ویژگی هایی مخصوص به خود دارد و میان آن ها روابط خاصی حاکم است. کثرات این نظام نیز همگی شئون و جلوه های واحدِ مطلق (خدای متعال) محسوب می شوند و وجودی مغایر او - جلّ و علا - ندارند.
چیستی عشق الاهی و کارکرد آن در قوس صعود و نزول از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق از دیدگاه ابن عربی، عارف بزرگ اسلامی، از اسرار الاهی است و همچنان که قلم تاب نوشتن از عشق را ندارد، حد و تعریف منطقی هم قادر به تحلیل چیستی عشق نیستند. هرکس عشق را تعریف کند در واقع آن را نشناخته است. کسی می تواند عشق را بیابد که جرعه ای از این جام نوشیده باشد. نزد ابن عربی مقام عشق بس شریف است، چرا که اصل و اساس هستی و انگیزه ی تجلیات جمال مطلق و گوهر هستی انسان، کامل ترین آینه دار جمال ربوبی، جز عشق نیست. پرده ی مستوری پری روی عالم را عشق کنار زد و او خود را در قالب تجلیات به نمایش گذاشت و از آن جا که از جمیل جز جمال نخیزد، کل هستی معشوق ذات حق است. اول عاشق خود اوست و از سویی معشوق حقیقی نیز جز او نیست و همگان به جذبه ی عشق به سوی او روان اند. در این مقاله، برآنیم که به تفصیل این مطالب بپردازیم.
دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره رابطة تکوینی انسان و قرآن
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، این فرضیه را در آثار آیت الله جوادی آملی بررسی می کند انسان تامّ و قرآن رابطه تکوینی دارند. آیت الله جوادی آملی معتقدند انسان تام و قرآن پیوندی اصیل و ذاتی دارند و انقطاعشان ناشی از کثرت در بستر عالم طبیعت است. دیدگاه ایشان چهار محور دارد: 1) قرآن، حقیقت ذومراتبی است که در قوس نزول، جامع همه مراتب عالم، یعنی مرتبه الهی، عقلی، مثالی، کتبی و لفظی شده است؛ 2) انسان تام و انسان کامل، همه مراتب عالم را در خود جمع کرده اند؛ اولی، بالقوه و دومی، بالفعل؛ 3) خداوند قرآن را به انسان تعلیم داده است و چون این تعلیم، مقدم بر خلقت آدمی است، تعلیمی تکوینی است، نه آموزشی تدریس گونه؛ 4) یگانه افتراق انسان و قرآن در وجود طبیعی آن هاست. قرآن صورتی کتبی و انسان صورت حیوان ناطق دارد تا قابلیت حرکت و تغییر تکاملی یا تنزلی داشته باشد. قرآن برای انسان، ذاتی و مانند صورت برای ماده است؛ پس باوجودِ تفاوت در ظهور وجودی در عالم طبیعت، در قوس صعود و در مرتبه مثالی و عقلی، صورت انسان با صورت قرآن متحد می شود.
تبیین نظریه معرفت ملاصدرا بر مبنای اسفار چهارگانه عقلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
67 - 94
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا کامل ترین و دقیق ترین کتاب فلسفی اش را بر مبنای اسفار اربعه نگاشته است. وی در م قدمه این ک تاب می گوید، سیر و سلوک علمی و طی درجات و م راتب دان ش های فلسفی را به سفر روحانی سلاک تشبیه کرده و به این جهت نام این کتاب را اسفار گذاشته است. مدعای این مقاله آن است که ملاصدرا، مسأله شناخت را بر اساس اسفار اربعه عرفا و همچنین قوس صعود و نزول تبیین کرده است. وی با تأسیس مبانی خاصش، سعی دارد راهی برای شناخت جهان، خصوصا شناخت عالم غیب و خداوند، ترسیم کند؛ درحالی که این رویکرد عموما توسط شارحان و مفسران اسفار نادیده گرفته شده است. عدم توجه به این رویکرد، در مواردی موجب برداشت های متعارض از دیدگاه های ملاصدرا شده است. مقاله حاضر با تبیین فرایند شناخت ملاصدرا بر اساس اسفار اربعه، نشان می دهد که تبیین شناخت بر مبنای اسفار اربعه، می تواند راه حل مناسبی برای برخی تعارضات ظاهری خصوصا در مسئله علم و ادراک پیش رو نهد.
تبیین نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن با نقدی بر نظریات ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
51 - 79
حوزه های تخصصی:
در باب نحوه ارتباط نفس و بدن تاکنون نظریات گوناگونی از جانب حکما مطرح گردیده به گونه ای که برخی همانند ابن سینا چنین ارتباطی را بر اساس فضای اصالت ماهیت عرضی و از نوع راکب و مرکوب می داند و برخی دیگر همچون ملاصدرا در مقابل بر اساس فضای اصاله الوجود و نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس ذاتی می داند. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی یا قابل دفاع نبودن هر دو نظریه مذکور را تبیین نماید و پس از آن نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن را که تمایزات اساسی با نظریه ملاصدرا دارد تبیین کند. بر این اساس ابتدا نظریه ابن سینا در باب نحوه ارتباط نفس و بدن و اشکالات آن بیان می گردد پس از آن نظریه ملاصدرا در باب کیفیت ارتباط نفس و بدن تقریر می گردد تا به دنبال آن پیش فرضهای اصاله الماهوی در نظریه جسمانیه الحدوث ملاصدرا نمایان گردد و مورد انتقاد قرار گیرد. برای نقد ژرفتر بر نظریه ملاصدرا برخی ادله ملاصدرا بر حدوث نفس نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا ناکارآمدی این ادله در اثبات حدوث نفس و به دنبال آن رابطه ذاتی نفس و بدنی که ملاصدرا در پی آن است مشخص گردد. در گام سوم نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن که متمایز از نظریه ملاصدرا است در چهار بخش به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و تمایزات آن با نظریه ابن سینا و ملاصدرا تبیین می گردد.
نقد و بررسی تفسیر میرداماد از روایات خلقت نوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
133 - 155
حوزه های تخصصی:
فلاسفه مسلمان ضمن تعقل و تفکر درباره اصول و مبانی عقلی، با یاری وحی و مذهب، بر حیطه مسائل فلسفی افزوده اند. یکی از مباحثی که حکمای مسلمان به تبیین عقلانی آن پرداخته اند، مباحث مربوط به «نب وت» به ویژه نبوت پیامبر اسلام9 است که یکی از فروعات آن، خلقت نوری و تقدم آفرینش ایشان بر جمیع مخلوقات می باشد. نخستین حکیم فرزانه ای که به تبیین و تفسیر عقلانی این روایات همت گماشته، میرداماد است. در این پژوهش تلاش شده تا با روش جمع آوری کتابخانه ای، اطلاعات و توصیف و تحلیل آن ها، تفسیر و تقریر میرداماد از روایات خلقت نوری به ویژه روایت «اول ما خلق الله نوری» ارائه شود و سپس نقد و بررسی گردد. حاصل این بررسی آن است که تفسیر سید از روایاتی که متضمن معنای تقدم آفرینش پیامبر9 بر مخلوقات است، عبارت است از تکافؤ، تضاهى و برابری منزلت پیامبر اسلام9 در سلسله عود با صادر نخستین در سلسله بدو، اما این تفسیر نه تنها با برخی متون نقلی در تعارض است، بلکه با مبانی فلسفی میرداماد نیز سازگار نمی باشد.
تبیین وحی بر اساس نقش قوای ادراکی نبی با تکیه بر آرای ملاصدرا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹
5 - 20
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان از جمله سهروردی و بالاخص ملاصدرا علیرغم باور به رویکرد عقلانی وحی، به آموزه های قرآنی نیز توجه دارند. از نظر آنان انتساب مبدأ و منشأ معارف وحیانی به عقل فعال(روح القدس) در طول انتساب به خدای متعال می باشد به این معنا که فاعل وحی، خدا و حامل آن نبی است. تبیین نقش قوای ادراکی پیامبر در قوس صعود بیانگر این نکته است که پیامبر نسبت به ادراکات کلی وحیانی حالت قابلی داشته که یا به تعبیر سهروردی به واسطه روح القدس و فرشته وحی دریافت کننده وحی است و یا به تعبیر ملاصدرا علاوه بر حالت قبل، معارف را بدون واسطه نیز از خداوند دریافت می کند. در آگاهی از امور جزئی و وقایع گذشته و آینده نیز نبی به واسطه اتصال قوه متخیله اش به جواهر عالیه، در معرض انفعال و تأثیر از صُور علمی موجود در نفوس فلکی قرار می گیرد. قوای ادراکی نبی بار دیگر در قوس نزول نقش آفرینی بیشتری دارند به این معنا که ملاصدرا و سهروردی در اینکه نبی، صورت مثالی فرشته وحی را در عالم مُثُل معلّقه مشاهده کرده و الفاظ وحیانی را از او شنیده است، با یکدیگر هم رأی هستند، لیکن ملاصدرا این صُور را تا حد حواس نبی تنزل می دهد. در این پژوهش سعی شده ضمن تبیین دیدگاه دو فیلسوف در ارتباط با نکات فوق، در باب مبدأ و منشأ و همچنین مراتب وحی، به جمع رویکرد عقلانی با آموزه های قرآنی نیز توجه شود.
وحدت وجود از دیدگاه حکیم سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی دیدگاه سنایی درباره نظریه «وحدت وجود» به جایگاه خدا، جهان و انسان در نگرش سنایی پرداخته شده است. خداوند ذات یگانه ای است که دوئیت بردار نیست. انسان از نظر سنایی، زبده و خلاصه تمامی عوالم هستی و در برگیرنده قوس نزول و صعود بوده، که هدف از آفرینش او معرفت خداوند می باشد. او از عالم اعیان (عدم) پای به عرصه جهان نهاده تا در سایه عشق الهی و فنای خویش و ماسوی الله به وادی معرفت و وحدت با حق و بقاء بالله نائل گردد. جهان هستی نیز تجلی جمال الهی و ظل و سایه حق است.
شاخص های عرفانی آیات و گزاره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزاره یا همان قضیه منطقی کوچکترین واحد معرفت تصدیقی است که به "باور صادق موجّه" تعریف شده است. برخی از آیات قرآنی گزاره واحد هستند و برخی مشتمل بر چند گزاره اند.گزاره های قرآنی گاهی فقهی هستند، مانند:«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» گاهی اخلاقی اند، مانند:«إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» گاهی کلامی هستند، مانند:«هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» گاهی فلسفی اند، مانند:«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ» به همین بیان گاهی گزاره های قرآنی عرفانی هستند، مانند:«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».اینکه معیارها و شاخص های عرفانی بودن گزاره های قرآنی چیست؟پرسش اصلی این جُستار است. طبق یافته های این پژوهش؛ مربوط به وحدت وجود بودن به معنای درست و قابل دفاع آن، مربوط به توحید افعالی بودن، دلالت بر قوس نزول و قوس صعود داشتن، دلالت بر عوالم چندگانه عرفانی داشتن، دلالت بر تجلّی نمودن، دلالت بر سریان شعور و علم در کل هستی داشتن و... از جمله شاخص های گزاره عرفانی بودن گزاره های قرآنی است. لازم به ذکر است که در این مقاله عرفان نظری مبنای بحث قرار گرفته و عرفان عملی خود نوشتار مستقلی می طلبد. هدف مقاله زمینه سازی برای شناسایی همه گزاره های عرفان نظری در قرآن کریم و سپس در احادیث است تا مقدمات تدوین عرفان نظری ناب اسلامی متَخَذ از آیات و روایات تمهید گردد.
تصویرسازی نظام هستی با نمودار دایره وار در فلسفه اسلامی و واکاوی ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
1 - 32
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی معقول به محسوس، تلاش فنی و هنرمندانه در طی تاریخ فلسفه الهی است. حکمای اسلامی این مهارت را در ترسیم استعاری دایره وار مراتب وجود، با دو قوس نزول و صعود، نشان داده و با آموزه های وحیانی غنی ساخته اند. با همه تفاوت های مبنایی و روشی آنان، محوریت باورمندی به مبدأ و معاد ، سبب اتفاق در ترسیم این دایره شده است. زیرنهاد بودن اصل اصیل باور به مبدأ و معاد، فروغیابی از متون وحیانی؛ آیات و روایات، و برخی انگاره های فلسفی همانند تشکیک وجود، از اصول مشترک در همه مکاتب فلسفه اسلامی است که فرایند تبیین در این نگاشته، مبتنی بر این اصول است. مقاله ای با عنوان «نگاهی انتقادی به رویکرد فیض محور در فلسفه اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت» با برداشت سطحی، ناقص و التقاطی از برخی از آموزه ها در برخی مکاتب فلسفی، این تصویر را «طرح مشکل زا» و «توضیح نه چندان ماهرانه»، قلمداد نموده تا ناکارآمد جلوه دادن کلیت فلسفه اسلامی در مبناسازی و نظام پردازی در امر تعلیم و تربیت را تأمین کند. در بیان دیدگاه حکمای اسلامی و بررسی ایرادهای آن مقاله در ارتباط با آموزه تشکیک وجود و نزول فیض حق تعالی، از اصل نقد مبتنی بر تبیین پیروی خواهد شد.
جایگاه انسان در قوس نزول و صعود در اثولوجیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
259 - 276
حوزه های تخصصی:
پرسش از حقیقت انسان چیست؟ و چه مؤلفه هایی دارد؟ در اثولوجیا مطرح شده است و به آن پاسخ داده است. براین اساس در این پژوهش به دنبال آنیم جایگاه انسان در قوس نزول و قوس صعود را بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم انسان در قوس نزول و صعود چگونه مرتبه بندی می شود و در مرحله قوس نزول چه مراتبی را طی می کند و چه راه هایی برای بازگشت در قوس صعود مطرح می شود؟ اثولوجیا به دلیل اهمیتی که به نفس ناطقه انسان می دهد آنرا حقیقت انسان معرفی می کند و نیز مواجهه انسان عاقل و ناطق با هستی را در عالم مادی و نیز عالم عقول را بررسی می کند و هدف از پیدایش نفس در عالم مادیات در چرخه قوس نزول و صعود را تبیین می کند. در قوس نزول سه مرتبه انسانِ عقلی، نفسی و حسی را مطرح می کند و راه هایی ازجمله مراقبه و کوشش نفسانی برای تصفیه درون برای بازگشت به موطن اصلی معرفی می کند. قوس نزول به نظام فیض و افاضات از بالا به پایین نظر دارد که نفس مرتبه ای از مراتب آن است و راه بازگشت و صعود را در پیش می گیرد.
کاربست استعاره دایره در ترسیم نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
169 - 189
حوزه های تخصصی:
ازجمله مهم ترین موضوعات و بلکه منحصربه فردترین مسائل، «توجیه و تبیین» و «اثبات و تثبیت» آموزه های مرتبط با مبدأ و معاد در هستی شناسیِ فلسفه اسلامی است. بیان های گونا گون، تلاش حِکمی را در تصویرسازی مبدأ و معاد در حکمت اسلامی به خود اختصاص داده است؛ از همه رایج تر در متون فلسفی، استفاده از کلان استعاره دایره و به تبع آن، خُرداستعاره های مرتبط جهتی و حرکتی همانند قوس و صعود و نزول است، البته استعاره نه به عنوان آرایه ای ادبی؛ بلکه به عنوان ابزاری برای ایضاح به هنجار و ایفای مقاصد دور از حس و دشوار فلسفی با کمکِ متناظردانستنِ دو قلمروِ مبدأ و مقصد. در دوره معاصر، این گونه استفاده از استعاره را استعاره مفهومی نامیده و آن را از موضوعات کلیدی علم زبان شناسیِ شناختی به شمار آورده و مؤثر و مطلوب برای معرفت زایی دانسته اند. نخستین بار در حکمت اسلامی، محقق داماد به این استعاره و توجیه کاربستِ آگاهانه آن توجه نشان داد و حکمای متعالی بیشترین تصویرسازی و توجیه و تبیین و ارائه مقاصد فلسفی را براساس آن به کار بسته اند. هدف این نوشتار، بخشی از این تلاش برای بیان محتوایی این استعاره است.